رئال مادريد تنها تيمي است كه از اسب افتاده اما از اصل نه
حالا ميفهميم پرز چه كار مهمي كرده
علي ولياللهي
از آغاز قرن بيستويكم همه باشگاههاي بزرگ اروپايي بعد از يك درخشش خيرهكننده حداقل يك دوره افول وحشتناك از يك سال تا چند سال را سپري كردهاند. همه به جز رئال مادريد.
ميتوان اين را به عنوان يك تور اروپاگردي در نظر گرفت و تك به تك تمام ليگهاي معتبر قاره سبز را چرخيد. در ايتاليا يوونتوس به سري بي رفت و بعد از بازگشت چند سال طول كشيد تا به دوران شكوه گذشته برسد. اينتر از سال ۲۰۱۰ و بعد از كسب سهگانه به سمتي رفت كه تا سال ۲۰۱۹ حتي نتوانست جواز حضور در ليگ قهرمانان را به دست آورد چه برسد به قهرماني در سري آ و كسب جام. ميلان هم همينطور. آن تيم وحشتناكي كه در دهه اول قرن مدام دور و بر فينال ليگ قهرمانان ميپلكيد بعد از سال ۲۰۱۱ رنگ جام حذفي ايتاليا را هم نديده و امسال كه بعد از چندين سال جواز حضور در سيال را كسب كرده بود در گروهش آخر شد!
در انگليس نمونهها بيشترند. وضعيت منچستريونايتد بعد از سر الكس فرگوسن نااميدكننده است. انواع و اقسام خريدها، مربيان بزرگ و مديران سرشناس به اين تيم اضافه شدند اما شياطين سرخ حتي شبيه به تيم زمان فرگوسن هم نشدند. تيمي كه در فاصله ۲۰ سال يعني از ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۳ مجموعا ۱۲ بار قهرمان ليگ برتر انگليس و دو بار هم فاتح ليگ قهرمانان شد حالا چندين سال است كه حسرت جام را ميكشد و در اين ميان رفتن به ليگ اروپا را هم تجربه كرده است. آرسنال هم به همين شكل. آنها بعد از اينكه ال ليگ قهرمانان اروپا را با ونگر به چشم ديدند و حتي فاتح جام طلايي پريمير ليگ شدند در چند سال گذشته چنان سقوط كردهاند كه گاهي نام تيمشان در ده تيم اول جدول هم به چشم نيامده است. ليورپول هم كه اسطوره اين وضعيت است. به جز فاصله سي ساله كه آنها دستشان به جام قهرماني ليگ برتر نرسيد، آنها در بسياري از فصول حتي بين ۴ تيم اول هم قرار نگرفتند. ليورپول در سال ۲۰۰۶ و سال بعد از خلق حماسه فينال استانبول حتي نتوانست جواز حضور در ليگ قهرمانان فصل بعد را به دست آورد و اين سهميه به آنها اعطا شد. چلسي كه از اوايل قرن بيستويكم با سرمايهگذاري آبراموويچ تبديل به يكي از تاپ سيكس شد بعد از دوره دوم حضور مورينيو در فصال 16-2015 تا رده دهم جدول سقوط كرد! همان فصل ليورپول هشتم شد.
در آلمان حتي بايرن مونيخ هم چنين شرايطي را به چشم ديده. مونيخيها كه هميشه با توجه به اختلاف سطح بالا با ساير تيمهاي بوندسليگا تحت هر شرايطي جزو سه تيم اول قرار داشتند در فصل ۰۷-۲۰۰۶ حتي جواز حضور در ليگ قهرمانان را هم به دست نياوردند. آن دوراني كه بايرن به افسي باليوود معروف شده بود.
در لاليگا بلاي سقوط از قله سر چندين تيم آمده است. والنسيا بعد از تجربه دو فينال ليگ قهرمانان در سالهاي ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱ هيچگاه تيم قابل اعتنايي نشد. حالا هم نوبت بارسلونا رسيده است كه دوران سيهروزي خود را با حذف از ليگ قهرمانان در مرحله گروهي و دست و پا زدن در ميانههاي جدول لاليگا سپري كند. تيمي كه سال ۲۰۱۵ سهگانه اروپا را فتح كرد و بعد از آن عملكردي بدتر از حضور در جمع هشت تيم برتر اروپا را تجربه نكرده بود شكست ۸ بر ۲ مقابل بايرن را تجربه كرد و حالا كارش به جايي رسيده كه ژاوي سرمربي تيم ميگويد سطح فعلي ما ليگ اروپاست.
روند فوارهاي در فوتبال اروپا يك سنت است. هر تيمي بعد از يك دوره بسيار موفق، يك دوره افول وحشتناك سپري كرده است. فيرپلي مالي، ساخت استاديوم جديد و كوچ ستارهها دلايل اصلي ناكامي تيمها در دوران پساموفقيت بوده. تنها تيم سنتشكن اروپا از اين حيث رئال مادريد است. رئال حتي در بدترين روزهايش از رتبه چهارم در لاليگا پايينتر نيامده و هميشه در ليگ قهرمانان اروپا حاضر بوده. آنها هيچوقت حذف در مرحله گروهي را تجربه نكردهاند و هيچگاه در شرايطي قرار نگرفتند كه كسي برايشان دل بسوزاند. حتي در دوراني كه كيروش سرمربي اين تيم بود و از آن به عنوان دوران سياه رئال نام برده ميشود. قوهاي سپيد مادريد تحت هدايت دو مديرعامل يعني فلورنتينو پرز و رامون كالدرون اين شرايط را تجربه كردند. اوج كار پرز به عنوان مدير رئال بعد از سه قهرماني پياپي آنها در ليگ قهرمانان رقم خورد. جايي كه آنها زيدان و رونالدو را از دست دادند و همه تصور ميكردند سنت سقوط بعد از صعود بالاخره گريبان آنها را هم خواهد گرفت اما پرز با مديريتي موفق تيم را از آن بزنگاه مهم نجات داد. حتي اخراج لوپتگي در ميانه فصل هم باعث نشد رئال درگير بحرانهايي از نوع بحرانهاي ساير تيمهاي اروپايي بشود. پرز در اين مدت ستاره از دست داده، با چالش فيرپلي مالي روبرو بوده و استاديوم جديد هم ساخته اما اجازه نداده تيم تحت فشار قرار بگيرد. رئال افت كرد، از اوج پايين آمد اما هيچگاه پرستيژش را از دست نداد. به قول معروف آنها از اسب افتادند اما از اصل نه.