غلط املايي
رامين جهانپور
داخل تاكسي روي صندلي پشتي نشسته بودم. تاكسي توي ترافيك پشت چهارراه متوقف شده بود. زنگ پيامك گوشي مرد مسن سالي كه كنارم نشسته بود به صدا درآمد. مرد تلفن همراهش را از جيب كتش بيرون آورد و نگاهي به آن انداخت و گفت: «بهه... مثلا آقا پزشكه! جملهاي كه نوشته غلط املايي داره. واقعا كه!» اين را گفت و صفحه مانيتور گوشياش را به طرف من گرفت و دوباره گفت: «تراس ساختمان رو با ص صابون نوشته. واقعا خندهداره.» بعد مشغول جواب دادن شد. راننده همانطوركه از داخل آيينه به او خيره شده بود، گفت: «حالا اين آقا واقعا پزشكه؟» مرد كناردستيام گفت: «دقيقا ميشناسمش. اگر بخواهي آدرس مطبش را تقديمتان ميكنم. ميخواهيم باهم معامله كنيم قراره از من يك آپارتمان 5 طبقه بخره.» مرد جواني كه صندلي جلو، كنار راننده نشسته بود، گفت: «آقا اصلا عجيب نيست. اين آقا توي درس پزشكي شايد نخبه بوده اما املا و ادبياتش ضعيف بوده.» خانم ميانسالي كه آنطرف مرد آپارتمانفروش نشسته بود وارد بحث شد و گفت: «آقا اصلا غلط املايي ديگه مد شده! به باسواد بودن و بيسواد بودن هم ربطي نداره. اصلا ديگه اين كار عيب نيست. شماها اگه به پيامكها و متنهايي كه توي فضاي مجازي رد وبدل ميشه دقت كنيد متوجه اين نكته ميشويد كه 70 درصدشان غلطهاي املايي و نگارشي داره. دوست دارم به كامنتهايي كه توي اينترنت و سايتها بارگذاري ميشود نگاه كنيد، اكثر اين كامنتها پر از غلط املايياند! اصلا سطح سواد ادبي و نگارشي دانشآموزها و دانشجويان نسل حاضر نسبت به قبل خيلي پايين اومده.» مرد جواني كه كناردست راننده نشسته بود دوباره گفت: «همه اينها به اين برميگرده كه بچههاي اين نسل اهل مطالعه نيستن. بالاخره هر چيزي يك جايي بايد خودش را نشان بدهد. وقتي زنگ انشا از مدارس حذف بشود و تيراژ كتاب و نشريات كم بشود، نتيجه و خروجياش همين غلطهاي ديكتهاي است كه در نوشتههاي بچههاي نسل فعلي بيداد ميكند.» خانم ميانسال دوباره گفت: «تازه يكي از مشكلات كمبود مطالعه همين است كه گفتم، هزار تا مشكل ديگر هم از لحاظ اجتماعي و فرهنگي براي بچههاي ما به وجود ميآيد.» چراغ سبز شد و تاكسي راه افتاد و من داشتم به شعار كليشهاي آمار پايين مطالعه در كشور فكر ميكردم.