دست پيش روسيه
امريكا خودش را نماد مدل دموكراسي ليبرال در جهان ميبيند كه اروپا و قدرتهاي اروپايي با همين رويكرد در كنار امريكا قرار ميگيرند. زماني كه اروپاييها و قدرتهاي اروپايي خودشان را در مقابل تهديدهاي روزافزون روسيه ميبينند، مسائل مربوط به روسيه و بحث تهديدهايي كه متوجه دولتهاي اروپايي به خصوص اروپاي شرقي ميشود، به تهديد براي امنيت ايالات متحده امريكا تبديل ميشود. من تصور ميكنم كه در كنار همه چالشهايي كه دولت بايدن در حوزه سياست خارجي دارد، مساله روسيه هم به اندازه وزن خودش در ماههاي آينده مورد توجه امريكا قرار خواهد گرفت. مسالهاي كه اين روزها روسيه را به يك مساله فوري و اضطراري براي امريكا و متحدانش بدل كرده است، ادعاي آمادگي روسيه براي تهاجم نظامي به اوكراين است. در اين مورد در حال حاضر دو روايت متفاوت از سوي قدرتهاي غربي و روسيه مطرح ميشود. از يك سو روسها معتقدند كه امريكا و متحدانش مساله اوكراين را به عنوان يك بحران ساختگي در رسانهها مطرح كردهاند تا از اين طريق فشار بر روسيه را بيشتر كنند و با وضع تحريمها روسيه را تحت فشار قرار دهند و از سوي ديگر بهانهاي براي عضويت اوكراين و ديگر كشورهاي هممرز با سوريه در ناتو ايجاد كنند. در برابر غربيها معتقدند كه مسكو اوكراين را به گروگان گرفته است و با قرار دادن اسلحه روي سر اوكراين، سعي دارد تا غربيها را وادار به عقبنشيني و دادن تضمينهاي امنيتي به روسيه كند. من تصور ميكنم كه از اين دو روايت، شواهد و قرائن، روايت دوم را تاييد ميكنند. به صورت كلي در فرهنگ راهبردي روسيه مسائل مربوط به اروپاي شرقي از جمله مسائل مربوط به اوكراين در حوزه خارج نزديك (Near-Abroad) روسيه تلقي ميشود. بنا به آنچه پوتين بارها و بارها بيان كرده است كه فروپاشي شوروي مصيبتبارترين فاجعه ژئوپوليتيك قرن بيستم بود به اين معنا است كه روسيه همچنان حوزههاي نفوذ سابق شوروي و مناطق تحت تسلط شوروي را حوزههاي نفوذ طبيعي خودش تلقي ميكند. بر اين اساس، روسيه تلاش ميكند كه اين كشورها و مناطق را همچنان در حوزه نفوذ خودش نگه دارد. همزمان با اين تحولات در دوران توسعه ناتو، اوكراين و گرجستان دو تا از مهمترين نامزدهاي پيوستن به اين نهاد تلقي ميشدند، هر چند اين موضوع در سالهاي اخير اندكي كمرنگتر از گذشته شده است. اما بحث اصلي اين است كه در سال ۲۰۰۸ كه در موضوع آبخازياي جنوبي شاهد لشكركشي ارتش روسيه به گرجستان بوديم كه تا دروازههاي تفليس پيشروي كردند يا در سال ۲۰۱۴ روسيه اقدام به ضميمه كردن شبهجزيره كريمه اوكراين به خاك خود كرد و در پيش چشمان كشورهاي اروپايي يك تكهاي از يك كشور داراي حاكميت مستقل را منتزع كرده و به سرزمين خودشان ملحق كردند، اين موضوعات سابقه منازعه كنوني ميان غرب و روسيه را نشان ميدهد و در ادامه اين مسير روسيه احساس ميكند كه دولت آقاي بايدن و امريكا و دوران بايدن، قصد دارد كه به مسير سابق بازگردد و تقويت بنيه و توسعه ناتو و به نوعي تشديد رقابتهاي راهبردي با روسيه در برنامه پيش روي امريكا قرار دارد. در نتيجه روسيه از همين حالا تلاش ميكند در مسير اين رقابت دست برتر را داشته باشد تا بتواند امريكاييها و اروپاييها را به عقب برگرداند.