به مناسبت روز جهاني منع خشونت عليه زنان
قانون داريم اما نظارتي بر اجرا نيست
پريا اكبري
روز جهاني مبارزه با خشونت عليه زنان - ۲۵ نوامبر - بيانگر مفاهيم بسياري است. اين مناسبت خاطرنشان ميكند كه از ديرباز مفاهيمي همچون خشونت عليه زنان، تبعيض جنسيتي، نبود عدالت و برابري جنسيتي، عدم امنيت و آرامش و آسايش رواني و جسمي در محيطهاي گوناگون و... همگي موارد گوناگوني هستند كه زنجيرهوار به يكديگر متصلند و برخاسته از يك مفهوم و امر هستند: امري به نام «خشونت عليه زنان.»
روز جهاني «مبارزه با خشونت عليه زنان» كه سالگرد قتل خواهران ميرابل است از سوي سازمان ملل متحد به عنوان مبنايي نمادين براي الزام توجه و اهميت زنان و انواع خشونت عليه آنان نامگذاري شده است.
زنان به عنوان بازوي پرقدرت دوشادوش مردان در حال كمك به رشد و پيشرفت جامعه و حفظ كانون خانواده و مددرساني جهت توسعه هر چه بيشتر جوامع بشري هستند. لكن در اين ميان با اموري كه اين آرامش دروني زنان را دستخوش توفان و ناهمواري و ناهمگوني نامناسبي ميكند روبهرو هستيم.
عدالت اجتماعي و جنسيتي چيست؟ اين مفاهيم به معني برابري و مساوات كامل ميان زنان و مردان در سطوح مختلف همچون فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و... است. زنان بايد به صورت كاملا برابر از تمام مزاياي محيط كاري و شغلي خود بهرهمند شوند، زنان بايد در قوانين و مقررات از شرايط كاملا يكسان با مردان برخوردار باشند. هيچگاه نبايستي به جهت جنسيت،فردي از منفعت يا موقعيتي به عنوان مثال از يك موقعيت اجتماعي يا شغلي؛كنار گذاشته شود. اين عدالت و برابري بايد به نحو احسن در همه زمينهها براي زنان فراهم باشد، به گونهاي كه هرگز فردي از وجود و حضور خويش در هيچ مكان و محيطي معذب يا گريزان نباشد، اين امور با پديدهاي همچون فراهم آوردن امنيت و شرايط برابر فارغ از جنسيت براي زنان نيز ارتباط تنگاتنگ دارد. به عنوان مثال زنان در مشاغلي خاص بايد در كنار مردان قبول مسووليت كنند و هرگز نبايد مانع خاصي به جهت جنسيتشان بر سر راهشان گذاشته شود، چراكه آن هنگام كه به «جرم» جنسيت از موقعيت و منصبي محروم ميشوند ما با پديدههايي همچون خشونت عليه زنان و همان تبعيض و عدم رعايت انصاف و مساوات و عدم رعايت امنيت و آرامش و بسياري امور ديگر به صورت علني روبهرو ميشويم.
انواع و اقسام مصاديق خشونت عليه زنان
خشونت خانگي:
با اين عبارت آشنا هستيد؟ «چهارديواري اختياري است!» بله! درست است. مكنونات زندگي هر فردي به خودش مربوط است لكن مادامي كه اين مكنونات آميخته به رنج انسان ديگري شود موضوع متفاوت است، متاسفانه پديدهاي به نام ضرب و شتم زنان توسط مردان (همسر، پدر، برادر و...) به وفور ملاحظه ميشود. اين ميان خشونت خانگي منحصر به كتك زدن زنان نميشود بلكه با اموري مانند آزار رواني زنان همچون تحقير و توهين كلامي يا سلب آزادي فردي و شخصي زنان نيز روبهرو هستيم. با نگاهي به آمارها و مطالعات در مييابيم اين موارد در گزارشهاي اورژانس اجتماعي يا آمار و سخنان روانشناسان بسيار وجود دارد و گزارش شده است. اگر بخواهيم كانوني را از هم بپاشيم همين بس كه زنان آن آشيانه را در هم شكنيم.
ازدواج اجباري:
اين امر در گذشته بيشتر اتفاق ميافتاد و هماكنون نيز همچنان رگههايي از اين خشونت آشكار در ميان خانوادهها يافت ميشود، به عنوان مثال خانوادهها با فراهم آوردن بسترهاي خاصي و سلب آرامش دختران و با اجبار، اصرار و ابرام و با پافشاري اقدام به اجبار ازدواج دختران خود براي ازدواج با مرد مورد نظر خود ميكنند. در مواردي از اين دست؛ هويت و فرديت و استقلال دختران به عنوان يك انسان كاملا ناديده گرفته ميشود و با اجبار دختران به ازدواج با فردي كه ميان آنها عشق و علاقهاي وجود ندارد تمام قدرت تصميمگيري زنان براي امر مهم و تصميم سرنوشتسازي همچون ازدواج به زير سوال ميرود و به بوته فراموشي سپرده ميشود.
ترجيح دادن فرزند پسر:
هنوز هم در بعضي نگرشها و تفكرات در كشورمان، خانوادههايي وجود دارند كه مصرانه وجود فرزند پسر را يك امتياز و برتري ميشمارند و حتي در گذشتهها با امري همچون زنده به گور كردن دختران روبهرو بوديم. لكن امروز در زندگي و دنياي مدرن، همچنان بعضي مردم، فرزند با جنسيت ذكور را يك افتخار ميدانند و حتي بابت آن جشن و پايكوبي برپا ميكنند. اين ميان فرزندان دختر با مشاهده اين خشونت قطعا دچار تالمات روحي خواهند شد و طبعا خانوادههايي با چنين تفكراتي تبعيضهاي بسيار ديگري نيز نسبت به دختران روا ميدارند و در تربيت و رفتار و آموزش نيز اين تفكرات ناشي از امتياز و ترجيح دادن پسر بر دختر خودش را به انواع و اقسام مختلف نشان ميدهد.
اسيدپاشي:
اين مورد نيز يكي از بدترين انواع خشونت عليه زنان است كه حيات انساني و سرشت و سرنوشت زنان را به كلي دستخوش آشوب و حتي انحراف كرده و به سمت مرگ و خودكشي ميكشاند. انگيزه عاملان اسيدپاشي متعدد است، مثلا گاهي عامل اسيدپاشي كه پسري جوان است به سبب جواب رد شنيدن از دختر دست به اين عمل شوم ميزند، گاهي از اختلالات روحي شديد و تفكرات تندرو رنج ميبرد، گاهي به قصد انتقام و با كينهتوزي دست به اين كار ميزند و...
اما هرچه هست اين عمل موجب سوزاندن بدن و صورت و از دست دادن زيبايي و سلامت زنان ميشود و تمام آينده و اهداف زنان به سمت نيستي و فنا سوق داده ميشود و اين حقيقت تلخي است كه هرچه بخواهيم با اميدبخشي به آن بنگريم باز هم خودش را به نوعي دهشتناك به ما نشان ميدهد. پس بدانيم قربانيان اسيدپاشي در اكثر موارد هرگز به زندگي قبلي و عادي خود باز نميگردند.
تجاوز:
بدترين درجه خشونت عليه زنان تجاوز جنسي است. طبق آمارها و ارقام و مطالعات، قربانيان تجاوز جنسي پس از سالها رنج و مرارت و تمرين خودساختگي و مبارزه و مراجعه به روانشناس و هزار و يك راه گريز از اين خشونت و خودخواهي همچنان در خواب فرياد ميزنند، از خود بيزارند و خود را به نوعي مقصر قلمداد ميكنند، با خويشتن بيگانه و نامهربان هستند و خشن و پرخاشگرند. البته اينها تنها نمونهها و گوشهاي از رفتارهايي است كه قربانيان تجاوز پس از اين واقعه از خود بروز ميدهند.
به ياد پرونده ساناز ميافتم؛ ساناز دختر ۱۶ ساله زيبا و معصومي است. 6 ماه پيش در فضاي مجازي با پسري آشنا ميشود. سپس با موبايل هديه پدرش با پسر تماس ميگيرد، پسر جهت جلب اعتماد ساناز بارها و بارها با وي قرار ملاقات ميگذارد و به رفتن كافه بسنده ميكنند. لكن يكي از روزها كه ساناز به خوبي به پسر اعتماد كرده بوده ناگهان پسر به صورت مثلا اتفاقي دوستش را در خيابان ميبيند و قصد سوار كردن او را ميكند. سپس اين دو شيطان صفت ساناز را به دره پرتي ميبرند و در گودالي كه از قبل براي نقشههاي شوم خود كنده بودند مياندازند و پس از تجاوز به ساناز وي را رها ميكنند. ساناز پس از ساعتها با وضعيت نامناسب توسط رانندههاي عبوري پيدا ميشود و بلافاصله پليس وارد ماجرا ميشود و اكنون پرونده اين شيطانصفتان در دست اقدام و بررسي است. لكن يك منبع نزديك از ساناز بيان كرده با وجود روان درمانيهاي مكرر همچنان ساناز هر روز قصد خودكشي دارد.
سانازهاي بسياري هستند كه پس از اين حادثه در نتيجه شوك ناشي از آن يا تنفر از خود يا نااميدي و افسردگي مطلق ميل به خودكشي دارند. تجاوز خشونتي است كه هرگز راهي براي جبران و ترميم آن به صورت كامل و كافي وجود ندارد، چراكه بدترين درجه جفا و بياحترامي به زنان همين تجاوز جنسي است.
كنار گذاشتن زنان از فرصتها و موقعيتها:
برخي مراكز و مجامع يا برخي محيطهاي كاري و آموزشي ورود زنان را يا به صورت كلي ممنوع اعلام ميكنند يا به صورت ضمني فرصتي براي ورود زنان فراهم نميكنند و به نوعي با دستهاي پشت پرده اذن ورود و حضور زنان در برخي محيطها را محدود ميكنند. در مواردي از اين دست زنان با وجود توانايي هوشي و علمي و با وجود توانمندي و درايت و كارايي بالا، صرفا به جهت زن بودن از اين موقعيت و فرصت محروم ميشوند و اين مورد نيز يكي از موارد خشونت عليه زنان است. مثلا مريم با وجود اخذ مدرك تحصيلي لازم و سابقه كاري متناسب با شغل خاصي به جهت زن بودن بارها در مصاحبه كاري مورد تمسخر و استهزا قرار گرفته است و قصد اقدام قانوني عليه آمرين و عامدين اين اتفاقات را داشت.
تمسخر و استهزا، روانشناسيهاي زرد
عليه زنان، لطيفههاي بيمعني عليه زنان:
«دختر است ديگر… راننده حتما خانم است… بهتر است پشت لباسشويي بشينيد تا ماشين (اتومبيل)…چون تو دختري…. آنها پسر هستند فرق دارند… دختر كه بلند نميخندد… زنان را چه به …»
اينها تنها نمونههاي كوچكي هستند كه امروزه با پيشرفت تكنولوژي و ازدياد و فراواني وجود گوشيهاي موبايل در دست همگان، شاهد اين قبيل متنها در پيجها يا كانالها و سايتها هستيم. روانشناسي زرد اما امري است كه در جاي خود امكان بحث و واكاوي دارد لكن به همين مقدار و ميزان بسنده كنيم كه متاسفانه در مواردي اين امر زنان را هدف و نشانه گرفته است و با بهكار بردن جملاتي از زنان موجوداتي بيمقدار و بيهدف ميسازد كه تو گويي هدف ديگري جز جلب و جذب بعضي از نگاهها و توجهها را ندارند و اين امور كاملا غلط و اشتباه هستند. دين مبين اسلام به صراحت اشاره كرده كه زن كالا نيست! لذا بايد به كرامت زنان احترام و ارج گذاشت و اين جملات و عبارات جايگاهي در فرهنگ و ادبيات براي زنان ايران زمين ندارند.
خشونت عليه زنان در قرنطينه و بستري كرونا:
آمارها نشان ميدهد در دوران همهگيري ويروس كوويد۱۹ در ماههاي ابتدايي قرنطينه و خانهنشين شدن مردان و زنان، خشونت خانگي بروز جديدي پيدا كرد. در اين دوران با تحقير و توهين به زنان، استرس ناشي از اين ويروس و فشارهاي ناشي از آن دركنار خشونت كلامي و فيزيكي عليه زنان منجر به درج آمارهاي جديدي شد كه موجبات تضعيف روحيه زنان و به دنبال آن ايجاد زمينههاي افسردگي و ديگر بيماريهاي رواني ديگر فراهم گرديد. مونا در دوران بستري در بيمارستان به علت ابتلا به بيماري كرونا گزارش داد كه امكان رعايت حجاب شرعي و پوشش مناسب و ساختارهاي مناسب براي رعايت اموري همچون حفظ حريم بين محرم و نامحرم فراهم نبوده و اين امور موجب معذب و ناراحت بودن بيماران شده است.
با نگاهي اجمالي به مطالعات و تحقيقات درمييابيم كه زنان موجودات توانمندي هستند و تواناييها و قابليتهاي بسيار آنان به موازات و «برابري» با مردان كمك شايسته به رشد و پيشرفت هرچه بيشتر جامعه خواهد كرد. امروزه در جوامع ديگر، زنان به موازات و مساوات با مردان به جنگ با موانع و بدسگاليها ميروند و هرگز به جرم جنسيت به كنار و گوشه گود رانده و خوانده نميشوند. ضمنا به تجربه و با نگاهي به تاريخ دريافتهايم آن هنگام كه بانوان به راس هرم تكيه زدهاند پيروزي از آنِ همگي خواهد بود. جنسيتزدگي به معني هرگونه پيشداوري يا تبعيض براساس جنسيت يا جنس فرد است. پيامد اين امر، تبعيض منفي نسبت به انسانها و بر پايه هويتِ واقعي يا فرضي جنسيتي ايشان است. اين مفهوم همچنين ميتواند در اشاره به نفرت يا بدگماني نسبت به يك جنس زنستيزي يا مردستيزي يا كليشهاي كردنِ مردانگي در رابطه با مردان و زنانگي در رابطه با زنان باشد. تبعيضِ جنسي بهطور تاريخي و فرهنگي بيشتر در جهتِ فرودست كردنِ زنان و دختران بهكار رفته است. پيامدِ تبعيضِ جنسيتي ميتواند به گونههاي متعددي بروز و ظهور كند و تنها راه رهايي از اين نابرابري و بيعدالتي؛ تكيه به خرد و دانايي مردان و زنان آگاه است.
وكيل پايه يك دادگستري