مكان سوم را براي زنان شهر توسعه دهيم
در تهران به دلايل متعددي فضاي عمومي در چالش امنيت و سلامت و هويت گير افتاده و مكانهاي سوم اين بعد از مساله را در خود مرتفع كرده است درواقع. مقوله مكانهاي سوم شهري به دليل برخورداري از پتانسيلهاي سرزندگي شهري، هويت فردي و گروهي، حس آرامش و دلبستگي مردم، تعلق داشتن به جمع، فعاليت اجتماعي، جايگاه برابر اقشار و نيل به عدالت اجتماعي فارغ از بيعدالتي جنسيتي است. حضور زنان در اين فضا جستوجوي آن بخش از روابط اجتماعي است كه در بستر فضاي عمومي گسترده كمتر امكانپذير است و حداقل سختتر است. گسترش اين نوع فضاها براي زنان فرصتي براي بازگشت سرزندگي و بهرهگيري بيشتر زنان از شهر است. گسترش خاطره جمعي، كاركرد تبادل تجربه، حس سرزندگي، گشايش فرصتهاي تازه براي كسب تجارب عمومي و... جملگي از كاركردهايي است كه مكان سوم براي زنان دارد. در واقع مكانمند بودن اين فضا جدا از فضاي اداري و سازماني با ساختار خاص خود و خانه بدون ساختارهاي اختصاصي تصويري متفاوت از حضور است كه قادر است بستري براي تجربه امنتر از فضاي عمومي را براي زنان ايجاد كند. به عبارت ديگر مكانهاي سوم عرصههاي عمومي جذابي هستند كه به زندگي غيررسمي شهروندان معنا داده، روابط اجتماعي آنها در خار ج از زندگي رسمي كاري و خانوادگي را ترميم نموده و مفهوم تعاملات اجتماعي را از برخوردها و روابط سطحي و زودگذر به پيوندهاي اجتماعي قويتر ارتقا ميدهند. يكي از انديشمندان به نام اولدنبرگ كه روي اين فضا كارهاي جدي كرده است ويژگيهاي اصلي اين مكان را چنين توصيف ميكند:
بستر خنثي
ايجاد زمينهاي امن و مصون، براي برقراري ارتباط با ديگران ناآشنا
همسطحكننده
ايجاد بستري براي برابر ساختن تمام اعضا
فعاليت اصلي: مكالمه
ايجاد صحنهاي مناسب براي كنش ارتباطي
در دسترس بودن
سهولت دسترسي؛ هم به لحاظ زماني و هم موقعيت دسترسي
مشتريهاي ثابت
زمينهاي مناسب براي ايجاد گروههاي ثابت اجتماعي
ظاهر ساده
دارا بودن ساختار كالبدي ساده: از بين رفتن اختلافات غني و فقير
جدي نبودن جو محيط
وجود زمينهاي براي صحبت و تبادلنظر در عين بحثهاي غيرجدي و دوستانه
خانهاي دور از خانه
وجود بسترهاي مناسب براي شكلگيري حمايت اجتماعي
با اين نگاه و ويژگيها رويكردهايي كه به مكان سوم شده بستري از همدلي را براي زنان تعريف كرده كه در بسياري از مطالعات قابل مشاهده است. در اين ميان كوهن از شاگردان لوفور فرانسوي استعداد مكان در توليد فضاها در چهار بخش معنا ميكند كه قابل انطباق با مكان سوم است:
1- فضا موجب ارتباط و همهويتي افراد ميشود.
2- فضا مولد نوعي عرصه ميانذهني است.
3- مكان فضاي اجتماعي است كه به همراه رمزهايي گروههاي گوناگون اجتماعي را از هم متمايز ميكند.
4- سرانجام فضا توليدكننده الگوهايي از همبستگي و گسيختگي است.
با اين تعريف مكان سوم بستري است كه ميتواند تلفيقي از اين موارد را در درون خود داشته باشد كه فرآيند اجتماعيگرايي و هويتبخشي و سرزندگي در شهر را بيشتر معنا كند و راويان اين مكانها با توجه به ويژگي خاص آنها بيشتر زنان هستند. آنان در جستوجوي مكاني عمومي و در عين حال بدون هياهو هستند تا هويت اجتماعي خود را عمق بخشند و از ظرفيت مكان براي نشر اجتماعي شدن بهره ببرند. مكان سوم فرصتي براي شهرها در جهت ارتباط بيشتر شهروندان با شهر است و در اين ميان زنان ميتوانند آن را به عنوان فرصتي تازه تجربه كنند. به نظر ميرسد مديريت شهري با توجه به اينكه اين نوع فضا بيشتر قالب خصوصي دارند با توسعه اين نوع فضا در بستر پاركها و بوستانها و پاتوقهاي محلي فرصتهاي بيشتري براي حضور اجتماعي زنان از يكسو و سرزندگي و امنيت فضاهاي گسترده شهري فراهم كنند. بديهي است اين نوع مكانها ضمن آنكه ظرفيتهاي خاصي براي گسترش ارتباطات اجتماعي دارد بستري براي شكلگيري نوع متفاوتي از تجارب است كه شايد پيش از اين كمتر تجربه شده يا قالب آن متفاوت شده است.