درباره جايگاه نزهت اميري در آموزش موسيقي به كودكان
پله پله تا ملاقات موسيقي
سجاد پورقناد
بالاخره نتيجه 33 سال تلاش نزهت اميري، رهبر اركستر و پيشكسوت آموزش موسيقي به كودكان به انتشار رسيد: پنج جلد كتاب كه با دقت و ريزبيني كمنظيري، كودكان ما را ابتدا با موسيقي و در نهايت با جامعهاي سرشار از صلح و دوستي آشنا ميكند. درسهاي اين مجموعه كتابها برگرفته از سالها تدريس و آزمون و خطاي اين بانوي هنرمند و هنرمندپرور است. اين مجموعه به نوعي پيرو اسلوب آموزشي آهنگساز و مدرسِ موسيقي بزرگ آلماني كارل ارف است.
درباره آموزش موسيقي به كودكان دو گرايش متفاوت وجود دارد؛ اولي آموزش موسيقي را همگاني ميخواهد و با اينكه مخالف تربيت موسيقيدان حرفهاي نيست، در اسلوب آموزشي خود، الزامي هم در تربيت موسيقيدان حرفهاي نميبيند؛ در گرايش دوم، آموزش تنها براي موسيقيدان حرفهاي شدن است و نه آشنايي عمومي با موسيقي.
از دل گرايش اول، روش آموزشي كارل ارف به شهرت جهاني رسيده است و گرايش دوم نيز از قديم در جريان بوده و آموزش موسيقي را با تمام مشكلات و دشواريهاي آن، از ابتدا در مقابل هنرجو قرار ميدهد و راهي را مقابل او ميگذارد كه در انتهاي آن، افراد انگشتشماري قابليت موسيقيدان شدن را ميتوانند داشته باشند.
اگر ما «هنر» را امري «غير مبتذل» (مبتذل به معني «پيش پا افتادگي» يا «چيزي را دايم به كار داشتن») بدانيم، پس «هنر» را فراتر از دسترسي عامه مردم دانستهايم. تا اينجا يكي از مهمترين اركانِ «هنر» را كه همان «فن» است، برشمردهايم.
با اين توصيف، ظاهرا تنها گرايش اول ميتواند بيكم و كاست نسلي از هنرمندانِ جديدِ عرصه موسيقي را به معني واقعي كلمه تربيت كند؛ پرسش اينجاست كه پس ايده «همگاني كردن موسيقي» كه در روشهايي همچون ارف و پيروان آن مانند همين بانوي موسيقيدان (نزهت اميري) پيگيري ميشود چه خاستگاهي دارد؟ مگر نه اين است كه اصولا در عرصه هنر، لشكري از هنرمندان بيمعنا و مخالفِ نفس و معني هنر است؟
پاسخ به اين پرسش بنيادين را ميتوان در اين پنج جلد كتاب جستوجو كرد. در اين مجموعه ابتدا آموزش موسيقي به صورت بسيار ساده و همراه با حركات طبيعي بدن تدريس ميشود؛ در دانش اتنوموزيكولوژي هم ابتداييترين پركاشنها، همين بادي درامها (Body Drum بودهاند، در نتيجه اين نوع از پركاشنها كه از كودكي در تمام انسانها شناخته شده و راهي است براي ورود به عرصه شناخت ريتم، در ادامه استفاده از صدا و ساز و در نهايت آموزش نتخواني آموزش داده ميشود. در انتهاي هر فصل يك كنسرت در نظر گرفته شده است؛ اين كنسرتها چندين خصوصيت مثبت را به همراه دارند كه مهمترين آنها شكل گرفتن اجتماعات كودكان به همراه والدينشان است، آن طوركه در برنامه همه كنسرتهاي اين كتاب مقرر شده، اين اجتماع همراه با حضور فعال والدينشان است، به اين صورت كه در هر كنسرت، بخشي براي هنرنمايي والدين كودكان در نظر گرفته شده كه اول ارتباط اجتماعي دو نسل را شكل ميدهد، دوم براي كودكان پنجرهاي به هنر در نسل گذشته گشوده ميشود.
فوايد اين كنسرتها (كه جدا از محتواي موسيقي آن، به قول فيلسوف فقيد كشورمان محسن قانع بصيري، نوعي «فضاهاي ارتباطي» است) به قدري زياد و عميق است كه يادداشتي مجزا ميطلبد. كنسرت يك اركستر، تمثيل يك حركت هماهنگ اجتماعي است، اجتماعي از عاشقان هنر كه قرار است پيام همبستگي و زيبايي انساني را منتقل كنند؛ اين تشكل انساني با همخواني گروهي از بلبلان متفاوت است، چراكه يك اجتماع خودخواسته و خودآگاه است و مانند اجتماعي از بلبلان، غريزي و ناخودآگاه نيست، موسيقي نيز با آواهاي طبيعي مانند صداي جويبار و نغمه بلبل به همين دليل متفاوت است.
در نتيجه، فعلِ موسيقي به خودي خود، از نظر انساني، عملي متعالي و تنها در كفِ نوعِ بشر است و به طريق اولي «شناختِ عميقِ موسيقي براي عامه مردم»، بايد يكي از اهداف اهالي اين هنر باشد. اينجاست كه متوجه ميشويم بزرگان موسيقي كلاسيك همچون: كارل ارف، زولتان كوداي، لئورنادو برنشتاين، شينيچي سوزوكي و... چرا تا اين حد بر گسترش موسيقي در بين مردم همت ورزيدهاند.
قطعا همگي آنها از جايگاه يگانه هنرمندان و عدم امكان «توليد انبوهِ هنرمند» باخبر بودهاند ولي تمام تلاش خود را بر آشنايي عموم مردم با هنرِ موسيقي به كار بردند چراكه اعتقاد داشتند، جامعهاي كه با هنر بيگانه است، جامعهاي غيرانساني و حتي ضدانساني ميتواند باشد. مجموعه پنجگانهاي كه به قلم نزهت اميري امروز به بازار موسيقي آمده، تلاشي با ارزش در اين عرصه است و سعي دارد، ابتدا انسان و در نهايت موسيقيدان تربيت كند و چه خوش اقبالي است براي حوزه موسيقي كه چنين هدفي به قلم چنين شخصيتي به منصه ظهور ميرسد و نه كاسبان هنر كه از جمعيت كودكان، تنها منبعي از درآمد را ميبينند و نه انسانسازي برايشان اهميت دارد و نه هنرِ متعالي.
در هر صفحه اين كتابها از تصاوير و اشعار گرفته تا توصيههاي آموزشي آن، عشق، محبت، همبستگي و شادي براي تربيت نسل جديد موج ميزند؛ روحي كه اين كتابها را شكل داده، ثمره سالها زندگي و عشق به انسان و انسانيت است و بهترين نمونه تربيت در اين مكتب، انبوهي از مردان و زنانياند كه امروز يا هنرمند يا هنرشناس و به واقع سرمايه حقيقي «انساني» براي كشور ما هستند.