ادامه از صفحه اول
مترو، وسيله امن حمل و نقل و فرصتي براي اشتغال زنان
شايد اگر اين دغدغه توسط مديريت شهري در قالب سكوهاي فروش اجناس به صورت روزانه توسط مسوولان ايستگاه دراختيار زنان قرار داده شود، بتواند بخشي از اين مشكل را مرتفع كند. در اين ميان توجه به اين نكته نيز قابل تامل است كه مترو فقط محل خريد و فروش و تردد نيست بلكه بستري براي گفتوگوي مسافران با فروشندگان از يكسو و با يكديگر از سوي ديگر است، اين مهم هم ميتواند فرصتي براي همنشيني شهروندي در فضايي عمومي را براي افرادي كه شايد هيچ شناختي از هم ندارند، فراهم كند و اين يعني تعامل و تعامل يعني همبستگي! توليد فضاهايي از اين دست بستر مطلوبي براي همبستگي شهري است لذا بايد به مترو از منظر جامعه شناختي و اقتصادي هم نگريست كه چگونه نيازهاي اقتصادي و اجتماعي را با هم مرتفع ميكند. نياز به همنشيني و حضور اجتماعي دركنار ضرورت امكان تامين نيازهاي اقتصادي خانوار به همراه تردد سريع و ارزان در شهر از نيازهاي عمومي است كه مترو بخشي از آن را مرتفع ميكند. زنان نيمي از شهروندان اين شهر هستند توجه به نيازها و تامين امكانات براي رفع آنها وظيفه مديريت شهري است؛ ايجاد فضاهاي مطمئن كه بتواند بستر فعاليت اجتماعي و حضور آنها را در جامعه فراهم كند؛ الزامي جدي براي مديريت شهري است.
پاورقي:
1- http://www.pana.ir/news/987862
درباره آييننامه ممنوعيت استفاده از زبانهاي محلي
از سويي ديگر چنين ممنوعيتي، ستمي بيجا بر زبان فارسي نيز هست زيرا زبان فارسي زبان ملي همه ايرانيان بوده و زباني قومي و قبيلهاي نيست و رمز پويايي و ماندگاري آن نيز در سازگاري با ساير زبانهاي رايج در ايران و تاثيرگيري از آنان و تاثر بر آنان بوده است، چنين محدوديتي مغاير وحدت ملي و تماميت ارضي و پاس گلي نابخشودني به قومگرايان ايرانستيز و تجزيهطلب جهت اثبات مدعاهاي آنان نيز به شمار ميرود. در پايان در جهت تكريم زبانهاي محلي به نقل قولي از مرحوم سيدحسن مدرس پارلمانترين معروف ايران بسنده ميكنم: «بيجهت لغت اقوام خودمان (طرد نكنيم) (لغت خودمان) كه كردي باشد (آقاي اجاق اوقاتش تلخ نشود) كردي لغت خودمان است، عربي هم لغت خودمان است لري هم سي خودمان است، بايد اينها را نگاه داشتن، (حفظ) آنان براي مانافع است نه ازدست دادنش.»