خاطرات سفر و حضر (115)
اسماعيل كهرم
سالها پيش كتاب استادم را به فارسي ترجمه كردم و به همت سازمان حفاظت محيط زيست چاپ شد. اين اولين كتاب در زمينه «اكوتوريسم» بود كه بعدها به گردشگري طبيعتگردي تعبير شد. خلاصه اين كتاب آن است كه چگونه بايد به دل طبيعت رفت كه بدون جا گذاشتن اثرپايي آن را ترك كرد و نمونههايي را ذكر ميكند مانند آنكه در كوه، صحرا، غارها، سواحل، درياها و غيره... رفتار ما چگونه بايد باشد تا طبيعت دست نخورده باقي بماند. اين كتاب موفقي بود و خواننده فراوان داشت. چندي پيش يك گزارش براي باغ وحش تهران نوشته بودم با هدف بهبود شرايط باغوحش، آن را به يك دفتر تايپ و اين قبيل خدمات بردم؛ نشسته بودم تا آن را تايپ كنند. يك ساعتي نشسته بودم كه خانم جواني وارد دفتر شدند، عجب! كتاب اكوتوريسم ترجمه بنده را در دست داشتند. آن را به تايپيست ارايه دادند و گفتند اين تز منه و قرار شد چهار، پنج روز ديگر آن را تحويل بگيرند. خانم رسيد را دريافت كرد و رفت. بنده از مدير دفتر پرسيدم شما با اين تز خانم چه ميكنيد؟ گفتند: فونت را تغيير ميدهيم، اسم نويسنده و مترجم را حذف ميكنيم و نام خانم را روي آن ميگذاريم و يك مقدمه به قلم خانم روي آن ميگذاريم و يك پاياننامه! اگر در نوشتن مقدمه و پاياننامه كمك لازم داشتند كساني را داريم كه برايشان مينويسند و البته بهاي آن را بايد بپردازند! اين ميشود تز فارغالتحصيلي خانم! پشتم تير كشيد! اين معني تحصيلات عالي در مملكت گل و بلبل من است! در انگلستان كه تحصيل ميكردم يك دانشجوي ايراني تقريبا چنين كاري را مرتكب شد؛ او را اخراج كردند، استادش را توبيخ و نزول درجه! دانشجو موظف است كه تمام بخشهاي تز را با نظارت كامل بنويسد! در ابتداي هر تز، دانشجو و استادش يك اظهارنامه را امضا ميكنند كه تمام آنچه در اين تز آمده كار دانشجو و استادش است ولاغير. تفاوت بين دانشگاههاي انگلستان و ايران از فرش است تا عرش!