خاطرات سفر و حضر(102)
اسماعيل كهرم
يك خانواده علاقهمند به طبيعت، به همراه يك بچه نوجوان علاقهمند و كنجكاو به بيابان رفته بودند كه متوجه خيره شدن فرزندشان به قسمتي از شيب تپه شدند. او، خانوادهاش را به سكوت دعوت كرد و منظرهاي را به آنها نشان داد. يك زنبور سياه رنگ با بالهاي سرخ در اطراف يك رتيل درشت خاكستري رنگ ميچرخيد و گاهي روي پاهايش بلند ميشد و به رتيل نزديك ميشد. بعدها آهسته آهسته دوربين فيلمبرداري هم به تماشا نشست. ناگهان زنبور خيلي سريع به رتيل نزديك شد و نيش خود را به ميان پاهاي رتيل فرو كرد. رتيل خود را به صورت گلوله درآورد و دور شد. اين عمل يك بار ديگر تكرار شد و رتيل بيحركت در گوشهاي نشست. زنبور به سراغ او رفت؛ آزمايش كرد و وقتي حركتي از او نديد رتيل را برداشت و چند متر آنطرفتر به داخل گودال كوچكي كه در زمين كنده بود، برد. رتيل را داخل گودال انداخت و روي آن را پوشاند. قبل از پوشاندن حفره، يك تخم روي شكم گودال گذاشت. زنبور ماده، رتيل را نكشت بلكه او را بيهوش كرد و اطمينان حاصل كرد كه براي فرزندش وقتي كه از تخم بيرون آمد، غذا تهيه ديده است. اين مشاهده پسر نوجوان را به شدت تحت تاثير قرار داد. به طوري كه تا آخر عمرش آن را فراموش نكرد. مرد جوان چارلز داروين بود. 200 سال طول كشيد تا مشاهدات داروين روي فيلم ثبت شود! بسياري مشاهدات او را جدي نگرفتند تا آنكه از تمام صحنه ظلم و خشونت بيحد فيلمبرداري شد! در نظر داروين طبيعت مجموعهاي از اعمال خشونتباري بودند كه جانوران به يكديگر تحميل ميكردند. نمونه آن رابطه شكارچي و طعمه و خشنترين پديده در روي كره خاكي، انقراض گونههاي گياهي و جانوري است كه به كرات رخ داده ولي آيا طبيعت به راستي مجموعه اعمال خشن است؟