جشنواره تئاتر فجر هم مثل كل تئاتر قرار است بدون پشتوانه باشد
بر باد رفته
بابك احمدي
پيش از اين قرار بود نتيجه نهايي گروههاي پذيرفته شده در بخشهاي چندگانه چهلمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر بين 20 تا 25 دي ماه اعلام شود. روز گذشته دبير جشنواره گفتوگويي انجام داد كه نشان ميدهد اعضاي دبيرخانه اين رويداد كمفروغِ سالهاي اخير گامهاي ابتدايي را به منظور رسانهاي كردن نتايج اوليه برميدارند. گرچه دبير جشنواره در پاسخ به پرسش خبرنگار مبني بر اينكه چرا در اعلام اسامي گروههاي پذيرفته شده شاهد تاخير هستيم؟ بيان ميكند: «هيچ بيبرنامگي وجود ندارد. مجوز اجرا و توليد تئاتر از ۲۸ شهريور در تهران اعلام شده است. بعضي شهرها ديرتر هم بودند. توليد تئاتري نداشتيم و با چه آثاري ميخواستيم جشنواره برگزار كنيم، به همين دليل فرصت بيشتري درنظر گرفتيم كه با حجم استقبال زيادي از سوي جامعه هنري در شهرهاي گوناگون رو به رو شد. بايد خود را با واقعيت تطبيق دهيم. نبايد امكان حضور جامعه هنري را كه با اين سختي و هزينههاي بالا كار كرده، در جشنواره بگيريم. بنابراين از هر تمديدي براي شركت گروهها با جان و دل استقبال كردم. طبق فراخوان فروردين قرار بود آثاري كه تا پايان آبان اجرا ميشوند، بتوانند متقاضي شركت در جشنواره باشند. آن زمان نميدانستيم تئاتر، تابستان تعطيل خواهد بود ولي وقتي با محدوديت زماني رو به رو شديم، ۱۵ روز افزايش داديم. فاصله رسيدن آثار تا ارزيابي كه اصلا زماني نبود. بنابراين اصلا دير نيست.» اما مساله اين است كه دبيرخانه جشنواره در اين بخش تنها انجام وظايف محوله را درنظر گرفته، حال آنكه برگزاري باكيفيت جشنواره به اين معنا است كه گروههاي نمايشي حضور باكيفيت صحنهاي داشته باشند. بنابراين جاي طرح اين پرسش وجود دارد كه اگر در بهترين حالت نتايج پذيرفتهشدگان 25 دي ماه اعلام شود، گروههاي نمايشي چگونه قرار است در بازه زماني 15 – 10 روزه تا برگزاري جشنواره به آمادگي لازم برسند؟ از همين نقطه امكان و مدخلي براي ورود به باقي مقولات باز ميشود. مخاطب اظهارنظرهايي از اين دست تصور ميكند اعضاي دبيرخانه جشنواره فجر هرگز دستاندركار ساخت و ساز تئاتر نبودهاند و مثلا بيشتر به سينما وابستهاند تا تئاتر. يك گروه تئاتري چطور ميتواند تمام بازيگران و طراحان و عواملش را با انواع و اقسام درگيريهاي كاري و هنري ظرف چند روز به پروژهاي فرابخواند كه ماهها قبل اجرا رفته است؟ و اساسا اين گروه بايد در چه فضايي تمرين كند و به استاندارد سابق، يعني زمان فيلمبرداري ديده شده توسط گروه انتخاب جشنواره برسد.
اما روح كلي حاكم بر گفتوگوي منتشر شده متاسفانه نشان ميدهد پرسشها و پاسخهاي ما همچنان گرد همان مسائل هميشگي چرخ ميخورد و در هيچ زمينهاي گامي رو به پيش برنداشتهايم. امري كه با مرور اسامي دستاندركاران دبيرخانه و ستاد برگزاري جشنواره تئاتر هم كاملا روشن است. پرسش همچنان حول «بودجه»، «اسپانسر» (حامي مالي)، «جلسه با كميسيون فرهنگي مجلس و شوراي شهر» يا «حضور جوانان»، «غياب شناخته شدهها»، «فقدان اساسنامه» و غيره ميگردد. اينكه قرار است چه گروههايي از چه كشورهايي به ايران سفر كنند و مسائلي از اين دست كه حداقل 12 سال و 12 دوره است كه روياي بازگشت به حضور روبرتو چولي و كاستلوچي و كلاوس پايمان (كمپاني برلين آنسامبل) ميپروراند. درحالي كه خوشبختانه يا بدبختانه چنين حضورهايي در فجر بيستوششم و بيستونهم و همان حوالي رقم خورد. واقعيت اين است كه جز رفتوآمد پرهزينه و پرزحمت يوجينو باربا، توماس اوسترماير و گروه موفق ريميني پروتكل اتفاق شاخص ديگري درخصوص حضور كارگردانان و گروههاي جهاني رخ نداده است. اما در كنار مسائلي مانند تامين بودجه و حمايت نهادهاي متعدد غيرتئاتري كه حتما بايد در چنين مواردي اظهارنظر كنند، بيآنكه پيرامون تاثير و تاثر گفتوگوهاي بينالمللي از اين جنس اطلاعي داشته باشند، به مقوله مهم ديگري ميرسيم. برنامهريزي؛ حسين مسافرآستانه البته از برنامهريزيهاي صورت گرفته دفاع ميكند اما نكته قابل طرح اين است كه همه ما در تمام سالهاي گذشته به يقين رسيدهايم تئاتر ايران در تمام زمينهها، از آموزش دانشگاهي گرفته تا مديريت سالنها و ايجاد فرصت شغلي براي هنرمندان جوان مستعد و حتي غيرمستعد! گويي دچار يك بحران جدي است.
در اين باره معتقدم اصل مساله را بايد جايي جز جامعه تئاتري و ناتوانياش در معرفي نيروهاي نرمافزاري و سختافزاري متخصص در امر برنامهريزي جستوجو كنيم. اينكه معتقد باشيم تئاتر ايران توانايي سامان دادن به امور خودش را ندارد سخن بيهودهاي است وقتي با انواع و اقسام دخالتها و ممانعتها مواجه ميشود. براي روشن شدن اين مساله بد نيست به اين نكته فكر كنيم كه اساسا چرا اين جشنواره نميتواند از شيوه جشنوارههاي معتبر تئاتر دنيا پيروي كند كه دبير هنري برگزاري به بررسي آثار ميپردازد و طبق يك زيباييشناسي و تفكر و فلسفه مشخص از گروههاي تئاتري براي شركت در جشنواره دعوت به عمل ميآورد؟ از اين منظر ميتوانم شيوه عمل خودمان را اينطور ترجمه كنم كه «دبيران جشنواره ادوار تئاتر فجر پشت نام گروه انتخاب پنهان ميشوند» چرا؟ چون حسب وضعيت موجود لازم نبوده كيفيت هنري خاصي داشته باشند، همينكه تاييد جريانهاي غيرتئاتري را دريافت كنند كافي است. به اين معنا بعضا با چهرههايي به عنوان دبير جشنواره مواجه بودهايم كه كيفيت و انديشه فرهنگي هنريشان در اولويت دوم قرار داشته، پس براي پوشاندن كاستي اصلي بايد گروه انتخابي به وجود بيايد كه انتقاد هنرمندان به حداقل برسد. دبير جشنواره به سوالي با همين مضمون چنين پاسخ ميدهد: «تغيير، جزو ذات تئاتر است مثل زندگي. گاهي اين تغيير منجر به سقوط است و گاه منجر به پيشرفت. براي اينكه تغيير درست رخ بدهد، نيازمند انديشهاي جمعي هستيم كه خطاها را كاهش دهد. در جشنوارههاي تئاتري، اين انديشه جمعي در تشكلي تحت عنوان اتاق فكر يا شوراي سياستگذاري جشنواره رخ ميدهد. چيزي كه به آن كمتوجهيم. شوراي سياستگذاري ميتواند تضمينكننده رشد در تغيير باشد و نيازمند است كه از جامعه متخصص پيشكسوت و دانشگاهي از نسلهاي گوناگون تشكيل شود و رويه تغيير را قانونمند كند و دبير، مجري سياستهايي باشد كه در شوراي سياستگذاري تاييد شده باشد. حلقه مفقودهاي كه شاهدش هستيم، حضور شوراي سياستگذاري تقريبا ثابت است كه خط مشي اصلي جشنواره را با تغييراتي كه رخ ميدهد، اعمال ميكند ولي توقعِ عدم تغيير، نابجاست. در دورههاي گذشته گاه شاهد تغييرات صد درصدي بودهايم كه كنار نيامدن يا عدم تداوم آن سبب شده به عقب برگرديم. متاسفانه هيچ پژوهشي درباره نتايج اين تغييرات صورت نگرفته است.» اما حقيقتا چه كسي گفته كه «انديشه جمعي» وجود خارجي دارد يا اساسا در وضعيت كنوني ما ميتوانيم به چنين كيفيتي دست پيدا كنيم؟ جمع يا حول يك موضوع اشتراك نظر دارد يا بازتابدهنده نظرهاي گوناگون است؛ اگر اولي اتفاق بيفتد كه همان بهتر يك دبير خوشفكر دست بهكار شود و وقت خودش و گروههاي تئاتري را اينطور دستخوش اضطراب و كشمكش نكند. يعني دبير پس از تماشاي يك نمايش مستقيم به كارگردان اعلام كند شما را شايسته حضور در جشنواره تئاتر فجر ديدم. اگر قرار است نتيجه كار شورا بازتاب نظرهاي مختلف و بعضا مخالف باشد كه لابد امروز بايد شاهد حضور حميد امجد، محمد رضايي راد، محمد رحمانيان، بهرام بيضايي، عليرضا نادري، محمد يعقوبي، نغمه ثميني و بسياري ديگر در جشنواره باشيم كه نيستيم. اصولا چه كسي باور ميكند امروزه اجازه و امكان كنارهم نشستن نظرهاي گوناگون وجود داشته باشد؟
مرور تصميمهاي گرفته شده براي تئاتر، يا به بيان بهتر، تصميمهاي گرفته نشده! و سردرگمي به وجود آمده در مباحثي چون «چگونگي حمايت از هنرمندان و سالنهاي نمايشي در برابر تورم و فشار اقتصادي»، «كمك به افزايش زيرساختها»، «كاستن از موانع نانوشته با هدف ايجاد دلگرمي در هنرمندان و گروهها براي توليد و خلق هنري» و انواع مسائل نشان ميدهد نميتوان و نبايد از جشنواره چهلم فجر انتظار خاصي داشت. البته كه اين جشنواره برخلاف جشنواره سينمايي اقدام به حذف افراد و كارگردانان نكرده، اما اينكه محمدمهدي اسماعيلي در 6 ماه گذشته يكبار هم به تماشاي يك نمايش «غيرسفارشي» ننشسته، نشان ميدهد كه جمع زيادي از تئاتريها قرار است بدون حامي و پشتوانه به كار ادامه دهند. تنها لطف وزير ارشاد نسبت به جشنواره تئاتر فجر نيز تا امروز توصيه به صرفهجويي مالي بوده است. «شرايط اقتصادي كشور خاص است و سعي بر اين خواهد بود كه با نهايت صرفهجويي اين جشنواره برگزار شود و بودجه هم براساس همين اصل ارايه شده است.» حال بايد منتظر ماند و ديد برآورد 9 ميليارد توماني ستاد برگزاري جشنواره كه در مقايسه با بسياري هزينههاي فرهنگي نهادهاي خاص بيشتر به پول خرد شباهت دارد، تامين ميشود يا خير. تا اينجاي كار كه يك روياي چندين و چندساله بر باد رفته است.
مرور تصميمهاي گرفته شده براي تئاتر، يا به بيان بهتر، تصميمهاي گرفته نشده! و سردرگمي به وجود آمده در مباحثي چون «چگونگي حمايت از هنرمندان و سالنهاي نمايشي در برابر تورم و فشار اقتصادي»، «كمك به افزايش زيرساختها»، «كاستن از موانع نانوشته با هدف ايجاد دلگرمي در هنرمندان و گروهها براي توليد و خلق هنري» و انواع مسائل نشان ميدهد نميتوان و نبايد از جشنواره چهلم فجر انتظار خاصي داشت. البته كه اين جشنواره برخلاف جشنواره سينمايي اقدام به حذف افراد و كارگردانان نكرده، اما اينكه محمدمهدي اسماعيلي در 6 ماه گذشته يكبار هم به تماشاي يك نمايش «غيرسفارشي» ننشسته، نشان ميدهد كه جمع زيادي از تئاتريها قرار است بدون حامي و پشتوانه به كار ادامه دهند. تنها لطف وزير ارشاد نسبت به جشنواره تئاتر فجر نيز تا امروز توصيه به صرفهجويي مالي بوده است.