مقصر مصرف بالاي گاز؟
درحالي كه هيچگاه هزينه - فايده اين موضوع بررسي نشده كه اگر در برخي استانهايي كه در بيش از سيصد روز در سال از نور خورشيد برخوردارند از انرژي خورشيدي به جاي گاز استفاده ميشد، چه ميزان سود از محل صادرات همان گاز مازاد يا تخصيص آن به مجتمعهاي پتروشيمي، عايد كشور ميشد. اين فقط يك نمونه از سياستگذاريهاي نادرست است كه موجب شده گاز در ايران منبع اصلي انرژي باشد درحالي كه ميشد سبدي از منابع انرژي را براي كشور تعريف كرد.در حوزه عدم اجراي قوانين مصوب هم مثال فراوان است. به عنوان نمونه، مبحث ۱۹ مقررات ملي ساختمان مبني بر بهينهسازي مصرف سوخت كه سه دهه پيش تصويب و چند بار بازنگري شده، بهطور كامل اجرا نشده است. شركت بهينهسازي مصرف سوخت در مقطعي، ماده ۱۲ قانون رفع موانع توليد رقابتپذير و ارتقاي نظام مالي كشور را كه به عنوان جايگزين دايمي براي بند ق تبصره 2 بودجه سال 1393 در اجراي طرحهاي صرفهجويي و افزايش راندمان مطرح شده بود پيگيري كرد اما به دليل كمبود اعتبار، به نتيجه نرسيد. در واقع سرمايهگذاري در حوزه بهينهسازي مصرف انرژي و استفاده از فناوريهاي نوين، هيچگاه بهطور جدي در دستور كار قرار نگرفته است.در حوزه توليد وسايل گرمايشي، بهرهوري انرژي رعايت نشده و مافياي توليد در اين حوزه، مانع ايجاد اصلاحات گسترده است. اغلب بخاريهاي گازي در كشور ما داراي برچسب انرژي D يا پايينتر هستند كه نشانه بهرهوري بسيار پايين است. طرح توليد بخاري گازي با راندمان بالا در راستاي بهينهسازي مصرف انرژي و بر اساس بند «ق» تبصره ٢ قانون بودجه سال 93 مطرح شد اما اجرا نشد. آن زمان اعلام شد درصورت جايگزيني يك ميليون بخاري گازي با برچسب «A» به جاي «G» سالانه 2.2 ميليارد متر مكعب گاز صرفهجويي ميشود. با توجه به وجود نزديك به 25 ميليون بخاري گازسوز در كشور، اگر برچسب انرژي تعداد بيشتري از بخاريها ارتقا يابد ميزان صرفهجويي بسيار چشمگيرتر خواهد بود اما هيچ گام جدي و اثربخشي در اين حوزه برداشته نشده است. يا در نمونهاي ديگر، بيش از 2 ميليون موتورخانه در كشور وجود دارد كه گازسوز هستند كه با برآوردهاي صورت گرفته اعلام شده بود ميتوان با تغييراتي، مصرف انرژي آنها را تا 30 درصد كاهش داد. اما هيچكدام از اين اقدامات بهطور جدي پيگيري نشد.
بنابراين، كاهش مصرف گاز و بهينهسازي انرژي، در يك ساختار منسجم و همهجانبه قابليت تحقق دارد و دعوت مردم به صرفهجويي، اگرچه اقدامي صحيح و ضروري است، اما ايستگاه نهايي اين ساختار است كه نقش مكمل اقدامات قبلي را ايفا ميكند.