به مناسبت چهلمين روز درگذشت جمشيد بهنام
از نسلي كه صدايش شنيده نشد
محسن آزموده
جمشيد بهنام (1400-1307) جامعهشناس ايراني، از بنيانگذاران علوم اجتماعي در ايران بود. متولد استانبول كه دوره متوسطه را در دبيرستان فيروزبهرام گذراند و در دانشكده حقوق دانشگاه تهران تحصيل كرد و همزمان زبان فرانسه را در انستيتوي فرانسه فراگرفت.
در سالهاي جواني، جو پرشور و هيجان ايران در سالهاي نهضت ملي را تجربه كرد و پس از اخذ ليسانس به فرانسه رفت و در رشته اقتصاد با نگارش رسالهاي درباره «مسائل جمعيتي ايران و توسعه اقتصادي» در سال 1335 دكتراي دولتي گرفت. سپس به توصيه آلفرد سووي براي تحصيل در رشته جامعهشناسي به موسسه مطالعات عالي وابسته به دانشگاه پاريس رفت كه كساني چون گورويچ و بالانديه و كلود لوي استراوس تاسيس كرده بودند و از محضر ايشان بهره برد.
بهنام در همين زمان در كافهاي در پاريس با احسان نراقي آشنا شد و از او شنيد كه رشته علوم اجتماعي در دانشگاه تهران تاسيس شده. در همين سالها ابوالحسن ابتهاج رييس سازمان برنامه در ديدار از اروپا و امريكا، با بهنام آشنا شد و از او براي همكاري در دفتر اقتصادي سازمان برنامه دعوت به همكاري كرد. بهنام پس از 15 ماه همكاري با سازمان برنامه، به توصيه سعيد نفيسي، نزد دكتر علي اكبر سياسي، رييس دانشكده ادبيات دانشگاه تهران فراخوانده شد و همانجا با دكتر غلامحسين صديقي، ديدار كرد و صديقي از او براي تدريس در دانشگاه تهران دعوت به همكاري كرد.
با تاسيس موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي وابسته به دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در آبان سال 1337 به رياست غلامحسين صديقي و مديريت احسان نراقي، شاپور راسخ، عليمحمد كاردان، عباسقلي خواجهنوري و جمشيد بهنام به آن پيوستند و گروههاي آموزشي آن شكل گرفت. به گفته بهنام «موسسه به مطالعه ساختارهاي جامعه ايراني و مسائل اجتماعي پرداخت و با كاربرد روشهاي جامعه شناختي، جمعيتشناسي و انسانشناسي به تشريح چگونگي زندگي مردمان در خانواده و روستا و ايل و شهر همت كرد. اين تحقيقات داراي چهار خصوصيت بود: «جنبه گروهي داشت، در محل انجام ميگرفت، غالبا درباره جمعيت نمونه قابل توجه بود و بالاخره هدف آن شناخت مساله و پيدا كردن راهحلها بود.»
بهنام در طول سالهاي فعاليت در دانشگاه تهران و موسسه تحقيقات اجتماعي، آثاري چون «ساختهاي خانواده و خويشاوندي در ايران»، «تحولات خانواده» و «مقدمهاي بر جامعهشناسي» (به همراه شاپور راسخ) را پديد آورد جمشيد بهنام در سال 1357 از ايران به فرانسه مهاجرت و تا پايان عمر در پاريس زندگي كرد. او از سال 1981 قائممقام دبيركل شوراي جهاني علوم اجتماعي در يونسكو شد و در زمينه توسعه نهادهاي آموزشي مخصوصا در آفريقا و مطالعه درباره خانواده در جهان سوم فعاليت كرد. بهنام همچنين در سالهاي پس از انقلاب دو كتاب مهم و موثر نوشت: «برلنيها: انديشمندان ايراني در برلن ۱۹۳۰–۱۹۱۵» و «ايرانيان و انديشه تجدد». همچنين بايد از كتاب «تمدن و تجدد» ياد كرد كه حاصل گفتوگويي ميان او و رامين جهانبگلو است و در سال 1381 در ايران منتشر شد.
جمشيد بهنام متعلق به نسلي از جامعهشناسان ايراني است كه با رويكردي مساله محور به پيمايش در جامعه ايران پرداخت. نوسازي از بالا و شتابزده در سالهاي بعد از 1330، يعني دهههاي فعاليت او، ساختهاي سنتي و جاافتاده جامعه ايران را دستخوش دگرگونيهاي اساسي كرده بود، مهاجرتهاي گسترده از روستاها به شهرها، تنها يكي از اين تغييرات است. او و همفكرانش كوشيدند-عمدتا به سفارش دولت- توضيحي براي اين تحولات بيابند و احيانا راهحلي براي آنها ارايه كنند. اگرچه حاكميت و تصميمگيران عصر پهلوي دوم به آنچه اين پژوهشگران گفتند و نوشتند، وقع چندان نگذاشت و صداي ايشان شنيده نشده در آرشيوها، بايگاني شد. بر عكس دولت پهلوي در سالهاي دهه 1350، به انديشههاي هويتخواهانه و «بازگشت به خويشتني» پر و بال داد و به جاي توجه به انذارهاي امثال بهنام، مسير تجددستيزي و اصالتگرايي را هموار كرد.