جامعه خشن و انتقامجو
عبدالصمد خرمشاهي
در مورد پرونده آرمان عبدالعالي به هر حال حكم قصاص اجرا شد و به هيچ طريق ديگر نميتوان مسائل را واكاوي كرد، چون حكم اجرا و پرونده بسته شد. فقط مسالهاي كه در اين ميان ذهن مرا به خود درگير كرده، اين است كه روحيه خشن و انتقامجو در بين افراد جامعه زياد شده است تا حدي كه بسياري از مردم در جامعه بعد از اجراي حكم قصاص آرمان ابراز خوشحالي كردند. اين موضوع جالب نيست و قابل تامل است. بايد ريشهيابي شود كه چرا در يك جامعه برخي افراد اينقدر روحشان تمايل به خشونت دارد.
آستانه صبر و تحمل بسياري از مردم پايين آمده است و نميتوانند با همديگر در يك جامعه مدارا كنند. خصيصههايي مانند بخشش، گذشت و مهرباني در ميان افراد جامعه كمرنگ شده است و جاي آن را خشونت و انتقام گرفته. خشونت در جامعه نيز معلول واقعيتهايي است كه در آن جامعه وجود دارد. اما سوال اينجاست كه چرا افراد جامعه بايد تمايل به خشونت و اجراي خشونت داشته باشند.
بعد از اينكه صدور اجراي حكم قصاص آرمان عبدالعالي در پروندهاش قطعي شد و او به قرنطينه برده شد، قوه قضاييه ديگر نقشي نداشت و تمام اختيار تصميمگيري در راستاي اجراي حكم و اجرا نكردن حكم به عهده اولياي دم بود. اينكه آرمان چندين بار به انفرادي منتقل ميشد خودش مجازات مضاعف به حساب ميآمد و فشارهاي روحي زيادي در آن لحظه به او وارد ميشده است.
خواسته يا ناخواسته، طبيعتا شكنجه روحي به او اعمال ميشده است. حتي اگر بگوييم اين موضوع به دليل تلاش نجات جان او و ايجاد فرصت براي تصميمگيري به اولياي دم بوده، ولي او تحت شكنجه روحي قرار ميگرفته است. اميدواريم در ساير پروندههاي قصاص اين مساله تكرار نشود، چون تحمل آن بسيار سخت است.
وقتي صحبت از قانون مجازات اسلامي ميكنيم، اين قانون وجود دارد كه قصاص بايد توسط اولياي دم اجرا شود و اين قانون برگرفته از مجازات فقه اسلام است. در ساير جوامع در خصوص اجراي حكم قصاص تصميمات ديگري ميگيرند. به عنوان مثال در سالهاي قبل از انقلاب اسلامي نيز مجازاتهايي مانند حبس ابد به محكومان داده ميشد و در اجراي حكم قصاص نقش اولياي دم كمرنگتر بود.
اين قانوني است كه از مجازات فقه اسلامي گرفته شده است و وجود دارد اما در اين ميان بايد فرهنگ مدارا، بخشش و گذشت در جامعه گسترش پيدا كند و اين عملي نخواهد شد تا زماني كه بسياري از معضلاتي كه در جامعه وجود دارد، رفع شود. فرهنگ مردم را هم نميتوان با خواهش و تمنا، نصيحت و موعظه درست كرد.
فرهنگ مردم نياز به آموزش دارد و رسانهها نيز در اين ميان نقش اساسي را ايفا خواهند كرد. در اين ميان مشكلات معيشتي مردم و نااميدي بايد كمرنگ و اميد به زندگي و رفاه در جامعه بيشتر شود. درست اين است كه فرهنگ مردم در جامعه به سمت مدارا با يكديگر، بخشش و گذشت حركت كند.