• ۱۴۰۳ جمعه ۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5113 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۱۱ دي

جنگ آخر زمان

مرتضي ميرحسيني

خودش مي‌گفت: «اگر قرار بود از ميان رمان‌هايي كه تاكنون منتشر كرده‌ام يكي را انتخاب كنم اين رمان احتمالا جنگ آخر زمان مي‌بود، چرا كه فكر مي‌كنم اين بلندپروازانه‌ترين كاري بوده كه تاكنون به آن دست زده‌ام.» يوسا در اين رمان هم - كه سال 1981 در چنين روزي منتشر شد – از زخمي از زخم‌هاي امريكاي لاتين نوشت. او شورش ايالت باهيا در شمال شرقي برزيل، در اواخر قرن نوزدهم را روايت كرد كه بسيار بيشتر از آنچه در آغاز ماجرا پيش‌بيني مي‌شد پايدار ماند و دشواري‌هاي فراواني براي جمهوري نوپاي برزيل ايجاد كرد. هرچند سرانجام در خون و خاكستر فروشكست و تا جايي كه در روايت‌هاي تاريخي ثبت شده است، تقريبا همه شورشيان - حداقل 40 هزار نفر - كشته شدند («اين يكي از هولناك‌ترين قتل‌عام‌ها در تاريخ امريكاي لاتين بود»). شورشي كه فهم چرايي آن براي بسياري از روشنفكرترين روشنفكران آن جامعه هم دشوار و حتي ناممكن بود. آنها پاسخي براي اين پرسش نداشتند كه چرا همان كساني به مخالفت با جمهوري برخاستند و در جنگ با آن سلاح به دست گرفتند كه قرار بود بيشترين نفع را از شرايط جديد ببرند؟ جمهوري با هدف نوسازي كشور و ريشه‌كني فقر و مبارزه با تبعيض‌هاي تنيده‌شده در بافت سنت (مثل حقوق موروثي اشراف) و برقراري عدالت اجتماعي پا گرفت، اما بسياري از فقرا و مردم روستايي در شورش ضد آن شركت كردند و مرگ را به اطاعت از حكومت جديد ترجيح دادند. شورشيان حتي زماني كه شكست‌شان قطعي شده بود، باز حاضر به تسليم نشدند و تن به اطاعت از حكومتي كه به نظرشان نامشروع مي‌رسيد، ندادند. شورشيان - كه بيشترشان حتي سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند - شعار «زنده‌باد مسيح!» مي‌دادند و روشنفكران حامي جمهوري، كل ماجراي شورش را توطئه سلطنت‌طلبان با همدستي دولت‌هاي اروپايي (انگليسي‌ها) تعبير مي‌كردند. دو طرف ماجرا، حتي يكديگر را نمي‌فهميدند. يوسا در «جنگ آخر زمان» با اين مساله درگير مي‌شود و اين پرسش را پيش مي‌كشد كه «از چيست كه روشنفكران امريكاي لاتين - مردم صاحب فكر و فرهيخته، مردمي كه از آنچه در اين كشورها مي‌گذرد اطلاع دقيق دارند، مردمي كه بيشترشان سفرهاي بسيار كرده‌اند و به همين دليل مي‌توانند رويدادهاي يك كشور را با كشور ديگر مقايسه كنند و مي‌توانند تصويري جامع از مشكلات امريكاي لاتين داشته باشند - بارها و بارها مسوول تعارضات و مشكلاتي بوده‌اند كه در تاريخ اين منطقه پيش آمده است؟ از چيست كه روشنفكران سهمي عمده، مثلا در پديده نابردباري (عدم تساهل) داشته‌اند كه يكي از سياه‌ترين جنبه‌هاي تاريخ ماست؟ روشنفكران عامل تشويق نابردباري بوده‌اند، نابردباري مذهبي در گذشته و نابردباري سياسي در امروز. درست است كه روشنفكران در عين‌حال بارها قرباني همين نابردباري بوده‌اند، آزارها ديده‌اند، به زندان افتاده‌اند، شكنجه كشيده‌اند و گاه به فرمان ديكتاتورها كشته‌ شده‌اند. اما اينان هم در احكام سياسي خود در بسياري از موارد، اين نوع از نابردباري را با نابردباري معادل آن پاسخ گفته‌اند و عامل ترويج تفسيري تعصب‌آميز و جزم‌انديشانه از جامعه ما و واقعيت ما بوده‌اند.» در واقع پرسش اصلي يوسا كه فقط هم به برزيل يا امريكاي لاتين محدود نمي‌شود، اين است كه «چرا افراد تحصيلكرده قاره ما، درست به شيوه ديگر اقشار جامعه، در ايجاد اين نظام نابردباري كه ريشه همه مشكلات ماست مشاركت كرده‌اند؟» ناگفته نماند كه اين رمان با ترجمه عبدالله كوثري (نشر آگه) به فارسي هم منتشر شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون