تحليلي بر مذاكرات احياي برجام: فرصتها و چالشها
مسير احيا
ساسان كريمي
در خلال دور هشتم مذاكرات احياي برجام در وين با توجه به اطلاعات كم و به شدت مديريت شدهاي كه از منابع ايراني درون مذاكرات به دست آمده هنوز تحليل آنچه در جريان است دشوار به نظر ميرسد. گويي كه همچنان تحليل شرايط «از بيرون» هم براي شكلدهي به افكار عمومي لازم است و هم خود تيم مذاكرهكننده را رخ به خود مينمايد.
واقعيت آن است كه جز معدود مصاحبههاي سر تيم مذاكرهكننده آقاي علي باقري و آقاي دكتر محمد مرندي بيشتر خبرهاي مذاكراتي از اوليانوف - نماينده روسيه در سازمانهاي بينالمللي وين- انعكاس داده ميشود و چين و طرفهاي غربي نيز به سبك تيم ايراني نسبت به هميشه كم مصاحبهتر هستند.
اما در عين حال تيم آقاي باقري نيز به تناسب مشخصات خود و نيز شرايطي كه در آن واقع است واجد تهديدها و فرصتهايي است كه شناخت آنها ما را به واقعيت موجود، استفاده از فرصتها و نيز جلوگيري از آسيبها نزديك خواهد كرد.
از تهديدها و چالشهايي كه در مذاكرات احياي برجام بر تيم هستهاي بهطور بالقوه مترتب هستند، ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
آنچه مشخص است تيم حال حاضر هستهاي -همانطور كه تيم آقاي سيدعباس عراقچي نيز در بهار سال جاري- وارد تهيه متن جديدي براي احياي برجام شده است. اين موضوع حتما لاجرم بوده ولي بايد دانست كه ايدهآل نيست، چراكه توليد هر متن تازهاي بهطور غيرمستقيم زير سوال بردن برجام به عنوان توافق اصلي است كه موضع جمهوري اسلامي ايران همواره تنها پايبندي همه طرفها به آن بوده است.
ضمن آنكه با توجه به مواردي كه در دوران خروج ايالات متحده از برجام و نيز به خصوص پس از قانون زمستان گذشته مصوب مجلس درخصوص مساله هستهاي بر طرفهاي مقابل مشخص شد، ممكن است در صورت هر گونه تغيير در متن اصلي ايالات متحده و ديگر شركا براي بار دوم زير بار چنين بند و بستي كه بار اول گاه نادانسته به ايشان تحميل شد، نروند. بنابراين متن هر چه باشد نبايد از سطح يك برنامه بازگشت به متن اصلي يعني برجام فراتر رود، چراكه برنده هر اصلاحي در متن اصلي قطعا ما نخواهيم بود.
همه ميدانيم كه سران تيم كنوني بهطور سنتي از موافقترين نيروهاي سياسي با متن برجام نبودهاند و خواهينخواهي برچسب مخالفت ايشان با توافق ۲۰۱۵ چيزي نيست كه از نگاه طرفهاي مقابل مخفي باشد. اين موضوع بهطور كلي چندان مثبت نيست، چراكه نانوشته دفاع از بازگشت به متن اصلي را براي ايشان دشوار ميكند.
تيم كنوني در جريان رقابتهاي سياسي داخلي شعارهايي براي مذاكره از خود برجاي گذاشته و نيز در آغاز دوره مسووليت خود به انگيزه شروع از نقطهاي بالاتر مواضعي حداكثري گرفته كه لازم است به عنوان تيمي حرفهاي براي مذاكره خود به اين موضوع آگاه بوده و احيانا اسير شعارهاي خود و جريان متبوعش نشود.
در هر حال با توجه به شرايط پيچيده اقتصادي و غيره در داخل -كه قطعا طرفهاي مذاكرهكننده به آن آگاه هستند - تيم مذاكرهكننده تلاش ميكند تا فضاي رواني داخل را از تلاطم دور كرده و به همين منظور در ابراز رضايت از آنچه رخ داده اندكي دست و دلبازي ميكند. گويي كه اين نوع اظهار رضايت نسبي در هنگامي كه طرف مقابل يا مطلقا سكوت كرده يا ابراز ترديد ميكند باعث سرسختي ايشان در دور بعدي مذاكره خواهد بود.
ميدانيم كه تيم مذاكرهكننده تاكنون با اين استدلال كه ايالات متحده جزو برجام نيست حاضر به مذاكره
رو در رو با تيم امريكايي و نيز پذيرفتن آنها در اتاق مذاكره چندجانبه نشده است. اما در عين حال اين تيم نبايد اين موضوع را تبديل به موضوعي هويتي و غيرقابل بازگشت كند تا اگر لازم ديد در مرحلهاي كه كار تا حد مقبول پيش رفت چه در مذاكرهاي حاشيهاي و دوجانبه با امريكا شركت كند و چه تيم اين كشور را به عنوان حاضر غير عضو در اتاق مذاكرات بپذيرد، چراكه فارغ از مسائل سياسي، از نظر فني مذاكره غيرمستقيم يا آنچه امروز به عنوان مذاكره مكتوب از آن ياد ميشود، معضلات فني بسياري به بار خواهد آورد. از جمله عدم حضور تيم ايراني هنگام مذاكره ديگران براي برهم زدن هر آنچه بالقوه اتحاد عليه منافع ما باشد. ديگر درخصوص دقت موضوع است: در مذاكراتي اينچنين راه براي خلف وعده و بهانهجوييهاي بعدي به غايت باز خواهد بود. نهايتا هم به نظر نميرسد ايالات متحده مذاكرهاي را كه مستلزم قول و اجراي اوست به واسطه به نتيجه رساند.
فارغ از هرگونه موضع سياسي يا موافقت و مخالفت با تاكتيكهاي مذاكره تيم هستهاي كنوني بايد اذعان كرد كه تيم كنوني در حوزه عمل رسانهاي و فضاسازي بينالمللي دست برتر را ندارد. دو بازي رواني و رسانهاي از مهمترين وجوه تعيينكننده مذاكراتي اينچنين است. داشتن موضع فعال در بحث رسانهاي و رواني و نيز در دست گرفتن فضاسازي بينالمللي هم موضع طرفهاي مقابل را از يكديگر فاصله ميدهد كه انزوا را براي ايران به ارمغان نياورند و هم موجب حفظ دست بالاتر ايران در اين موضوع خاص ميشود.
بايد توجه داشت كه به تدريج و با پيش رفتن زمان ايران به موضعي پيش از سال 1392 كه ناجوانمردانه در جايگاه متهم قرار گرفته بود، باز نگردد. اين موضع هر قدر هم كه ناصحيح و وارونه باشد صرفا به مجرد طرح و انعقاد شرايط را به ضرر ما معكوس خواهد كرد. واقعيت اين است كه اين فعاليت نيازي به تيم رسانهاي خاصي ندارد. بيشترين برد خبري را مذاكرهكنندگان اصلي دارند كه ميتوانند با اتخاذ راهكارهاي مناسب فضاي پيرامون مذاكرات را براي فشار به طرفهاي مقابل استفاده كنند، چراكه حرفها و اظهاراتشان باتوجه به اينكه در اتاق مذاكره حضور دارند از موضعگيري هر سخنگويي موثرتر و باورپذيرتر خواهند بود. حتما پاي نگذاشتن در استخر رسانهاي و فضاسازي بينالمللي انتخاب سادهتري است، اما قطعا ما را از مواهب اين صحنه نيز محروم خواهد كرد.
نهايتا بايد مراقبت كرد كه هيچ تيمي به خصوص تيم روسيه بيش از بقيه طرفها درخشش خاص نداشته و تبديل به برنده بلامنازع مذاكرات نشود، چراكه بايد مطمئن بود كه در اين صورت و به مجردي كه روسيه از اختيارات خود مطمئن شود مدافع منافع ايران نخواهد بود. چه بسا نگاه اتكا به روسيه براي احقاق حقوق در مقابل ايالات متحده نگاه جنگ سردي است و با معادلات امروز روابط بينالملل سازگار نمينمايد و اساسا قرار هم نيست كه ما در هيچ صحنهاي به طرفي خارجي اعتماد يا اتكا داشته باشيم: خواه امريكا و اروپا باشد يا چين و روسيه. البته در مقابل مواردي كه آمد ميتوان به فرصتهايي كه ذيل آنها مذاكرات در جريان است نيز اشاره كرد:
اولين نقطه قوت براي مذاكرات جاري وجود يك متن اصلي است كه تمام ريزهكاريها در داخل آن ديده شده است. اين مساله تيم هستهاي را از پرداختن به جزييات فني و حقوقي در سطح نگارش يك متن اصلي مستغني كرده است و آنچه پيشرو باقي مانده چگونگي بازگشت به تعهدات مشخصي است كه در برجام به دقت مشخص شدهاند.
يكي از مهمترين نقاط مثبت اين سري از مذاكرات اراده طرفهاي مختلف در به ثمر رسيدن مذاكره است. حتي عجلهاي كه تيمهاي غربي از خود نشان ميدهند، موجب ميشود موضوع تا حدي براي جمهوري اسلامي ايران با راحتي خيال بيشتري همراه شود. ايران نيز از سوي ديگر در سطح حاكميت انگيزه كافي را براي رفع محدوديتهاي تحريمي دارد. اتحاديه اروپايي هم باتوجه به روحيه هميشگياش بدون پرداختن هزينهاي چندان تمايل سنتي خود به حل و فصل منازعات از طريق ديپلماسي را همراه دارد و در عين حال انگيزههاي اقتصادي را نيز در پس ذهن خود ميپروراند. روسيه و چين نيز اگرچه در حال حاضر هم به يمن تحريمهايي كه بر ايران روا داشته شده است از تنعمهاي كمي بهره نميبرند اما ضمنا در پي برداشته شدن تحريمها انگيزههاي بيشتري براي ورود به اقتصاد منطقه (از جانب چين) و نيز فروش احتمالي تسليحات (از جانب روسيه) به ايران را پيش رو دارند.
در منطقه نيز برخلاف دوران مذاكرات برجام شاهديم كه حاكميت عربستان سعودي بهرغم سردي و قطع بودن روابط رسمي با جمهوري اسلامي ايران با احياي برجام مخالفت علني ندارد. نفتالي بنت و دولت او نيز در مقايسه با بنيامين نتانياهو لااقل به ناچار موضع معتدلتري را درخصوص مذاكرات جاري اتخاذ كرده است. در واقع تجربه برجام و بعد از آن خروج ايالات متحده از آنكه منطقه را آرامتر نكرد، عربستان را در يمن پيروز نساخت، موشك را از دست ايران نگرفت و از همه مهمتر فشار حداكثري به هدف خود يعني فروپاشي نظام سياسي ايران نزديك هم نشد همه و همه موجب شد تا متخاصمان و رقباي منطقهاي نقدا تلاش كنند موضع هستهاي ايران را تا حد برجام كنترل شده و از نقطه ديد خود مطمئنتر بخواهند.
فرصت ديگري كه تيم مذاكرهكننده كنوني دارد فضاي داخلي است؛ در واقع رقباي داخلي دولت و تيم جديد بزرگترين مدافعان احياي برجام هستند و اگر منصفانه هم بنگريم يا حمايت كردهاند يا سكوت. اين البته در مقايسه با فضاي پشت سر مذاكرهكنندگان برجام موقعيتي بس آرامتر براي تيم علي باقري فراهم آورده است.
بدنه جامعه نيز با توجه به جميع جهات از مذاكره و نتايج آن كه با گشايش اقتصادي و سياسي همراه باشد موافق است و از آن استقبال و حمايت ميكند.
آخر آنكه تيم كارشناسي ايران كمابيش در بدنه همان تيمي است كه از مذاكرات قبلي باقي مانده و بنابراين تا حد زيادي به جزييات موضوع مسلط است. در نهايت به نظر ميرسد با توجه به مسائلي كه گفته شد در صورت كارآمدي كافي تيم مذاكرهكننده و اتخاذ تاكتيكهاي صحيح مذاكراتي، انعطاف لازم، استفاده مناسب از نيروي انساني كارشناس و نهايتا واقعبيني و عملگرايي راه عملياتي كردن اراده سياسي مستولي بر مذاكرات و دستيابي به توافق احياي برجام راه بلندي نباشد.
دانشآموخته دكتراي فلسفه (سياسي) از دانشگاه تهران