سطرهايي درباره نمايشگاه عكس
بابك حقّي در گالري آ
برداشتي شاعرانه از آب
پرويز براتي
آنچه در بدو ورود به نمايشگاه بابك حقّي در گالري آ به چشم ميآيد، بافت عكسهاي اوست كه بسان نقاشي است. اما فراتر از آن، اين چيدمان عكسهاست كه تلاش شده از فضاي خالي ديوارهاي گالري هم استفاده بيشتري شود و در واقع سطرهاي سفيدِ بين كلمات را فرا ياد ميآورد و همين فضاي خالي يادآور سوژههايي است كه انسان در اغلبشان غايب است و ميتواند انعكاسي از حس تنهايي و گمگشتگي باشد. در برخي تابلوهاي عكس، لكههاي روي كاغذ كه حاصل پخش شدن مركب چاپ هستند، انگار بستر تشنهاي است همانند كوير و شايد اين به سوژهها كمك ميكند تا ما بيآبي را و لطمهاي را كه به طبيعت زدهايم از رهگذر عناصر رها شده در آن، بيشتر درك كنيم.
اينها اما حرف نهايي نمايشگاه حقي نيست و اين آثار را نميتوان مرثيه عكاس بر بيآبي ناميد؛ بلكه عكسها نگاهي فراتر از مرثيهسرايي عكاسانه بر نابودي طبيعت دارند، هر چند در زمانه بحرانهاي طبيعي و زيست محيطي چنين برداشتي از عكسهاي حقي محتمل است. اين عكسها كه در شاخه عكاسي هنري (fine art) ميگنجند، به خوبي گوياي تمايز بين يك عكس اسنپشات و يك عكس فاينآرت هستند.
در حالي كه اسنپشات لحظهاي از زمان را ثبت ميكند؛ عكس فاينآرت حكايتگر احساسها، عاطفهها و زيبايي آن لحظه از زمان است و نكته بعدي اين است كه عكس فاينآرت تعهدي براي نشان دادن واقعيت ندارد.
حقي در نمايشگاه قبلي خود «ميان لحظه و خاك» در گالري مژده (1398)، مكانهايي متروكه را بازنمايي كرده بود كه بيشتر حس و حال رها شدگي را تداعي ميكردند و به همين دليل هم او مناطقي را انتخاب كرده بود كه حضوري از انسان در آنها بوده اما بعد رها شدهاند و در حال تخريب هستند و در واقع مفهوم جغرافيا در اين مكانها تغيير پيدا كرده است.
او اينبار در نمايشگاه «بوطيقاي آب» در گالري آ كه اتفاقا حاصل همكاري مشترك اين گالري و گالري مژده است، سيزده فريم را كه دال مركزي آنها مفهوم شاعرانگي است به نمايش گذارده است. عكاس با قرار دادن اُبژههايي در مناظر موضوع عكاسي به عنوان لنگرگاه و مركز خيرگي تصوير عمل ميكند. او البته به گفته خود دخالتي در چيدمان اين اُبژهها نداشته و تنها به ثبت آنچه پرداخته كه در طبيعتْ رها شده يا موجود بوده است.
او به راستي حياتِ اُبژه را كه همان تخريبِ آن توسط امرِ كلي است، به نمايش ميگذارد و فرآيندِ ويراني را به نوعي تجربه تبديل ميكند. تصاوير حقي البته نشاني از غياب آب در خود ندارد و شايد از آن رو نام مجموعه را «بوطيقاي آب» گذاشته تا به نحوي پوئسيس در معناي شاعرانگي را پوشش دهد؛ بنابراين شاعرانگي آب و ريتمهايي كه ايجاد ميكند برايش مهم است. در واقع به سادگي ميتوان اين نمايشگاه را برداشتي شاعرانه از آب ناميد. عدم ارجاع عكسها به جغرافيايي مشخص و عدم وجود نشانههايي از تعلق مكاني آنها به شمال يا جنوب ايران (با اينكه تنها در گفتوگو با عكاس پي ميبريم اين عكسها در سواحل درياهاي ايران گرفته شدهاند) نيز خود دليل ديگري بر اين برداشت شاعرانه عكاس است.
آثار، بهرغم آنكه تكرار چشمانداز ساحل به دريا و منظرههايي تقسيم شده به وسيله خط افق را نشان ميدهند؛ اما گرفتار تكرار نشدهاند و تنوع آنها در ماهيت فرمال از دست نرفته است. دو اثر در نمايشگاه هستند كه در آنها عكاس به بازنمايي بدن انساني دست زده و ميتوان گفت اين دو عكس سكون عميق اين فضا را برهم ميزنند! به گونهاي اين دو عكس تاثير جغرافيا را بر بدن انسان از منظر فيزيكي و روحي به تصوير كشيده است؛ همانطور كه در نمايشگاه قبلي اين هنرمند شاهد اين مضمون بوديم.
در اينجا هم منظور از بدن انسان، هم بدن فيزيكي اوست و هم بدن دروني او كه به نوعي ميتوان گفت واسطه درك جهان و انسان است. همچنين دو اثر در اين نمايشگاه بدون ارجاع به اشياي رها شده در پيش زمينه (ساحل) هستند و مفهوم شاعرانهتري را به لحاظ عدم ارجاع به زمان و مكانِ امروزي دارند و نوعي زمان و مكان ازلي را پوشش ميدهند.
اين نمايشگاه از معدود همكاريهاي بين دو گالري است كه اميد است در آينده تداوم يابد و ساير گالريها نيز دست به چنين ابتكارهايي بزنند. نمايشگاه «بوطيقاي آب» تا دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ به تماشاست؛ در گالري آ به نشاني خيابان كريمخان زند، خيابان عضدي (آبان جنوبي)، كوچه ارشد، پلاك ۷.