وعدهاي ارزشمند و قابل سنجش
عباس عبدي
برخي از وعدهها و شعارهاي نامزدهاي انتخابات را نبايد جدي گرفت، چون براي كسب راي است، مثل آنان كه گفتند مشكل بورس را در چند روز حل ميكنند، يا نميدانستند مشكل چيست؟ يا نميدانستند حل چيست؟ يا نميدانستند چند روز چه مدتي است؟ يا هر سه را نميدانستند. يا آن ديگري كه وعده ايجاد سالانه چند ميليون شغل داده بود! بگذريم. ولي اظهارات پس از انتخابات از اين نوع نيست، زيرا رايآوري مطرح نيست، به علاوه فرض است كه حتما كارشناسي شده و با استناد به گزارشها و برنامههاي وزارتخانههاي زيرنظر اظهار ميشود، از اين رو بايد آنها را جدي گرفت. از جمله آقاي رييسي در سفر خود به يزد وعده مهمي را داد و گفت: «برنامه دولت اين است در كوتاهترين زمان ممكن فقر مطلق را از بين ببرد. اساس كار ما توانمندسازي است وگرنه پرداخت مبلغي آنهم به ميزان ناكافي در سر ماه كه مساله مهمي نيست.» اين وعده بسيار مهم و روشن است. منظور از كوتاهمدت در برنامههاي اجتماعي و اقتصادي، يك يا حداكثر دو سال است. بنابراين تا پايان سال ۱۴۰۱ يا حداكثر تا نيمه سال ۱۴۰۲ بايد اين وعده محقق شود. «فقر مطلق» نيز كمابيش تعريف مورد توافقي دارد و آن مقدار درآمدي است كه با توجه به شرايط فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي براي تامين حداقل نيازهاي افراد (غذا، پوشاك، مسكن و...) لازم است. اين خط فقر حدودا سه برابر مبلغي است كه براي تامين حداقل غذا يا ۲۰۸۰ كيلو كالري روزانه نيازمند است. محاسبات نشان ميدهد كه اين رقم براي يك خانواده ۴ نفري در سال ۱۳۹۸، حدود 3/2 ميليون تومان است كه اگر تورم سال ۱۳۹۹ و امسال را نيز به آن اضافه كنيم، حدود 5/4 ميليون تومان در ماه خواهد شد. براي خانواده ۳ نفره حدود ۴ ميليون خواهد شد.
بنابراين ابعاد ماجرا دقيق و روشن است. اگر مطابق معيارهاي جهاني نيز سنجيده شود، حداقل مبلغ 2/3 دلار براي هر فرد (قدرت خريد دلار) خط فقر مطلق است كه روزانه بيش از سي هزار تومان و ماهي يك ميليون تومان ميشود كه حدودا همان رقم پيشين براي يك خانوار ۴ نفري است. جمعيت زير خط فقر مطلق چندان روشن نيست، زيرا طي چند سال اخير بهشدت افزايش يافته است، زيرا در ۴ سال اخير تورن از شاخص ۱۰۰ در سال ۱۳۹۶ در پايان امسال (۱۴۰۰) احتمالا به حدود ۳۷۰ خواهد رسيد كه به منزله افزايش7/3 برابري قيمتها فقط طي چهار سال است، در حالي كه مطلقا چنين افزايشي در درآمدهاي مردم رخ نداده است، ضمن اينكه بسياري از مردم اصولا درآمد چنداني ندارند. نكته بعدي وعده آقاي رييسي در توانمندسازي و طبعا ايجاد شغل به جاي پرداخت كمك نقدي است. اين ايده درستي است، ولي مستلزم سرمايهگذاري نيز هست. بدون پول نميتوان شغل ايجاد كرد، بنابراين اميدواريم كه دولت محترم در اولين فرصت چند موضوع را به روشني توضيح دهد.
ـ منظور از كوتاهمدت چه زماني است؟
ـ از فقر مطلق چه تعريفي دارد؟
ـ تعداد شهرونداني كه مشمول اين ويژگي هستند، چقدر است؟
ـ منظور از توانمندسازي آنان چيست؟ آيا گمان ميكنند كه به دليل ناتواني فاقد درآمد هستند كه بايد توانمندسازي شوند؟ البته حتما بخشي از آنان چنين هستند؟
ـ و بالاخره جزييات برنامه براي تحقق اين هدف توضيح داده شود.
اين اقدامي مفيد و قابل دفاع است و اگر در كوتاهمدت به ثمر برسد، امتياز مثبت بالايي براي دولت محسوب خواهد شد. البته نحوه ارزيابي و سنجش عملكرد اين وعده بايد مستقل از دولت باشد، والا مثل سالهاي ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ خواهد شد كه مدعي بودند سالانه 6/1 ميليون شغل ايجاد كردهاند، در حالي كه آمار واقعي حدود صفر بود!
همچنين بايد توضيح داد كه اگر موفق به انجام اين وعده نشوند، چگونه مسووليت آن را پذيرا خواهند شد؟