• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5099 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۴ آذر

پروژه تئاتري word wo*men با مشاركت هنرمندان ايراني و آلماني روي صحنه رفت

«در جست‌وجوي ناكجاآباد...» تلنگر غيابِ امروز و فردا در هنرِ ما

بابك احمدي

رفت‌وآمد گروه‌هاي تئاتري يا هنرمندان تئاتر ايران به ديگر كشورها امري است كه در يكي، دو دهه اخير بارها شاهد بوده‌ايم. بعضي از هنرمندان شناخته‌شده تئاتر ما اين اواخر به استخدام معتبرترين كمپاني‌هاي تئاتر اروپا درآمده‌اند و همين‌ روزها مشغول طراحي و اجراي نمايش‌هاي‌شان هستند. خيلي پيش از اين كارگردانان ايراني موفق شدند راه خود را به فستيوال‌هاي مهم تئاتر اروپا باز كنند. نمايشنامه‌نويس و كارگرداني داريم كه در برادوي امريكا و بسياري از كشورهاي جهان تئاتر به صحنه برده و جمع زيادي از دانشجويان ايراني فعلا در دانشگاه‌ها و دپارتمان‌هاي مهم هنرهاي خلاق و تئاتر جهان مشغول به تحصيلند كه بايد به زودي منتظر بروز و ظهور آثارشان روي صحنه‌هاي بين‌المللي باشيم. به اين جمع مي‌توان گروهي از هنرمندان مهاجرت‌كرده پيش و پس از انقلاب را نيز افزود. در ميان تمامي اين آمد‌ورفت‌ها اما شايد همچنان جاي شكلي از طراحي و اجراي تئاتر خالي باشد. شيوه‌اي كه در كشورهاي ديگر دنيا به چشم يك فرصت به آن نگاه مي‌شود، براي نزديك شدن فرهنگ‌ها به يكديگر و دريافت شناخت دقيق‌تر. توليد آثار هنري با مشاركت هنرمندان مليت‌هاي متفاوت نكته‌اي است كه تئاتر - و اصولا هنر ما- كمتر به آن توجه كرده است، اما هرازچندي تك‌وتوك اتفاق‌هايي مي‌افتد؛ ما در اين شماره به يكي از همين تجربه‌ها پرداخته‌ايم. چندي پيش جمعي از دانش‌آموختگان هنرهاي نمايشي در ايران به دعوت يك هنرمند آلماني راهي اين كشور شدند تا با همكاري هم پروژه‌اي را به سرانجام برسانند. پروژه روي موضوع جالبي دست گذاشته كه وقتي دقيق‌تر نگاه مي‌كنيم جاي خالي‌اش به‌شدت در هنر و فرهنگ و تفكر امروز ما احساس مي‌شود؛ «وضعيت ما در آينده چگونه است؟» و اين حلقه مفقود دليلي ندارد جز اينكه انسان ايراني به هزار دليلِ كاملا روشن مجالي براي فكر به فرداي خود و مملكت پيدا نمي‌كند. 
پويان باقرزاده كه پيش از اين تجربه فعاليت در زمينه تئاتر و سينما را داشته طرف ايراني اين پروژه است. او در اين باره توضيح مي‌دهد: «اين پروژه چندسال پيش توسط Mirella Oestreicher هنرمند آلماني و با طرح يك پرسش آغاز شد؛ «صدسال آينده جهان چگونه خواهد بود؟ و سيستم‌ خانواده به چه سمت‌وسويي مي‌رود؟» او پروژه را به چند مركز مهم آلمان مانند شهرداري مونيخ، صندوق هنرهاي نمايشي آلمان و بنياد فردريش ايبرت ارايه داد كه استقبال خوبي صورت گرفت و بودجه نسبتا قابل توجهي به آن اختصاص يافت. در ادامه دانشگاه برلين با اين هنرمند به همكاري پرداخت و از آنجاكه يك دپارتمان جديد تاسيس كرده - جايي كه دانشجو آنجا درباره آينده تحصيل مي‌كند- با توجه به همخواني ايده پروژه با مساله مدنظرشان، تحقيق‌هاي زيادي در اختيار ما قرار دادند.»
تا همين‌جاي توضيحاتي كه پويان ارايه مي‌دهد كافي است تا منِ روزنامه‌نگار و ديگري هنرمند تئاتر دوباره به اين فكر كنيم «آخرين باري كه شهرداري تهران از پروژه يك هنرمند تئاتر حمايت كرده به چه تاريخي بازمي‌گردد؟ كدام دپارتمان مثلا در زمينه آينده‌پژوهي تاسيس شده يا بين تمام دپارتمان‌هاي موجود در دانشگاه‌هاي ايران، كدام‌شان با يك پروژه تئاتري يا اجرايي همكاري تنگاتنگ انجام داده‌اند؟ اصلا بين دانشگاه و هنر ارتباط معناداري وجود دارد؟» 
اين كارگردان در ادامه به دوسال قبل و شروع پاندمي كرونا اشاره مي‌كند كه زمان شروع كار بود. «با من تماس گرفتند و درخواست رزومه كردند كه براي‌شان فرستادم و بعد باهم جلسه‌هايي تشكيل داديم. درنهايت من به عنوان كارگردان پروژه مورد نظر انتخاب شدم، پروپوزال مفصلي نوشته شد كه حمايت چند كمپاني تئاتر و نهاد مرتبط در آلمان را به دنبال داشت و آنها نسبت به حمايت از ايده مدنظر ابراز علاقه كردند.» اما اصل ماجرا چه بود و اين گروه جوان چه وظايفي برعهده داشتند؟ «ما بايد ظرف دو سال تعداد زيادي مستند مي‌ساختيم كه سنين و جنسيت‌هاي گوناگوني را در برمي‌گرفت. طرف ايراني با افراد آلماني و طرف آلماني با ايراني‌ها و مهاجران از طبقات متفاوت اجتماعي و تفكرات گوناگون مصاحبه كرد كه نتيجه‌ شد 20 مستند كوتاه از زندگي اين افراد و طرز فكرشان درباره آينده. بعد از اين ماجرا، گروه تحقيقاتي دانشگاه برلين كنار ما قرار گرفت؛ همان‌طوركه توضيح دادم اين گروه در زمينه آينده‌پژوهي (future study) مطالعه مي‌كنند و درس مي‌خوانند. روي مصاحبه‌ها كار كردند و خودشان هم با افراد مصاحبه‌هاي مفصلي انجام دادند. تمام اين تحقيق‌ها و مستندها به زودي منتشر خواهد شد. تمام اين كارها كه انجام شد، من بايد به همراه يك بازيگر و يك آهنگساز به آلمان سفر مي‌كردم. بر همين اساس نيلوفر ندايي (بازيگر) و امين مانيان (آهنگساز) و من راهي اين سفر شديم. غير از نيلوفر و امين، تمام مشاركت‌كنندگان در اين پروژه تئاتري و عوامل فني آن آلماني هستند. پروسه تمرين‌ها مدتي طول كشيد تا اينكه اجرا روي صحنه رفت كه خوشبختانه با استقبال مخاطبان در خريد بليت (چه حضوري و چه نمايش آنلاين) هم مواجه شد. به‌طوري كه مي‌توانم بگويم ظرفيت هر دو شكل تكميل شد. در اين فاصله سالن تئاتري كه قرار است نمايش در آن اجرا شود با حضور چهره‌هاي دانشگاهي و مخاطبانش چندين جلسه گفت‌وگوي آزاد برگزار كرد تا در اين باره كه «صدسال ديگر جهان چگونه است؟» و مثلا «به چه چيزي مي‌گوييم خانواده؟» بحث و تبادل‌نظر كنند. چند محقق در اين باره صحبت كردند. ما چند شب در مونيخ هستيم و احتمالا يك دوره اجرايي در برلين هم خواهيم داشت، سپس به كشورهاي ديگر سفر مي‌كنيم. البته هنوز در اين باره كه به ايران هم مي‌آييم يا نه، اطلاع چنداني ندارم.»
اما پروژه « word wo*men در جست‌وجوي ناكجاآباد» يا die suche nach einer utopie گذشته از مباحث مرتبط با آينده‌پژوهي به مطالعات جنسيت نيز توجه ويژه كرده است. «واژه women با يك ستاره در ميان، ترم جديدي است در زبان آلماني. به اين دليل كه اينها كلمه‌هاي مذكر و مونث دارند، مثل انگليسي كه وقتي مي‌خواهند به بازيگر/actor اشاره كنند - كه وقتي به شكل (actress) ادا شود، جنسيت زن پيدا مي‌كند- از يك ستاره استفاده مي‌كنند تا واژه اصطلاحا بي‌جنسيت شود. امروزه اين موضوع در محافل روشنفكري آلمان توجه زيادي به خودش جلب كرده و تصميم بر اين است كه در خصوص اين جنسيت‌گرايي واژگاني و زباني اصلاحات كنش داشته باشند. وقتي ستاره مي‌آيد، واژه ديگر تمام افراد و جنسيت‌هاي گوناگون را شامل مي‌شود، به اين صورت ديگر تبعيضي در كار نيست.» 
همكاري صورت‌گرفته ظاهرا براي طرف آلماني هم جذابيت زيادي داشته، چون حول آن نشست‌هاي بحث و گفت‌وگوي متعدد تشكيل داده است، كاري كه سالن‌هاي تئاتري، مجامع هنري و فرهنگي كشورهاي ديگر انجام مي‌دهند ولي ما به دليل انسداد گفت‌وگو در جامعه و كشور، حتي در زمينه فعاليت‌هاي هنري نيز از آن دور افتاده‌ايم. «اين موضوع خيلي براي‌شان اهميت داشت. به‌هرحال ما در دوره شيوع كرونا و درست زماني كه هيچ‌كس تصورش را نمي‌كرد كه دوباره بتوانيم به گردهمايي‌هاي فرهنگي و هنري در جامعه بازگرديم، مشغول برنامه‌ريزي براي انجام اين پروژه شديم. استقبالِ مردم هم نشان داد مسير اشتباه نبوده و خوشبختانه روزنامه‌ها نوشتند و نظرهاي مثبتي نسبت به كار وجود داشت. براي خودم نيز به همين صورت بوده، مي‌توانم بگويم يك خطي در اين ميان پيدا شد كه براي شخص خودم دستاورد به حساب مي‌آيد. حتي فكر مي‌كنم بايد طور ديگري به تئاتر و كارگرداني تئاتر فكر كنم. در نهايت پروژه به همين‌جا ختم نمي‌شود و اجراهاي ديگري وجود دارد. علاقه اصلي ما اين است كه بتوانيم در جشنواره تئاتر فجر كار كنيم اما نمي‌دانم چنين امكاني وجود داشته باشد يا نه.»
به ‌نظر مي‌رسد پويان باقرزاده براي مسوولان جشنواره تئاتر فجر پيشنهادي مطرح كرده كه حداقل هزينه‌اش كمتر از هزينه حضور گروه‌ها و كارگردانان خارجي در ايران است. به‌نوعي مي‌توان روي اين نمايش برچسب «محصول مشترك» گذاشت و رايگان! از فوايد و عوايدش بهره‌مند شد، چون طرف ايراني - دولت و شهرداري- هرگز ريالي براي به انجام رسيدن پروژه هزينه نكرده‌اند، اما پيش از اين تلنگري دوباره بايد زد به تئاتر (و البته سينمايي) كه بازتاب وضعيت «امروز» جامعه تا حد زيادي در آن ناپديد شده؛ بنابراين پيشاپيش «فردا»/ آينده را هم از دست داده است. به نظر من اينها همه يك‌جا بايد كنار گوش مسوولان زنگي به صدا درآورد كه گويا وضعيت جامعه اورژانسي است، وقتي هنر بازتاب امروز و فردا نداشته باشد، همه ما بايد نگران شويم.


پروژه «word wo*men در جست‌وجوي ناكجاآباد» يا die suche nach einer utopie در ماه‌هاي نخست بعد از شيوع كرونا توسط Mirella Oestreicher هنرمند آلماني و با طرح يك پرسش آغاز شد؛ «صدسال آينده جهان چگونه خواهد بود؟ و سيستم‌ خانواده به چه سمت‌وسويي مي‌رود؟» گذشته از اين، مباحث مرتبط با آينده‌پژوهي و مطالعات جنسيت نيز در اين پروژه مورد توجه است. «واژه women با يك ستاره در ميان، ترم جديدي است در زبان آلماني. به اين دليل كه اينها كلمه‌هاي مذكر و مونث دارند، مثل انگليسي كه وقتي مي‌خواهند به بازيگر/actor اشاره كنند - كه وقتي به شكل (actress) ادا شود، جنسيت زن پيدا مي‌كند- از يك ستاره استفاده مي‌كنند تا واژه اصطلاحا بي‌جنسيت شود. امروزه اين موضوع در محافل روشنفكري آلمان توجه زيادي به خودش جلب كرده.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون