• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5115 -
  • ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۳ دي

رقابت ميليمتري گلزنان ليگ برتر بر سر كفش طلا

تيرباران زير باران!

اميد مافي

 سرنوشت اين‌گونه رقم خورده كه دو شكارچي غريبه در صدر جدول گلزنان ليگ برتر قرار گيرند و پس از گذشت دوازده هفته چون اجاقي در زمستان، گرمايي مطبوع را براي تيم‌هاي خود به ارمغان بياورند. صد البته تا پايان اين ماراتن راه زيادي مانده و هجده هفته ديگر بايد صبوري كرد تا مردان آب و آتش و باد رخ از غبار بيرون بكشند و كاري كنند كه سيم خاردارهاي مغبون در سوگ قفس‌هاي شعله‌ور مويه كنند و دست‌هاي‌شان را به علامت تسليم بالا ببرند.

مرور چهره مرداني كه تا اينجاي كار از صخره‌هاي بلند گذر كرده و خواب‌هاي كال را يكي پس از ديگري تعبير كرده‌اند خالي از لطف نيست. كسي چه مي‌داند! شايد در پايان شاهنامه يكي از همين مهاجمان بافراست، شاه‌بيت آقاي گلي را با ساق‌هاي خود بسرايد و پشت دست مدافعان سيه‌بخت شكافي عميق بر جاي بگذارد.
 گادوين منشا؛ اشتهاي سيري‌ناپذير!
آس خط آتش مس رفسنجان كه از كامپوستلا تا عجمان كسب‌و‌كاري جز پاگشايي نداشته، امسال با گل‌هايش كاري كرده كه آب از سرچشمه گل‌آلود شود. از شهرك مس در ارتفاع ۲۵۲۴ متري از سطح دريا. پسر آبوجا گرچه بخشي از گل‌هايش را از روي نقطه پنالتي به ثمر رسانده اما آنقدر سمج و زهردار هست كه در ادامه ليگ باز هم قفس‌بانان را تيرباران كند و ترانه‌هاي محلي قاره سياه را با صداي بلند بخواند. وقتي توپچي سي‌و‌دوساله از عزم راسخ خود براي آقاي گلي در خشكسالي اين خاك خبر مي‌دهد شايد بتواند در خط پايان عشق به يك جامه نارنجي را صيقل دهد و بر بلنداي قله رستگاري نام خود را به عنوان فورواردي كه تمام گودال‌هاي تاريك را با گل‌هايش پر كرده در دفتر قطور ليگ ثبت و ضبط كند. اشتهاي سيري‌ناپذير مهاجمي كه تا اينجاي كار هفت بار دنيا را روي سر خود گرفته به حتم در يك نُت ظريف به موسيقي خوشبختي در كارزار معنا مي‌بخشد. اين يعني او در ادامه باز هم زهر خود را خواهد ريخت.
لوسيانو پريرا؛ شكارچي رويين‌تن!
پيرمرد سيه‌چرده آن سوي سالوادور در حوالي سواحل ريو امسال نيز همچون سال‌هاي پيشين نشاني دروازه‌ها را از بر كرده است. براي شيمباي ۳۹ساله كه پيش از اين يك بار با ۱۶ گل جشن پيشتازي در جدول گلزنان ليگ را گرفته و كفش طلا را به خانه‌اش برده است تسخير سنگرها راحت‌ترين كار دنياست. او كه تا اينجا ۵ بار شور و شادي را به اردوي فولاد آورده، مي‌تواند در پايان فصل براي دومين بار شمايل يك آقاي گلِ رويين‌تن را در قاب چشم‌ها بنشاند. براي بهترين گلزن خارجي ادوار ليگ برتر بالا رفتن از پلكان رستگاري و ديوار به ديوار شدن با ابرهاي باران‌زا كار شاقي نيست.
مهدي عبدي؛ از عرش تا فرش!
فرزند روستاي قراخيل در آن سوي قائم‌شهر اگر در امر گلزني دچار فرازونشيب‌هاي بهت‌آور نشود و در همه نبردها صلابت خود را حفظ كند، مي‌تواند به قرار گرفتن در صدر جدول گلزنان ليگ برتر اميدوار باشد. مهاجمي كه فقط ۲۳ زمستان را گذرانده و در فينال جام باشگاه‌هاي آسيا نيز با گلي چشم‌نواز قاره را حيران كرده با ۴ گل در كمين منشا و شيمبا نشسته است. عبدي اگر بتواند به صداي محزون سيم خاردارهاي مصلوب خو بگيرد و فاصله عرش تا فرش را در پلك به هم زدني طي نكند به حتم در پايان جدل‌هاي سخت و طاقت فرسا سكوهاي خالي را به تحسين خود ترغيب خواهد كرد. او مي‌تواند يك پيوس ثاني باشد اگر تزلزل را از نمايش‌هاي دلرباي خود بگيرد و در ايستگاه‌هاي جهنمي خودش باشد. بي كم و كاست.
 كريم اسلامي؛ تولد دوباره!
وينگر راست نساجي در ۳۵ سالگي تولد دوباره خود را جشن گرفته و به جمع گلادياتورهاي ليگ پيوسته است. پسر بندر نوشهر كه روزگاري در بادران همچون باد از سد مدافعان سخت‌كوش گذر و با شم گلزني بالا حريفان را در گرداب ناكامي غرق مي‌كرد، حالا به چشم و چراغ شلوغ‌ترين ساكت دنيا در خط آتش قائم‌شهري‌ها بدل شده است. او كه تا اينجا چهار بار روي ابرها رژه رفته توان اين را دارد كه در ادامه ليگ با تفنگ پرفشنگ خويش توپچي‌هاي پيش رو را به مستاصل‌ترين مهره‌هاي ميدان بدل كند. شماره يازده مازني‌ها با قامتي به قدر قامت سروهاي سهي آماده است تا در نود دقيقه‌هاي پيش رو باز هم توفان به پا كند و شورانگيزترين خاطرات را به همراه ديگر پسران ساكت در آغوش بكشد. براي كريم اسلامي انگار بازي تازه شروع شده است.
سعيد صادقي؛ عصاي دست قلعه!
در روزهايي كه به واسطه يك تصميم شيرازه گل‌گهر از هم پاشيده و امير قلعه به بازسازي دوباره تيم خود مي‌انديشد يك مهاجم بيست‌وهفت‌ساله ساروي با تكيه بر هوش بالاي خود به عصاي دست ژنرال بدل شده است. او كه فوتبال را از صنعت ساري شروع كرد و بعدها با جامه پديده مشهد در ليگ همه را از دم تيغ گذراند حالا در كوير به اين مي‌انديشد كه با فرارها و دريبل‌ها و پروازهاي خود پيام‌آور شادي لقب بگيرد. فلفل تند و تيز اردوگاه گل‌گهر در جلد يك وينگر خطرساز قادر است در كمترين زمان قصرهاي طلايي حريفان را به تلي از آوار و خاكستر بدل كند. از او در روزهاي ملتهب پيش رو بيشتر خواهيد شنيد. مصادره سازمان دفاعي حريفان براي پسري كه در تمام فصول بوي گل مي‌دهد كار چندان سختي نيست. او مي‌خواهد در پايان ضيافتي مرگ‌آلود كفش طلا را همراه يك دسته رازقي به آشيانه‌اش ببرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون