• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5101 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۷ آذر

نگاهي اجمالي به فيلم «بندر بند»

قطعه‌اي ديداري در ستايش جواني

كاميار محسنين

«بندر بند» پاسخي به نيازي جدي است در سينماي مستقل ايران. مهم راهي است كه منيژه حكمت طي كرده است تا توليد اثري با بودجه‌اي ناچيز، در مدتي كوتاه، بدون اتكا به حضور بازيگراني صاحبنام را به انجام رساند و براي مدتي نسبتا طولاني، در دوره شيوع و همه‌گيري، زير ذره‌بين مجامع جهاني بماند.
نخستين قدم در اين راه، تقيد به شيوه روايت ايراني است و دوري از اصول فيلمنامه‌نويسي غربي. در زماني كه حتي نيم‌نگاهي به جريان انتشار رمان و داستان كوتاه در سراسر جهان، نشان مي‌دهد غالب نويسندگان با چه بن‌بست‌هايي روبه‌رو شده‌اند، اين انتظار كه فيلمنامه‌نويسان، همه، بتوانند پيرنگ‌هايي بديع و جذاب بيافرينند، انتظاري عبث به نظر مي‌رسد. شايد نگاهي به تاريخ روايت داستاني در ايران در اين زمينه راهگشا باشد. پس از شاهنامه فردوسي و خمسه نظامي، كدامين نقاط اوج داستانگويي در ادبيات فارسي، با هدف حصول به پايان‌بندي نگاشته شده‌اند. براي نمونه، مي‌توان به مثنوي معنوي رجوع كرد. در هر روايت، داستاني دلكش و جذاب آغاز مي‌شود و در نيمه راه رها مي‌شود تا با ورود به دنيايي ذهني، با برجستگي وجوهي تمثيلي، در رويا يا كابوسي ناتمام، به سمت پايان رود. اين تمهيد، از زمان موفقيت «بوف كور» هدايت تا «سگ و زمستان بلند» و «طوبا و معناي شب» پارسي پور، در حجمي قابل توجه از تجربه‌هاي ستودني داستان‌نويسي در اين سرزمين، به چشم مي‌خورد و در بسياري از موارد كه داستان‌نويس خود را به پايان‌بندي مقيد مي‌كند، كل اثر - حتي در رماني گرانسنگ چون «رازهاي سرزمين من» براهني، با آن سرآغاز جادويي-  لطمه مي‌خورد.
حكمت در «بندر بند» چنين كرده است. پيرنگي داستاني با سه جوان كه گروهي موسيقي دارند و قصد سفر از مناطق جنوبي به پايتخت، براي حضور در مسابقه‌اي كوچك را دارند، آغاز مي‌شود. در دل سيل، در هزارتوي زمين‌هاي آب گرفته و راه‌هاي بسته و پل‌هاي شكسته، پيگيري پيرنگ اصلي به تدريج كمرنگ و كمرنگ‌تر مي‌شود و چهار انگاره شكل مي‌گيرد. 
انگاره نخست كه از همه آشكارتر است، تمثيلي است از آنچه بسياري از جواناني كه سوداي مهاجرت در سر دارند، به‌كرات مي‌گويند؛ از اينكه دست به هر كاري مي‌زنند، به در بسته بر مي‌خورند. كساني كه دل در گروي وطن دارند و به هر دليل، به شادي‌هاي جمعي مي‌پيوندند و غمگساري‌هاي خود را در عزلت و تنهايي مي‌گذرانند. در «بندر بند»، سه جوان درحالي كه در دستيابي به هدف غايي به مشكل برخورده‌اند، در همياري به سيل‌زدگان مشاركت مي‌كنند، در رقص جمعي به آنان مي‌پيوندند، ولي وقتي ساز و همدم يكي از خودشان با آب مي‌رود، در تنهايي، به حال خود، بهر آنچه داشته‌اند و از دست داده‌اند، دل مي‌سوزانند.
انگاره دوم كه بدون هيچ اشاره مستقيم، نقشي اساسي در روايت و وجوه بصري دارد، تغييرات آب و هوايي است؛ تغييراتي كه اقليم‌هاي مختلف را دستخوش بلاياي طبيعي كرده است. فيلم، به نحوي هوشمندانه، موقعيت پيش آمده را كه معلول اين تغييرات است، تنها در تصاويري تاثيرگذار به يادگار مي‌گذارد.
انگاره سوم كه باز به شكلي بصري مورد تاكيد قرار مي‌گيرد، وضعيت آينده در دنيايي آخرالزماني است. بارداري زن قهرمان قصه و حركت ماشين حامل ايشان، در فضايي آنچنان كه انگار توفاني بزرگ، پس از سرگرداني كشتي نوح (ع)، فرو نشسته است، با تمايلي قلبي به خوش‌بيني به آينده، حتي در دشوارترين موقعيت‌هاي زندگي، در هم مي‌آميزد و تصويري ديگرگونه را از فاجعه بر مي‌سازد.تصويري كه در عوض تمركز بر عجز و لابه و ناله، بدون هيچ توهيني به ارزش‌هاي انساني، بر ضرورت ادامه مسير اصرار مي‌ورزد.
انگاره چهارم كه شايد بزرگ‌ترين جذابيت فيلم باشد، نگاه به فيلم در مقام قطعه‌اي ديداري است. در طول فيلم، اين آداجيوي بصري، بدون بهره‌گيري از نماهاي پر شدت و تقطيع‌هاي ناگهاني، راهي به دل فضاي فاجعه و رويا پيدا مي‌كند و در مقاطعي، در پاساژهايي تكرار شونده، درهاي بسته را در برابر جوانان تصوير مي‌كند. البته در اين قطعه، معدودي پاساژهاي آزار‌دهنده هم به چشم مي‌خورد، اما ضربه پاياني از تصاويري غريب از اجراي آوازي معترض، در زماني كه مرز واقعيت و تخيل و فاصله كابوس و رويا محو شده است، به كليدي تبديل مي‌شود براي گريز از دنيايي آكنده از رنگ‌هاي آبي، قهوه‌اي و خاكستري كه تنها به ظاهر آرام است. تنها اين حد از مخاطره در تجربه‌گرايي و نوجويي مي‌تواند به قطعه‌اي در ستايش جواني مبدل شود: قطعه‌اي كه به‌شدت هشدار‌دهنده است و زباني جهاني دارد؛ قطعه‌اي كه در حكايت سفر و سيل و موسيقي، عناصر اصلي را در تركيب‌بندي‌هاي رنگ و تصاوير جست‌وجو مي‌كند و از بخت خوش، آگاهانه و عامدانه، قصه را از ياد مي‌برد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون