به احترام موزه
عظمت اين سازههاي سنگي احترام و توجه را در دنياي باستان به دنبال داشته است. بدين معني كه فضاي معماري با تاثير بر انسان حاضر او را وادار به تغيير رفتار و پذيرش قالب ميكند. امتداد اين مساله را در معماري ابتداي دوران نوسنگي و بعدتر در دوران تاريخي ميبينيم. سازههاي عظيم كاركرد احترامآميز داشتهاند. كاركرد امروز موزهها و نوع رفتار بازديدكننده در موزه به نوعي ميتوان تاييد نظريه فوق باشد. آنچه قالب موزه به خود ميگيرد شامل ساختار و بنا و همچنين آثار موجود در موزه همگي مصنوع بشر است. ساختار، اجزا و رفتار موزهاي هدايتگر احترام است. چگونگي حضور در موزه، نحوه حركت، گفتار و رفتار همه مبتني بر احترام مصنوعات انساني است. از نظر نگارنده هيچگونه تناقضي در ضديت با اين فرضيه در موزههاي متنوع با ژانرهاي مختلف وجود ندارد. به عنوان مثال موزهاي كه آثار آن موضوعات طبيعي يا حيات وحش است نيز به نوعي ساخته و پرداخته انسان است. حتي اكو موزهها نيز محدوده تعريفشده انساني هستند پس بدين لحاظ واجد عنوان موزه ميشوند. هرچند در اينگونه احترام به طبيعت وجود دارد اما ماهيت موزهاي آن در پي رفتار متفاوت مخاطب حاصل ميشود. بر اين مبنا شايد بتوان اين تعريف را به مجموعه تعاريف موزه اضافه كرد كه: موزه محل احترام انسان به دستاوردها و مصنوعات انسان و به صورت كلي محل احترام به انسانيت است. اين احترام در بسياري از موارد چنان قانونمند و مدون است كه جنبه مناسكگون به خود ميگيرد. از بدو ورود تا جهت بازديد و نحوه تبادل اطلاعات گرفته تا ساير رفتارها در موزه در چارچوب مشخص انجام ميشود. كاركنان موزه نيز بر قواعد مشخص استخدام ميشوند و به وظايف خود ميپردازند. موزههاي امروزه مانند بخشي از شهرهاي كهن كه حاوي معماري متمايز و يادماني بودند و مركز فرهنگي جامعه را شكل ميدادند، قطعات متمايز و برگزيده شهري هستند كه با كاركرد ويژه خود در راه تكثير علم، محلي براي احترام به انسانيت هستند. هرگونه خدشه به اين ماهيت از طرف گردانندگان يا مخاطبين براي همه انسانها آزاردهنده و تحقيرآميز است. موزه پس از تاسيس به همه انسانهاي جهان تعلق پيدا ميكند و نه جغرافياي خاص.