• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5123 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۳ دي

۳ كشته و ۸ زخمي؛ در اختلافات طايفه‌اي استان خوزستان

قتل به خاطر ۹۰۰ هزار تومان

بهاره شبانكارئيان

نزاع دسته جمعي يكي از مسائل و پديده‌هاي قديمي است كه كماكان در اجتماعات سنتي و مبتني بر طايفه‌مداري به قوت خود باقي مانده است. مسوولان قضايي و انتظامي هم اكثرا در اين درگيري‌ها كاري از دست‌شان برنمي‌آيد و اگر هم بربيايد، به دلايلي نمي‌توانند بيش از حد دخالت كنند. گزارش‌هاي مبني بر اين درگيري‌ها نشان مي‌دهد كه آخرين پرده از اين تراژدي‌هاي خونين معمولا ختم به خير نخواهد شد. خير و شر تا دنيا دنياست در كنار هم باقي مي‌ماند، اما اين قانون است كه مي‌تواند ميان آنها عدالت را جاري كند. عدالت از نوع خير و درست آن مانند عدالت علي. در اين گزارش به يكي از درگيري‌هاي طايفه‌اي اشاره مي‌كنم كه نه تنها عدالتي در آن ديده نمي‌شود، بلكه عدالت پشت سلاح عامل شر پنهان شده است. مكان حادثه؛ «سوسنگرد، روستاي غوابش». روز حادثه؛ جمعه. تاريخ حادثه؛ «01/۰۱/99». ساعت حادثه؛ ۶ عصر. دليل حادثه؛ سند ماشين ۹۰۰ هزار توماني. شاكي؛ «حكيم سواعدي». عاملان تيراندازي؛ «افرادي از طايفه غ».  تا دو روز قبل از انتشار اين گزارش مرتب مي‌پرسيد كه كي اين گزارش منتشر مي‌شود! تا اينكه گزارشي بر مبناي مصاحبه با حكيم سواعدي به شرح زير منتشر شد و در انتهاي صحبت‌هاي حكيم سواعدي، دهيار روستاي غوابش حادثه آن روز را روايت مي‌كند. تحصيلاتش را در رشته حقوق به اتمام رسانده و مدير موسسه مردم‌نهاد ميثاق فجر و فعال حقوق شهروندي است. سال ۹۸ اولين جايزه حقوق شهروندي را از دانشگاه علامه طباطبايي تهران دريافت كرد. 

پرده اول
«داشتيم برمي‌گشتيم بريم خونه‌هامون كه ديديم وسط جاده هشت تا ماشين همه هم مسلح جلومون رو گرفتن و شروع كردن به تيراندازي.» شب عيد سال ۱۳۹۹ در شهرستان سوسنگرد از توابع خوزستان؛ در روستاي غوابش، «حكيم سواعدي» به همراه اقوامش از جمله پسرعموهايش براي تفريح به مناسبت سال نو به روستاي غوابش رفته بودند. هنگام برگشت ميان جاده غوابش و سوسنگرد حدود هشت ماشين جلوي آنها را مي‌گيرند. او ابتدا از استان خوزستان و درگيري‌هاي آن مخصوصا درگيري‌هاي طايفه‌اي انتقاد مي‌كند و سپس با ادبيات و لهجه خودش كه مربوط به جنوب كشور است، حادثه را روايت مي‌كند: «در استان خوزستان چنين درگيري‌هايي رواج داره. افراد كمي هم مي‌تونن جلوي اين درگيري‌ها رو بگيرن. ماجرا براي پارسال هست. تفريح‌مون رو انجام داده بوديم، داشتيم از خونه پسرعموم برمي‌گشتيم بريم خونه‌هامون كه ديديم وسط جاده هشت تا ماشين، همه هم مسلح جلومون رو گرفتن و شروع كردن به تيراندازي. ما هم با دوتا ماشين سمند و پرايد بوديم. برادرم رو جلو چشمم كشتن، من رو با تير زدن تو پام. دو تا برادر ديگه‌ام رو با تير زدن و زخمي شدن. پسرعموم رو كشتن و يه نفر ديگه هم كه از ما نبود و تو روستا ايستاده بود اونم زدن كشتن. با هم از يه طايفه هستيم.» او ادعا مي‌كند: «سيستم قضايي سوسنگرد در اين زمينه ضعيف عمل كرد. اداره آگاهي هم همين‌طور. من فكر مي‌كنم قضاوت درستي در اين حادثه صورت نگرفت. اينا كه به ما شليك كردن اسم و فاميليشون رو مي‌دونيم اما ننويسين. اينا كارشون خريد و فروش اسلحه و مواد مخدر هست.» او در خصوص مردم سوسنگرد و اهالي روستاي غوابش اين‌گونه مي‌گويد: «چطور بهتون بگم. (مكث مي‌كند و اول كلمه‌اي كه مي‌خواهد ادا كند را چند ثانيه‌اي مي‌كشد اول كلمه با حرف «اِ» شروع مي‌شود) چون ما هنوز نتونستيم جزييات روز حادثه رو ثابت كنيم. نمي‌دونم با چه زباني توضيح بدم ما وقتي از خونه پسرعموم اومديم بيرون اصلا اسلحه نداشتيم‌، ولي اونا يه دفعه جلومون با اسلحه سبز شدن. اين روستا منطقه مرزنشين هست و اكثرا اسلحه دارن. در اكثر روستاهاي خوزستان برخي‌ها از بي‌سوادي و نداشتن آگاهي مردم سوءاستفاده مي‌كنن، چون بعضي از مردم روستاهاي خوزستان حتي از يه سرباز هم مي‌ترسن و فكر مي‌كنن همه كارشون تو همون روستا بايد حل و فصل شه. فكر نمي‌كنن كسي بره شكايتي كنه و خارج از استان كسي باشه.»
پرده دوم 
«شخصي به نام «ف.س» كه فاقد پروانه كارشناسي بوده به عنوان كارشناس معرفيش كردن و گفتن از كارشناسان تهران هست.» اين ادعاي حكيم سواعدي است كه با دو نامه از كانون كارشناسان تهران و استان كه پاسخ داده‌اند، اين كارشناس عضو آنها نيست مستندش مي‌كند.حكيم سواعدي از اتفاقات بعد از حادثه مي‌گويد: «ليست اسلحه‌ها و افرادي كه سلاح داشتن اسامي‌شون رو دارم. مي‌دونم چطور ازشون گرفته شده. همه اين عاملان تيراندازي رو منع تعقيب كردن و اون يه نفر كه تو جاده كشته شد رو گردن يكي از پسرعموهاي من انداختن. كارشناس اوليه هم به ما اين‌جور گفت كه اون آدم كنار جاده با سلاحي كه دست شخصي از طرف مقابلمون بوده كشته شده، اما اين عاملان تيراندازي رفتن يه نامه‌نگاري‌هايي بي‌خودي كردن. البته اون‌جور كه به گوش ما رسيده. شخصي به نام «ف.س» كه فاقد پروانه كارشناسي بوده رو به عنوان كارشناس معرفيش كردن و گفتن از كارشناسان تهران هست. من خودم به شخصه با كانون تهران مكاتبه كردم و گفتن اين شخص جزو كارشناسان كانون تهران نيست. نامه‌اش رو هم دارم. بعد هم رفتم كانون كارشناسان استان خوزستان اونجا هم گفتن چنين فردي جزو كارشناسان كانون نيست. بقيه استان‌هارو نمي‌دونم اما چون اونها به ما گفته بودن اين كارشناس از تهران اومده ما به جواب درستي نرسيديم.»
پرده سوم
«به خاطر يه سند ۳ نفر كشته و ۸ نفر زخمي شدن.»
او از روند پرونده‌شان اين‌گونه توضيح مي‌دهد: «با اين حال هيچ رسيدگي به پرونده ما نمي‌شه در برخي شهرهاي خوزستان فرهنگ‌سازي شده كه آقا بيا آدم بكش، كسي جلوت رو نمي‌گيره و در نهايت از طريق ريش‌سفيدان و شيخ‌هاي طايفه سعي مي‌كنن حل و فصلش كنن. اين عاملان تيراندازي سابقه دارن تو اين كارا. ما رو مي‌شناسن مشكلشون با يه خانواده ديگه بود ولي فكر كردن ما تو اين مشكل دخيل بوديم. اومدن سمت ما تيراندازي كردن. مشكلشون هم سر يه سند ماشين ۹۰۰ هزار تومني بود. به خاطر يه سند، ۳ نفر كشته و ۸ نفر زخمي شدن. دو نفر كشته و هشت نفر زخمي از خانواده ما بود و اون يه نفر كشته، غريبه كنار جاده بود كه تير خورد به سرش و مرد.» 
پرده چهارم
«گفتن اين اسلحه با گلوله كاليبر ۹ تيراندازي شده.»حكيم سواعدي با ناراحتي از پسرعمويش مي‌گويد: «امير سواعدي؛ پسرعموم دانشجوي حقوق هست كه الان متهمش كردن و زندانه. اونا تيراندازي كردن ولي عجيب اينجاست كه رفتن و براي پسرعموي من پرونده درست كردن كه اون مرد كنار جاده رو پسرعموي من تير زده. ما همه تحصيلكرده‌ايم. بازم مي‌گم ما اصلا اون روز اسلحه نداشتيم. الان پسرعموم نزديك دو سال زندان هست و بلاتكليفه. كارشناس اوليه آوردن براي اسلحه‌اي كه باهاش به اون فرد كنار جاده تيراندازي شده بود، گفتن اين اسلحه با گلوله كاليبر ۹ تيراندازي شده و متعلق به فردي به نام «م.غ» هست. به هر حال من خودم فعال حقوق شهروندي هستم. كارشناسي كه آوردن گفت؛ فرد كنار جاده با گلوله كاليبر 9كشته شده. ولي بعد همون‌طور كه براتون گفتم رفتن فردي رو آوردن كه كارشناس نبود. خانواده اون فرد كنار جاده كه كشته شد هم با اين عاملان تيراندازي فاميل هستن. براي همين رفتن شهادت دادن كه شليك از طرف پسرعموي من بوده و پسرعموي من رو انداختن زندان تا ما رضايت بديم به عاملان تيراندازي كه داخل زندان هستن و اونها هم به پسرعموي ما.»
پرده آخر
«ليست اسلحه‌هاي كشف شده و اسامي افرادي كه اسلحه داشتن رو دارم مي‌خوايد؟!»
او از مداركي كه دارد صحبت مي‌كند: «پسرعموي من شاعر هست. يه آدم تحصيلكرده است. ليست اسلحه‌هاي كشف شده و اسامي افرادي كه اسلحه داشتن رو دارم مي‌خوايد؟! شما خودتون بيرون از خونه ناگهان به طرفتون شليك كنن چي كار مي‌كنين!»
روايتي پس از پرده آخر «نمي‌دانم، اطلاعي ندارم»
براي تكميل گزارش مصاحبه‌اي با «علي غوابش»؛ دهيار روستاي غوابش؛ همان روستايي كه اين حادثه در آن رخ داده بود، انجام داديم. او توضيحاتي از شرح روز حادثه را براي «اعتماد»روايت مي‌كند.
 روز حادثه چه اتفاقي افتاد و اينكه شما آنجا حضور داشتيد؟
والا روز حادثه من كلا داخل روستا نبودم. خب عيد بود و من هم براي سفر به شهر ديگري رفته بودم. ولي در اين يك سال اهالي روستا كه در آن روز آنجا بودند همه‌ چيز را برايم تعريف كردند. خانواده سواعدي 10 متر از روستا بيرون رفته بودند كه اين اتفاق افتاد. خانواده سواعدي براي تعطيلات به غوابش آمده بودند. اينها هم اهل همين روستا هستند ولي در حال حاضر اهواز زندگي مي‌كنند. 
 خانواده سواعدي با اين افراد از قبل مشكلي داشتند؟
اصلا خود خانواده سواعدي با اين افراد فاميل نزديك هستند. خانواده سواعدي بعدها نام‌خانوادگي‌شان را عوض كردند وگرنه با همين افراد نام‌خانوادگي‌شان يكي بود. روز حادثه هم اهالي روستا تعريف كردند كه سواعدي‌ها در خانه پسرعموي‌شان بودند و وقتي از آنجا بيرون مي‌آيند آنها سر راه خانواده سواعدي را مي‌گيرند و شليك مي‌كنند. صداي درگيري و شليك در روستا مي‌پيچد و برخي اهالي روستا به گوش يكي از پسرعموهاي سواعدي مي‌رسانند كه اين وضع پيش آمده است. او هم سريع ماشينش را برمي‌دارد و به سمت درگيري مي‌رود. اهالي گفتند كه پسرعموي آنها وقتي از خانه خارج شده و به محل رسيده يك كلت كمري با خود داشته است، اما بقيه خانواده سواعدي هيچ كدام اسلحه نداشتند. تيراندازي مي‌شود و يكي از اهالي همين روستا كه در كنار جاده ايستاده بود، كشته مي‌شود. برخي اهالي مي‌گويند كه طرف مقابل خانواده سواعدي همه‌شان اسلحه داشتند ولي خب مشخص نيست چه كسي به فرد كنار جاده تيراندازي كرده است. من هم كه خدمت‌تان عرض كردم آن روز آنجا نبودم، ولي شايد باورتان نشود تمام روستا از پارسال احساس امنيت‌شان را از دست دادند. 
  اسلحه‌ها متعلق به چه كساني بود؟
اول بهتان بگويم كه ماموران پليس تمام اسلحه‌هاي افراد حاضر در درگيري را گرفتند. يك نفر از سواعدي‌ها و دو نفر از طرف مقابل آنها در زندان به سر مي‌برند. فقط در اين ميان پسرعموي سواعدي‌ها كه كلت كمري داشت، سلاحش مشخص بود حالا اينكه با چه سلاحي به فرد كنار جاده تيراندازي شده نمي‌دانم. اطلاعي ندارم. 


بارزترين نمونه‌هاي درگيري‌هاي طايفه‌اي

  عجيب‌ترين نمونه درگيري‌هاي طايفه‌اي در سال ۹۳ بر سر يك دمپايي بود. درگيري مسلحانه اعضاي دو خانواده كه بر سر دمپايي در كوت عبدالله ۲ كشته و ۷ زخمي برجاي گذاشت. دو كودك حاضر در مراسمي بر سر مالكيت دمپايي با هم درگير شدند كه پدر يكي از اين دو كودك با به دست گرفتن سلاح كلاشينكف به خانه طرف مقابل آمد. پدر اين كودك بلافاصله اقدام به شليك گلوله كرد كه بر اثر اصابت اين گلوله‌ها به مردمي كه با شنيدن صداي گلوله به خيابان ريخته بودند، يك زن و يك مرد كشته و ۷ تن ديگر زخمي شدند. بعد از اين حادثه پليس وارد عمل شد و ضارب را دستگير كرد.
 يا نمونه بارز ديگر بر اثر درگيري مسلحانه در سال ۹۶ با استفاده از تسليحات پيشرفته نظامي در منطقه رامهرمز و باغملك خوزستان رخ داد. ماجرا از اين قرار شروع شدكه اختلاف بر سر زمين‌هاي كشاورزي است و در نهايت با ۲۳ كشته و ۴۰۰ زخمي روبه‌رو و ساعاتي بعد از اين درگيري نيز چندين روستا به خاطر اين درگيري طايفه‌اي تخريب شد. 
  سال ۹۹ نيز چهار نفر به جرم قتل و ۱۵ نفر ديگر از عاملان درگيري طايفه‌اي توسط پليس شهرستان دشت آزادگان شناسايي و دستگير شدند. اين درگيري بين ۲ طايفه در يكي از روستاهاي شهرستان دشت آزادگان بود كه سه كشته و ۹ زخمي در پي داشت. در تحقيقات به عمل آمده متهمان به بزه ارتكابي قتل اعتراف و علت درگيري را اختلاف ملكي عنوان كردند و بسياري از اختلافات طايفه‌اي كه حتي رسانه‌اي هم نمي‌شوند در اين استان هميشه جريان دارد.
 در 9 دي ماه سال جاري نيز درگيري طايفه‌اي در روستاهاي اطراف اهواز صورت گرفته بود كه در نهايت يكي از طايفه‌هاي مقابل با بولدوزر از خانه‌هاي مسكوني طايفه مقابل عبور و تمام خانه‌هاي‌شان را تخريب كرد. در اين درگيري نيز دو نفر كشته شدند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون