دفترچههاي مصادرهشده فروغي چه زمان چاپ خواهد شد؟
ماهرخ ابراهيمپور
در اين روزها كه بحث درباره چند و چون بودجه 1401 داغ است، از آن طرف دلچركين از سخنان نه چندان دلنشين نماينده صاحب ايران هستيم! براي فرار از همه آنچه دل را ميفشرد و در خود مچاله ميكند به گوشهاي پناه ميبريم و بهرغم همه هشدارها و اندرزها در گذشته سير ميكنيم. گذشتهاي كه تا ديروز كه پشت نيمكتهاي مدرسه مينشستيم پر بود از سياستمداران دزد، خيانتپيشه و بيوطن و امروز هرچه از كتابهاي درسي فاصله ميگيريم آن سياستمداران ديوصفت قدري سيره انسان پيدا ميكنند و ميتوانيم از ميان ضعف و قوتشان نكاتي پيدا كنيم كه نگاه بهشدت سياه ديروز را قدري تغيير ميدهد و رگههاي سفيد و خاكستري آنها را هم هويدا ميكند. يكي از شخصيتهاي سياه ديروز كه نه وطنپرست بود، بل خيانتپيشه و بيگانهپرست محمدعلي فروغي است كه چندي پيش دو كتاب «يادداشتهاي روزانه محمدعلي فروغي از كنفرانس صلح پاريس» به چاپ هشتم رسيد و خاطرات و يادداشتهاي او به چاپ چهارم. هر دو كتاب به كوشش مشترك دكتر محمدافشين وفايي و پژمان فيروزبخش و خواستاري زندهياد ايرج افشار براي نشر آماده شد. به بهانه تجديدچاپ كتاب خاطرات و يادداشتهاي فروغي را دوباره خواندم؛ خواندن مجدد كتاب باعث شد كه بيشتر به مقدمه آن توجه كنم كه دفعه پيش سرسري از آن رد شده بودم. نكته جالبي در اين مقدمه بود؛ آن نكته درباره دفترچههاي به جا مانده از فروغي است. دفترچههاي جالبي كه فروغي آنها را به دوستش حبيب يغمايي سپرد و بعد از درگذشت فروغي، يغمايي ترجيح داد آنها را به فرزندان فروغي برگرداند. متاسفانه اين كار باعث شد پس از انقلاب و مصادره شدن اموال سياستمداران پيشين به حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي منتقل شود. شايد جالب باشد كه بدانيد در اين دفترچهها چه چيزي ثبت شده است؟ گويا طبق آنچه در برخي دفترچهها كه وفايي از آنها دو كتاب را به طبع رسانيد، فهرست ديدارهاي نخستوزير پهلوي اول و دوم با اهل سياست و فرهنگ و اعداد و ارقامي درباره مخارج زندگي اوست كه اگر در اين روزگار به آنها نگاه كنيد بسيار جالب و آموزنده است؛ از جمله اينكه فروغي در ديدارهاي روزانهاش در گرماگرم سياست زماني هم به ديدار اهل فرهنگ اختصاص داده بود كه در اين روزگار سخت ميتوانيد سياستمداري را پيدا كنيد كه كار روزمرهاش و فهرست ديدارهايش رنگ و بوي فرهنگ داشته باشد. اين موضوع را نوشتم تا بگويم ما منتظريم تا ساير دفترچههاي محمدعلي فروغي منتشر شود تا بدانيم در آن روزها كه مشغول خيانت بود چگونه زندگي كرد و چقدر از مال دنيا اندوخت و چقدر قراردادهاي پيدا و پنهان بست كه تاريخ رسمي او رابه خيانت محكوم كرد! خيانتي كه پس از مرگش مال و اندوختهاي برايش نداشت و آنچه از او ماند دلنوشتههاي پردردش از پاريس براي تنهايي ايران بود و بعدها كه در مصدر قدرت نشست توشهاش تاليفات و تصحيحاتي از فرهنگ ايران از جمله كليات سعدي، رباعيات خيام و فردوسي و خلاصه شاهنامه كه امروز بعيد است سياستمداري بتواند فردوسي را به راحتي بخواند و بداند كه او چه ميگفته از براي سراي كهن.