ويلسون، نامي جاودان در عرصه علم
محمود كرمي
پروفسور ادوارد آزبورن ويلسون رييس بخش حشرهشناسي موزه جانورشناسي تطبيقي در دانشگاه هاروارد، دوبار برنده جايزه پوليتزر شد. او در سال 1929 در بيرمنگام آلاباما زاده شده بود و در92سالگي و در روز 26 دسامبر سال ميلادي جاري در برلينگتون، ماساچوست درگذشت. وي نزديك به 46 سال از عمر خود را در دانشگاه هاروارد گذراند. ويلسون زيستشناس، طبيعيدان، انساندوست و نويسنده چيرهدستي بود و بسياري او را داروين زمان ميشناختند. تخصص اصلي او مورچهشناسي بود و توانست بيش از 300 گونه از آنها را توصيف و شناسايي كند. او 30 كتاب نوشت كه از ميان آنها ميتوان به جغرافياي زيستي جزيره (1967) با همكاري رابرت مك آرتور، جوامع حشرات (1971)، سوسيوبيولوژي: سنتزنوين (1975)، طبيعت انسان (1978)، بيوفيليا (1984)، در جستوجوي طبيعت (1996) و تنوع حيات (1999) اشاره كرد. از ميان اين آثار «تنوع حيات» و «سوسيوبيولوژي: تلفيق نوين» (به صورت ويرايش چكيده) را دوست گرامي و فرهيخته عبدالحسين وهابزاده (1384) به زبان فارسي برگرداندهاند. شايد بحثانگيزترين اثر ويلسون كتاب «سوسيوبيولوژي: تلفيق نوين» (1975) باشد كه در بيستوپنجمين سالگرد انتشارش در سال 2000 دوباره تجديد چاپ شد. ويلسون در مقدمه اين كتاب نكات بسيار مهمي را يادآور شده است كه خواندن آن را به همه علاقهمندان به انديشههاي اين استاد بزرگ و تاثيرگذار پيشنهاد ميكنم. با اين وجود، لازم ميدانم به اين نكته اشاره كنم كه چرا پژوهشگري كه تخصص اصلياش مطالعه حشراتي با زندگي حقيقي اجتماعي بوده توانسته است نظريهاي چنين اثرگذار در كتاب معروف خود به جاي بگذارد. زنبورعسل يكي از حشرات اجتماعي است كه همه با آن آشنا هستند. نظم، تقسيم كار، احساس وظيفه، ازخودگذشتگي، سختكوشي و... در زندگي اين حشرات بسيار تحسينبرانگيز است. با اندكي دقت درباره زندگي زنبورعسل پرسشهاي متعددي در ذهن انسان مطرح ميشود. پرسشهايي كه توجه و علاقه پروفسور ويلسون و دهها دانشمند ديگر را برانگيخت و درصدد پاسخ به آنها برآمدند. مقدمتا بايد اشاره كنم كه در كندوي زنبورعسل سه دسته افراد زندگي ميكنند: كارگران كه ماده هستند ولي زادآوري نميكنند، نرها كه عمري كوتاه داشته و فقط باروري ملكه را عهده دارند و ملكه كه به تنهايي زادآوري ميكند. زنبورهاي كارگر پس از دگرديسي و تبديل به حشره بالغ همه زحمات كندو را به دوش ميكشند. كارهايي مثل تميز كردن حجرهها، تغذيه كرمينهها (لاروها) كه ملكه در محفظه مربوطه ميگذارد، غذارساني به كارگران ديگر، جستوجوي دانه گرده و شهد در محيط بيرون از كندو، اطلاعرساني درباره مكان و فاصله شهد به كارگران ديگر كندو (به كمك رقصها) و بالاخره دفاع از كندو با نيش زدن انتحاري مهرهدار مزاحم (اگر زنبورعسل انساني را نيش بزند نيش و كيسه زهر زنبور كنده شده و در پوست فرد باقي ميماند و در نتيجه زنبور ميميرد) اين همه ازخود گذشتگي يا فداكاري كار گران را چگونه ميتوان توجيه كرد؟ آيا صرفنظركردن از توليدمثل و اين همه فداكاري براي ديگران خلاف انديشههاي داروين گرايان نيست كه افراد ناتوان از زادآوري را محكوم به فنا ميدانند؟ ژنهاي چنين صفاتي چگونه به نسلهاي آينده منتقل ميشوند تا اين صفات رفتاري نسل بعد از نسل در زنبوران عسل تداوم يابد؟ مگر ژنها خود خواه (به تعبيرداوكينز) نيستند؟ چه سازوكارهاي ژنتيكي و فيزيولوژيك رفتارهاي متفاوت افراد را موجب ميشوند؟ پرسشهاي مشابه بسيار ديگري را نيز ميتوان درباره رفتار چنين حشرات اجتماعي مطرح كرد. دليل درخشش و ماندگاري دانشمنداني چون فون فريش، لورنس، تينبرگن، هميلتون و ... آن است كه بهطورعلمي (طرح فرضيه، انجام مشاهدات و آزمايشهاي ميداني و آزمايشگاهي و روش مقايسهاي) به اين پرسشها پاسخ گفتهاند. شماري نيز مثل داروين و ويلسون توانستهاند انديشههاي خود را در قالب نظريههايي تدوين كنند كه پيشبيني آنها بارها و بارها تاييد شده است. رفتار جانوران آنچنان پيچيده است كه تنها از راه تلفيق نتايج به دست آمده از پژوهش در زمينههاي مختلف علوم زيستي به راز آنها پي برد. زمينههايي چون فيزيولوژِي، ژنتيك (واپي ژنتيك)، رفتارشناسي، بومشناسي (رقابت و همزيستي)، زيستشناسي و پوياييشناسي جمعيت و مطالعات تكاملي (به ويژه انتخاب خويشي) ويلسون در مقدمه كتاب سوسيو بيولوژي (2000) خود ياد آورشد كه مهرهداران و حشرات با وجود دوري از نظر تبارشناختي رفتارهاي اجتماعي را تكامل بخشيدهاند كه از نظر ميزان و پيچيدگي به يكديگر شبيه و در بسياري از جزييات مهم همگرا هستند. او نويد آن را داد كه سوسيوبيولوژي را در نهايت بتوان از اصول اوليه زيستشناسي جمعيت و رفتار استنتاج كرد و آن را به صورت يك علم واحد و رشديافته درآورد كه بتواند به درك رفتار اجتماعي جانوران و حتي انسان كمك كند.
به بيان خود ويلسون غير از دو فصل اول (اخلاق ژن) و 27 (انسان از سوسيوبيولوژي تا جامعهشناسي) كتاب، بقيه فصول سوسيوبيولوژي در مدت 20 سالي كه از انتشار آن گذشت با اقبال خوبي روبهرو شد. در نظرسنجي سال 1989 متخصصين فن آن را به عنوان مهمترين كتاب رفتارشناسي جانوري در همه اعصار شناختند و اهميت آن را حتي از كار كلاسيك سال 1872 داروين يعني «بيان حالات در انسان و جانوران» فراتر دانستند. جاودان شدن در عرصه علمي كار دشواري است كه از عهده هر فرد برنميآيد و هر جامعهاي نيز توان تربيت چنين نامآوراني را ندارد.
استاد دانشگاه تهران