پاندمي قطعات تقلبي خودرو
حسين گنجي
درسي كه سريال پوآرو و داستانهاي پليسي از اين جنس هميشه براي ما مخاطبان داشته و دارد، اين است كه هميشه قاتل آن شخصيت منفي قصه نيست و نبايد خيلي زود نتيجهگيري كرد و در عموم موارد قاتل كسي بود كه شما هيچوقت به آن شخصيت از اين زاويه يعني از زاويه كسي كه ميتواند چنين جنايتي از او سر بزند، نگاه نميكرديد. در ضربالمثلهاي فارسي قديمي هم داريم كه ميگويند «از آن نترسيد كه هاي و هويي دارد، از آن بترسيد كه سر به تويي دارد» كه در اينجا يعني كسي كه معمولا آرام و ساكت به كنجي نشسته است. اين موضوع فقط به سريال پليسي و ضربالمثل ادبي ختم نميشود؛ تجربيات زيستهاي است كه در طول تاريخ بارها براي انسان تكرار شده و امروز به گذارههاي تعليمي ثابت بدل شدهاند. زندگي و زمانه ما هم كم و بيش از آن برخوردار است و ما نميتوانيم به پديدهها به شكل خطي و ساده نگاه كنيم و آنچه امروز ما را ميكشد يا در رنج فرو ميبرد، طبيعتا چيزهايي نيست كه ميبينيم يا بدانها گمان و ظن داريم.
بسياري هستند كه مرتب در حال غر زدن هستند و عامل هر آنچه ناراحتي است را در مسائلي ميبينند كه در پيش چشم براي همه به نوعي عيان است و مرتب با ماشين خود از خانه خارج ميشوند، ترافيك را عامل دير رسيدن ميدانند، يا در نگهداشت خودروي خود ذرهاي دقت ندارند و حقوق و دستمزد خود را عامل فلاكت خود تلقي ميكنند و به ارزانترين روغن و فيلتر ماشين به عنوان نمونه تن ميدهند و از آلودگي تا شرايط خوراك خود را عامل بيماري يا هر رخداد ناگوار خود ميدانند. اما علت اصلي ماجرا كه يك گوشهاي نشسته و به ماجرا نگاه ميكند را توجه ندارند. درست است كه مديريت ناكارآمد، نظارت ضعيف، فقدان وضعيت بسامان در اينكه ما در چنين وضعيتي قرار بگيريم نقش پررنگي دارد، كما اينكه همه اينها مثل يك محيط پرورشي بد براي يك قاتل است كه در قاتل شدن آن نقش دارد، اما نميتوان از نقش خود قاتل و تصميم او براي رسيدن به يك وضعيت غيرقابل برگشت صرفنظر كنيم. شما اگر هميشه عادت كردهايد از ماشين خود براي رفت و آمد استفاده كنيد، عادت كردهايد به نگهداشت ماشين توجه نكنيد، عادت كردهايد كه اهميتي به روغن و فيلتر ماشين به عنوان دو عامل مصرفي و پراهميت هر ماشيني توجه نكنيد، در اينكه خود را به دشواري بيندازيد نقش داريد.
اين بخش ساده و پيش پا افتاده زندگي يكي از چندين بخش مهم است كه شما در مسير رسيدن به قاتل زندگي خود درنظر نميگيرد. آنچه محصول تقلبي با ماشين شما در مرحله اول و با خود شما در مرحله دوم ميكند، يكي ديگر از بخشهايي است كه شما آن را درنظر نميگيريد. وقتي براي تعويض فيلتر روغن ماشين يا فيلتر هواي ماشين گذاره ارزانتر را در نظر ميگيرد يا تعويض روغني كه گذاره ارزان و تقلبي را درنظر ميگيرد، سهمي به مراتب بزرگتر در آنچه بر سر ما ميآيد را دارد و همواره در گذارههاي رسيدن به زندگي مصيبتبار درنظر گرفته نميشود.
در كتاب تقلب: اخلاق در زندگي روزمره، دبورا ال. رود ميگويد: «تقلب عميقا در زندگي روزمره ريشه دوانيده است. فقط در ايالات متحده هزينه دادرسي رايجترين انواع تقلب در سال نزديك به يك تريليون دلار است. بخشي از مشكل اين است كه بسياري چنين رفتارهايي را جدي نميگيرند. توجيه مردم اين است كه «همه تقلب ميكنند»، كه متاسفانه تا حد زيادي حقيقت هم دارد. چنين استنباطي موجبات تثبيت و تحكيم خود را فراهم ميآورد: هرچه مردم بيشتر باور كنند كه تقلب فراگير شده است، توجيه تقلب نيز سادهتر خواهد بود. اينگونه است كه فرهنگ بيصداقتي در جوامع ريشه ميدواند» و همين فرهنگ است كه قاتل ما خواهد بود. همين تقلب است كه نقش كليدي در قتل ما برعهده دارد و همين فيلتر هواي اتاق ماشين است كه ما را در صورت تقلبي بودن و بيكيفيت بودن چند گام به مرگ نزديكتر ميسازد.
واژهنامه انگليسي آكسفورد تقلب را «كلاهبرداري، فريبكاري و حقهبازي» معني كرده است. ساير واژهنامهها اين كلمه را با مفاهيمي همچون بيصداقتي، بيعدالتي، يا قانونشكني با هدف كسب منفعت تعريف كردهاند. اما آنچه امروز اين واژه در بازار قطعات خودرو بر سر ماشينها و راكبان آنها ميآورد چيزي جز قتل نميتواند ترجمه شود. قتلي كه هم مقتول در آن نقش دارد با بيدقتي خود، هم عامل قتل با منفعتطلبي در آن نقش دارد و هم خود ابزار كه به مرور آن را به وجود ميآورد.
شايد به صورت واضحتر صورت آنچه اقتصاد در يك كلان قاتل روزگار ما دارد بر سر ما ميآورد را جان پركينز در كتاب اعترافات يك قاتل اقتصادي آورده است. جان پركينز در آنجا از روند زندگي خود و همكارياش با كلادين اينطور ميگويد كه: مرا آگاه كرد كه ماموريت من ساختن يك قاتل اقتصادي از توست.» سپس جدي شد و ادامه داد: «وقتي وارد اين كار شدي، تا آخر عمرت درگير خواهي بود.» اين همان وضعيتي است كه ما در جامعه امروز دچار آن هستيم و در تنها يك بخش آن يعني يك قاتل از ميان هزاران قاتل خاموشي كه اقتصاد بيمار آن را بازتوليد كرده است، گرفتارش هستيم. وضعيتي كه امروز در بازار روغن ماشين و انواع فيلترهاي خودرو در حال وقوع است يكي از هزاران پرده كنار نزده است كه در صورت ادامه آن، يعني در صورت عدم ورود درست و مستمر تعزيرات بر شريانهاي توزيع و فروش و عدم نظارت و پايش سازمان استاندارد در واردات و توليد و عدم حمايت از توليدكننده شناسنامهدار داخلي و عدم فرهنگسازي و آگاهيرساني بيش از كرونا و هر پاندمي ديگري ميتواند ما و جامعه ما را دچار مصيبت و بيماري و مرگ سازد، چراكه هزينههاي ماشين بالا برود، هزينههاي زندگي چه مسافر باشي چه صاحب خودرو بالا ميرود، به مرور دچار بيماريهاي تنفسي حاصل از استفاده محصول تقلبي ميشوي و درنهايت حس كسي را داري هم مال و هم جان و هم آسودگي خيالت را از تو گرفتهاند. براي همين است كه انسان امروز نبايد از سيل و زلزله واهمه داشته باشد يا تمركز خود را براي مبارزه با مشهودات بگذارد كه آنچه در پس پرده است و شايد از منظر عمومي از درجه اهميت كمتري برخوردار است، مثل آنچه كرونا به ما نشان داد، ميتواند مهيبتر و خطرناكتر باشد و چه بسا اوست كه به قول هدايت ما را ذره ذره دارد ميخورد و به ما و جامعه ما در پنهان آسيب ميزند.