خاطرات سفر و حضر (133)
اسماعيل كهرم
منطقه كالمند و بهادران يزد براي آهو و جبير شهرت دارد. شكارچيها ميگويند آهو يا سوزه (سبزه) جفته و جبير كه تقريبا همزاد آهو است در بيابانهاي خشك و برهوت زنگي ميكند و درخواست چنداني از طبيعت ندارد! توقع و مطالبه جانوران از طبيعت كاملا متفاوت است. مثلا سرو كوهي (اورس) كه روستاييان به آن آورس (آبرس) ميگويند، با صد سال عمر فقط يك متر طول دارد ولي چنار در ظرف 2 سال چندين برابر رشد ميكند، دستگاه هاضمه جبير از علف خشك هم انرژي ميگيرد. با محيطبان مولايي به گشت پرداختيم، به يك آبشخور رسيديم صداي يك تلمبه آبي پخش شده بود. صداي ساييدن دو فلز با ريتمي يكنواخت. مولايي گفت اين تلمبه را خود ما ساختيم. تا به حال هر دو سال پروانه و تسمه و پولي را عوض كرديم باز هم صدا ميده. يك تلمبه هم استراليا برايمان هديه داد! هنوز بيصدا كار ميكند! تلمبه را ديدم. بيصدا كار ميكرد و آب آبشخور را تامين ميكرد.
جزاي حسن عمل بين كه روزگار هنوز
خراب مي نكند بارگاه كسري را
نگاهي به پيادهروهاي تهران و ساير شهرها بيندازيد (هرچه شهر بزرگتر، پيادهرو خرابتر). روزهاي اول سطح آنها با سنگ كاشي، آجر و... فرش شده و همگي صاف و خوشنما. شايد پس از يك سال، سنگها و كاشيها و آجرها از جا درآمده و پيادهرو مخروبه شده! اينها همان استادكارهايي هستند كه مسجد شاه اصفهان ومسجد شيخ لطفالله را بنا كردند؟ حاشا و كلا.