پايان ابهامات زير چادر شايعات؛ لك ميماند
ادامه پرواز بر فراز آشيانه سرخ!
اميد مافي
استعارهها و كنايهها و طعنهها پس از آن همه نمايش اميدواركننده و آن سيوهاي به ياد ماندني حيرتآور بود.منتقدان براي قلعهچي سي و يكسالهاي كه با هفده كلين شيت در ليگ بيستم چشمها را خيره كرد، آلترناتيوهاي متعددي تراشيدند.از عليرضا بيرانوند تا پيام نيازمند.آنچه زير چادر شايعات گوشها را خراش داد سبب شد تا حامد لك مرد شماره يك كاخ سرخ چند روزي لااقل به زورقي توقيف شده در بندرگاهي ناشناس بدل شود.به هر حال سرنوشت سنگربان شماره ۸۱ در هالهاي از ابهام قرار گرفته بود و پسر اليگودرز نميدانست افقهاي پيشرو چه رنگي خواهند داشت.
اما حرفهاي يحيي در يكشنبه زمستاني تا حد زيادي به ابهامات پايان داد تا لك همچون عقابي تازه بال به پيشتازي در آسمان مبهم بينديشد.
آنجا در كنفرانس مطبوعاتي قرمزها يحيي با تكذيب دست گذاشتن روي بيرو و نيازمند از اعتماد دوباره خود به لك سخن گفت: «هيچ پيشنهادي از طرف باشگاه نسبت به جذب بيرانوند نداشتيم. ما الان يك دروازهبان آماده داريم، حامد لك و همه ميدانند چقدر به او اعتماد و اعتقاد داريم و در چند روز آينده درصدد هستيم تا با او تمديد قرارداد كنيم. گلر اصلي ما حامد لك هست و با اين اسامي كه بعضا در رسانهها و در فضاي مجازي برده ميشود، واقعا هيچ صحبتي انجام نشده است.»
اين ميتواند پايان بر روزهاي ملتهبي باشد كه قفسبان سرخها سپري كرده است.مردي با ۱۹۴ سانتيمتر قد كه پيش از بيست سالگي در ليگ برتر آفتابي شده و پس از حضور در دروازههاي تيمهاي مختلفي چون صبا، تراكتور، سايپا، فولاد، نساجي و ماشينسازي سرانجام در يازدهم شهريور ۱۳۹۹ با عقد قراردادي دو ساله به پرسپوليس پيوست.اتفاقي كه لك آن را تحقق آرزويي كهنه برشمرد و بارها تصريح كرد از همان روز نخست حضورش در چارچوبها به اين ايستگاه جذاب فكر ميكرده و با روياي ساختن قصري از طلا با خشتهايي از نقره به آمال خويش جامه عمل پوشانده است.
حالا كه گلمحمدي بحث حضور بيرانوند و نيازمند را منتفي ميداند فرصت براي بالگشايي دوباره پرندهاي كه در اين مدت آسماني امن را به قرمزها هديه داده فراهم شده است.او با بيش از ۲۵ كلين شيت در ليگهاي داخلي و پيكارهاي آسيايي قفل محكمي به دروازه تيم محبوب خود زده و دسته كليدي كه اين قفل را ميگشايد نيز در جيب خود پنهان كرده است.
بهترين دروازه بان ليگ قهرمانان آسيا در سال ۲۰۲۰ با سرانگشتان چسبناك و قامت بلند خود ميتواند هر سنگري را بيمه كند.او كه تا چند هفته پيش رقيب چغري چون رادوشوويچ را روي نيمكت سرخها ميديد حالا با رفتن آشيانهبان كروات تنهاتر از هميشه به اين ميانديشد كه با همراهي مردان سازمان دفاعي پرسپوليس آرامش را از مهاجمان تشنه و جاهطلب ليگ بگيرد.گرچه با هجرت كنعانيزادگان به آن سوي آب، ديوار دفاعي سرخها استحكام گذشته را ندارد، اما همچنان گرگ باران ديدهاي چون سيد جلال حسيني به همراه ديگر مدافعان قرمزها ميتوانند سدي محكم برابر فورواردهاي زهردار بسازند و تسخير دروازه پرسپوليس را به رويايي دور از دسترس بدل كنند.
لك كه در دسامبر ۲۰۱۲ در قاب چشم كارلوس كيروش قرار گرفت و براي اولينبار توسط سينيور به اردوي تيم ملي دعوت شد و اتفاقا برابر يمن نيز به ميدان رفت، گرچه در سالهاي اخير در سايه بيرانوند و امير عابدزاده قرار گرفته اما همچنان اميدوار است با پروازها و شيرجههاي بلند خود بتواند نظر دراگان اسكوچيچ را جلب كند و باز هم سر از اردوگاه تيم ملي درآورد.
حالا كه باشگاه پرسپوليس از عقد قرارداد مجدد با سنگربان اصلي خود در روزهاي پيشرو خبر داده، حتما حامد لك روزهاي يخزده دي ماه را با گرماي پنجههايش آب خواهد كرد و با حضوري پررنگ در خط دروازه پرسپوليس ترس و لرز را بر قامت مهاجماني كه سوداي فتح سنگر قهرمان چندين ساله ليگ را دارند، خواهد انداخت.
از شهريور ۹۹ بدين سو سنگربان چالاكي كه دوآتشهها لقب هشت پاي وطني را به او دادهاند، توانسته جرعههاي آرامش را به نيمكت سرخ بنوشاند و كاري كند كه جاي خالي علي بيرو در قلعه قرمزها كمتر حس شود.
حالا در فصل تگرگ و بوران و در هنگامهاي كه ارتش سرخ براي رسيدن به صدر قشون تا بن دندان مسلح آبيها را فراروي خود ميبيند و از حاشيه امنيت فصول پيش هيچ خبري نيست، ماموريت قلعهچي شماره ۸۱ نيز سختتر به نظر ميرسد.براي جانشين خلف آشيانهباناني چون وحيد قليچ، بهروز سلطاني، سعيد عزيزيان، احمدرضا عابدزاده، داود فنايي، ساشا ايليچ، حسن رودباريان و... چيدن بال پرندگاني كه در حوالي قفس توري سرخها پرواز ميكنند كار صعبي است، اما او ثابت كرده در نبردهاي كمرشكن نيز ميتواند ارتش سرخ را از برهوت به كشتزار نور رهنمون كند و شكارچيان قهار را در حسرت پاگشايي و گلزني بگذارد.
آيا لك در ادامه مسير همچنان حلاوت عصرهاي زمستاني را با يارانش تقسيم خواهد كرد و پاسخ اعتماد يحيي را به بهترين شكل خواهد داد؟
از همين امروز بايد به اكران پسر اليگودرز در آشيانه قرمز جور ديگري نگاه كرد و خندههاي درخشانش را به وقت ناكامي مهاجمان چيرهدست به حافظه سپرد.