• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5107 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۴ دي

خاطرات سفر و حضر (124)

اسماعيل كهرم

استاد دوره دكتري بنده، نام بلندآوازه‌اي در امر طبيعت‌گردي (اكوتوريسم) داشت و به بسياري از كشورها در جهت جذب توريست‌هاي طبيعت‌گرد آموزش مي‌داد. او به كشورهاي گوناگون مي‌رفت و به دولت‌ها و دانشگاه‌ها در مورد داشته‌ها و چگونگي برنامه‌ريزي براي استفاده از آنها براي جذب توريست‌هاي داخلي و بين‌المللي ارائه طريق مي‌نمود. به خاطر دارم كه در سال‌هاي آخر درسم با پروفسور جان، يك نمايشگاه گردشگري در لندن برپا شد و طبعا جناب پروفسور و بنده از طرف سفارت دعوت شديم. بنده طبعا با شوق فراوان و نيز كمي نگراني دعوت را پذيرفتم. روز موعود با قطار به لندن رفتيم و محل نمايشگاه الحق كه نمايشگاه معظمي بود. سالن‌هاي متعدد و برخي از كشورها چندين غرفه دراختيار داشتند! ايران ما يك غرفه بسيار كوچك، در عين سادگي. از قرار، كشورها مجبور به پرداخت حق غرفه به نمايشگاه بودند و هر كه بامش بيش برفش بيشتر!! در مقايسه با غرفه ايتاليا، كه يك قسمت بسيار بزرگ با بيست نفر را در اختيار داشتند، غرفه ايران بسيار محقر مي‌نمود. اگر ما حضور نمي‌داشتيم سنگين‌تر مي‌بوديم! استاد من خواست كه غرفه ما را ببيند. دو نفر در غرفه ما بودند. من به آنها سلام كردم و آنها (يكي‌شان) انگليسي نمي‌دانست. آن ديگر هم دست و پا شكسته! ميز جلوي آنها خالي بود. دريغ از يك بروشور و يا يك عكس. آهسته و به فارسي گفتم اين آقا مي‌خواد بره ايران بروشور و عكسي نداريد به او بدهيد؟ او به پشت غرفه رفت و دو صفحه را از كتابي در مورد پرسپوليس جدا كرد و به او داد. جناب پروفسور آهي كشيد، دو صفحه را گرفت و به من گفت هيچ كشوري به اندازه شما جاذبه گردشگري ندارد و آن وقت شما انگيزه‌اي براي نشان دادن داشته‌هايتان نداريد؟ چرا؟ من نمي‌دانستم چه بگويم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون