• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5117 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۵ دي

به مناسبت نمايش «روزها در راه» اثر سما موسوي

تراژدي يك زندگي معمولي

محسن آزموده

«رفته رفته بر من روشن شده است كه هر فلسفه بزرگ تاكنون چه بوده است: چيزي نبوده است جز اعترافات شخصي مولفش و نوعي خاطره‌نويسي ناخواسته و نادانسته.» (فريدريش نيچه، فراسوي خير و شر، ترجمه داريوش آشوري) 
ما معمولا ارزش و اعتبار چنداني براي روايت‌هاي شخصي، خاطرات، دل‌نوشته‌ها و قصه‌هاي فردي قائل نيستيم، آنها را اموري شديدا فردي و در نتيجه قياس‌ناپذير تلقي مي‌كنيم كه ارزش معرفتي چنداني ندارند، چراكه بيان تجربه ساده فرد هستند؛روايت دروني‌ترين منويات و احوالات فرد كه درنهايت مشخص نمي‌شود چقدر صادقند يا كاذب. حتي خود شخص هم نمي‌تواند مدعي عينيت آنچه مي‌گويد، بشود و بر صدق و كذب عيني آن صحه بگذارد، اگرچه راوي مي‌تواند ادعا كند كه به لحاظ اخلاقي صادق است يا كاذب. يعني آيا واقعا اين احساسات و عواطف يا خواسته‌ها يا باورهاي دروني را دارد يا نه؟ البته در اين مورد هم قاضي نهايي خود اوست و هيچ يك از ما ابزاري نداريم براي راستي‌آزمايي. 
اما روايت‌هاي شخصي حتي در به ظاهر شخصي‌ترين و فردي‌ترين آنها، در اصل اموري شخصي نيستند، دست‌كم از اين حيث كه با واژگاني عمومي بيان مي‌شوند. به تعبير ويتگنشتاين زبان خصوصي وجود ندارد. در نتيجه بيان خصوصي‌ترين احساسات هم با زباني از پيش موجود صورت مي‌گيرد. اين تنها شاعران و فيلسوفان و دانشمندان هستند كه واژگان و تعابير جديد خلق مي‌كنند، تازه مخلوقات زباني ايشان هم اگر از سوي جمع پذيرفته نشود، متروك و مهجور باقي مي‌ماند. در نتيجه ما در شخصي‌ترين روايت‌ها نيز في‌الواقع بازگوكننده احساسات و عواطف و اميال و اعتقاداتي عمومي هستيم و اين روايت‌ها، نشانگر درك و دريافت ما نه فقط از جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم، بلكه از كليت جهان هستي، هستند. كوتاه سخن آنكه به تعبير فيلسوفان، درك جهان در افقي از پيش موجود صورت مي‌گيرد و به واسطه زباني حاضر و آماده امكان‌پذير مي‌شود. 
بر اين اساس روايت‌هاي متقاطع در نمايش روزها در راه ساخته سما موسوي را بايد جدي گرفت. در اين نمايش كوتاه شاهديم كه سه زن جوان پيش روي مخاطبان مي‌ايستند، مستقيم در چشمان آنها نگاه مي‌كنند و ادعا مي‌كنند كه قرار است مكنونات ضميرشان را بر ايشان آشكار سازند. صحنه خيلي ساده است و جز سه، چهار پايه گرد وسط صحنه و يك ميز و صندلي كنار ديوار سمت چپ، چيزي به چشم نمي‌خورد. بازيگران هم آرايش و پوششي معمولي و عادي دارند، مثل زنان و دختران جواني كه در كوچه و خيابان مي‌بينيم. آنها بعد از معرفي خودشان، يك به يك شروع به روايت زندگي خود مي‌كنند، از كودكي شروع مي‌كنند، از قديمي‌ترين خاطراتي كه ممكن است يك نفر به خاطر آورد، خانه‌اي كه در آن به دنيا آمده، محله يا ساختماني كه در آن بوده و كوچه و محله‌اي كه در آن بزرگ شده. 
مخاطبان نمي‌دانند كه اين قصه‌ها راست است يا دروغ. خودشان مدعي‌اند كه عين حقيقت است. مهم نيست، به خصوص اتفاقاتي كه تعريف مي‌كنند، خيلي عجيب و باور نكردني نيست. قصه زندگي آنها خيلي ساده و سرراست است و مي‌توان گفت به‌شدت معمولي. آنها آدم‌هايي بيش از اندازه معمولي و عادي هستند و هيچ كجا مسير از پيش تعيين شده را تغيير نداده‌اند. منفعلانه نسبت به آنچه بر آنها رفته، تنها تماشاچي و پذيرنده بوده‌اند و نسبت به وضعيت آشكارا نابرابر هيچ فعاليت خاصي نكردند. آنها حتي نسبت به مردهايي كه به‌طور رايج به آنها زور گفته‌اند يا قصد سوءاستفاده از ايشان داشته‌اند يا با آنها بد برخورد كرده‌اند، واكنش خاصي نشان ندادند. اوج اعتراض يكي از آنها، بعد از اينكه مرد شديدا او را تحقير كرد، اين بود كه با او قطع رابطه كرد و ديگر سراغي از او نگرفت. 
تراژدي نمايش روزها در راه شمول و عادي بودن اين وضعيت نابرابر و سرشار از تحقير و ستم نيست. اين واقعيتي است كه در بسياري از مكان‌ها و زمان‌ها به چشم مي‌خورد. آنچه هولناك است، بازتاب اين وضعيت نابرابر و ظالمانه در روايت‌هاي اين سه زن است كه بنا به فرض يا ادعاي خودشان، حاكي از اعماق وجود آنهاست. روايت‌هاي خود بيانگر نمايش روزها در راه، كه بنا به گفته شخصيت‌ها، بيان صادقانه حديث نفس ايشان است، نشان از انفعال و پذيرشي دردناك از شرايطي عميقا غيراخلاقي دارد. اما از آنجا كه اين زنان، خودشان هم متوجه عمق فاجعه نيستند، از بازتاب اين تيرگي ناتوانند. مساله فقط اشك و آه و سوز و گداز نيست. مهم آن است كه فرد بتواند تجربه زيسته را به شكلي روايت كند كه دست‌كم گوشه‌اي از كليت وضعيت غيرعادلانه را به نمايش بگذارد، كاري كه شخصيت‌هاي روزها در راه، به هر دليلي از آن ناتوانند. قرار نيست در زندگي هر يك از ما يك فاجعه بزرگ مثل زلزله يا جنگ رخ بدهد تا روايت‌هاي‌مان متفاوت و تكان‌دهنده شود. آلبر كامو در يادداشت‌هايش راجع به نيچه به درستي نوشته است: «نيچه كه يكنواخت‌ترين زندگي بيروني ممكن را داشت، ثابت مي‌كند كه انديشه به تنهايي و دنبال كردنش در تنهايي، ماجرايي دهشتناك است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون