درجات تعارض بر سر حيات وحش: درك و بررسي مشكل اصلي
رضا گلجاني
«درجات تعارض بر سر حيات وحش: درك و بررسي مشكل اصلي» عنوان مقالهاي از سه محقق دانشگاه آكسفورد و رجيناست كه در سال 2020 منتشر شده است. در اين مقاله آمده است: تعارضهاي بين انسان و حيات وحش پيچيدهاند. آنها به سادگي قابل بيان يا حل كردن نيستند از اين رو تخصصهاي مربوط به تحليل تعارض
(conflict analysis) و ايجاد سازش (peacebuilding) ميتوانند علاوه بر درك شدت، برهمكنش و رويكردهاي بالقوه، براي مواجهه و مديريت تعارضها ياريرسان باشند. با بهرهگيري از اين تخصصها و همچنين پيشرفتهاي صورت گرفته در حفاظت، نويسندگان مقاله چارچوبي براي درجهبندي تعارضهاي بين انسان و حيات وحش معرفي ميكنند كه شامل ۳ سطح از تعارض بر سر موضوعات حيات وحش است.سطح اول، تعارضها بيشتر در مورد اختلافات سر موضوعاتي همچون خسارت به محصولات كشاورزي، دام يا نگرانيها در مورد امنيت است. عمدتا در اين سطح از تعارض، درجه بالايي از تحملپذيري را در مورد گونههاي آسيبرسان شاهد هستيم.در سطح دوم، علاوه بر تاثيرات آشكار منفي حيات وحش، تاريخچهاي از تلاشهاي ناموفق و غيرقابل قبول براي كنترل و مديريت تعارضات وجود دارد. در اين سطح حس نارضايتي، وجود ناعدالتي و تبعيض در يكي از طرفين دعوا وجود دارد. سطح سوم: تعارضات به شدت عميق ميشوند و به هويت و اعتقادات افراد و گروهها تبديل ميشوند و دعوا بر سر حيات وحش تبديل به دعوا بر سر هويت اجتماعي و توهين به عقايد و ارزشها ميشود. مديريت تعارضات بر سر موضوعات حيات وحش نيازمند برقراري گفتوگو بين ذينفعان مختلف است. اين گفتوگوها بايد همه گروهها را در بر بگيرند و هدف از آنها ايجاد تعادل در وزن و قدرت طرفهاي مختلف با هدف از بين بردن حس نابرابري باشد. درك ساختاري از چگونگي مديريت تعارض، قبل از اينكه تبديل به موضوعي بحرانيتر شود و به سطح بالاتر برود، براي مديريت چالشهاي حفاظت در مورد اختلافات بر سر حيات وحش بسيار ضروري است. در مورد سطح سوم تعارض يعني وقتي كه موضوع مورد مناقشه بر سر حيات وحش بين گروههاي مختلف اصطلاحا حيثيتي ميشود و ديگر تنها بحث بحث حيات وحش نيست و مناقشه بيشتر بر سر جايگاه اجتماعي و موقعيت در سلسه مراتبي جايگاه اجتماعي است. نويسندگان مقاله اين نشانهها را براي شناسايي اين سطح معرفي ميكنند: وقتي در مورد موضوع و گونه سوال پرسيده ميشود اظهارنظرها بهشدت منفي و نامتناسب با خساراتي است كه وارد شده است، توهين، اغراقنمايي و شماتت ديگران در اظهارنظرها فراوان است، وقتي در مورد وضع موجود و شرايط سوال پرسيده ميشود پاسخها معمولا تند و دو قطبي شده هستند، شرايط بسيار جدي و بحراني معرفي و بيان ميشود كه سبك زندگي آنها تهديد شده است، وقتي در مورد تاريخچه تلاشها در ارتباط با حل تعارض سوال پرسيده ميشود اظهارنظرها شامل بيحاصل بودن اقدامات و حتي رياكارانه و فريبكارانه بودن اقدامات صورت گرفته است، چنانچه در ارتباط با حل كردن مشكل صحبت شود، تمايلي به اصلاح رفتار و كوتاه آمدن از مواضع براي كمك به حل مشكل ديده نميشود، اگر درمورد اشخاص ثالث كه براي حل تعارض وارد موضوع شدهاند بحث ميشود، نگاه خصومتبار نسبت به انگيزه آنها مطرح ميشود، طعنه و كنايه زدن، مسخره كردن و شماتت اشخاص ثالث ديده ميشود و افراد احساس ميكنند موقعيت و هويت آنها به اندازه كافي مورد توجه و قدرداني قرار نگرفته است. نويسندگان براي مديران حيات وحش راهكارهاي زير را براي رسيدگي به منازعات سطح ۳ پيشنهاد ميكنند: ايجاد صلح بين طرفهاي درگير، رسيدگي به تعارضات در اين سطح عمدتا شامل برقراري گفتوگو جهت ايجاد برقراري تعادل بين قدرت و وزن طرفهاي مورد مناقشه است. تلاشهايي كه سبب ميشود گروههاي مختلف احساس شنيده شدن و قدرت داشتن كنند.
همچنين تاكيد بايد روي ايجاد تعادل در تصميمگيريها، مالكيت و مشاركت باشد. در اين زمينه همچنين نويسندگان فعاليتهاي نمادين كه نشاندهنده احترام به كرامت و منزلت ذينفعان مختلف است را توصيه ميكنند. از نكات آموزنده اين مقاله ميتوان از اهميت بهرهمندي از علوم اجتماعي، جامعهشناسي، روانشناسي و علوم سياسي در مديريت تعارضات بين انسان وحيات وحش و تعارضات بين گروههاي مختلف اجتماعي بر سر حفاظت از حيات وحش نام برد. امروزه بسياري از چالشهاي اجتماعي بر سر حفاظت از زيستگاهها و گونههاي حيات وحش در ايران در سطح ۳ قرار دارند. سطحي كه در جامعه دوقطبي شده، بخشي طرفدار حفاظت مطلق در برابر انسان و گروهي خواهان بهرهمندي از زيستگاهها و حيات حش هستند و هدف هر كدام مغلوب كردن طرف مقابل به هر شكل ممكن است. در اين فضا به علت وجود بياعتمادي طرفين به يكديگر و به مديران حيات وحش، حداقل انگيزه براي از خودگذشتگي و كوتاه آمدن از مواضع كه شرط لازم براي رسيدن به توافق و صلح است وجود دارد. لذا مديران حيات وحش شايد بهتر باشد با كمك علوم انساني ابتدا چالشها را از اين سطح 3 به سطح ۲ و سپس سطح يك تنزل دهند تا بتوان به يك راهكار بلندمدت رسيد. مديريت حيات وحش علمي همه سونگر است كه تلاش ميكند با خلاقيت و نوآوري تصميماتي را پيش روي مديران بگذارد كه منافع حداكثري تمام ذينفعان را با هدف حفاظت پايدار از حيات وحش در بر بگيرند. در اين بينش، ديدگاههاي حفاظتگراي مطلق، بهرهبردار مطلق و اشخاص ثالث همه ذينفعاني هستند كه مديران حيات وحش بايد با هدف حفاظت پايدار از حيات وحش بين آنها صلح برقرار كنند. صلحي كه بدون از خودگذشتگي طرفين براي رسيدن بهمنافع مشترك امكانپذير نيست.
فايل كامل اين مقاله را ميتوانيد از لينك https: //www.researchgate.net/publication/343815433_Levels_of_conflict_over_wildlife_Understanding_and_addressing_the_right_problem دريافت كنيد.