نگاهي به كارنامه چهار ساله رييسجمهور فرانسه
تلاش براي حفظ جايگاه پاريس
در خاورميانه
هادي خزاعي
امانوئل ماكرون رييسجمهور فرانسه برخلاف سلف خود (اولاند) از زمان ورود به كاخ اليزه در ماه مه ٢٠١٧ تا پايان 2021 تلاش زيادي براي پويا كردن نقش فرانسه در حل و فصل بحرانهاي خاورميانه (سوريه، لبنان و يمن) از طريق برگزاري كنفرانسهاي بينالمللي (ژنو و پاريس) و ارايه ابتكارات مختلف به عمل آورد اما غافل از اينكه اين ابتكارات از قدرت كافي براي اجرايي شدن برخوردار نيست آنهم به دلايل مختلفي كه مهمترين آنها عدم مدنظر قرار دادن واقعيتهاي ميداني (نقش ايران در منطقه) و همسويي حداكثري با كشورهاي حوزه خليجفارس (امارات و عربستان) برخاسته از متغيرهايي اقتصادي نظير فروش تسليحات بود. در طول اين چهار سال فرانسه با تصور اينكه تحريمهاي حداكثري ميتواند قدرت منطقهاي ايران را در برخورد با بحرانهاي منطقه كاهش و نفوذ كشورمان بر گروهها و جنبشهاي طرفدار ايران را به حداقل برساند، تلاشي براي كاهش تقابل منافع با ايران در حل و فصل بحرانهاي منطقه خاورميانه به عمل نياورد و ترجيح داد مسير يكطرفه را انتخاب كند.
مقدمه:
رييسجمهور فرانسه (ماكرون) در طول چهار گذشته از اتخاذ رويكرد همسويي حداكثري با سياستهاي كشورهاي عربي خليجفارس و امريكا در قبال بحرانهاي خاورميانه كه رويكردي متفاوت با روساي جمهور قبلي تلقي ميشود دو هدف مهم و پنهان را پيگيري ميكرد. اول تقويت بنيان ساختارهاي اقتصادي فرانسه، اقتصاد به ارث رسيدهاي كه به سرعت به دليل نظام مالياتي غلط، فقدان فضاي رقابت براي شركتهاي كوچك و متوسط و افزايش سالانه كسري بودجه در حال بازماندن از كورس ساير رقباي اقتصادي (آلمان، انگليس) است و دوم احياي نفوذ و جايگاه سنتي اين كشور و پيدا كردن جايپاي جديد در بين كشورهاي منطقه با بهرهبرداري از عدم تمايل امريكا براي ورود مستقيم به نزاع و درگيريهاي خاورميانه بود. نكته مهم در اين مسير عدم داشتن عناصر كافي قدرت براي ورود مستقيم به روندهاي مربوط به حل بحرانهاي منطقه بوده و است كه باعث ميگردد فرانسه نتواند بهطور كامل به اهداف موردنظر خود در خاورميانه دست يابد. در واقع تجربه چهار سال گذشته بحرانهاي خاورميانه و رويكرد بازيگران مهم منطقه (امريكا، روسيه و ايران) به اين بحرانها، براي ماكرون پيام مهمي داشت مبني بر اينكه دوران فرار از قرار گرفتن در خط اول تقابل و به تعبيري دوران موجسواري و اقدام در پشت صحنه به پايان رسيده است. براساس اين تجربه، رييسجمهور جوان فرانسه در پايان 2021 با حمايت از ابتكار نشست بغداد و دعوت از جمهوري اسلامي ايران براي حضور در آن به نوعي تلاش كرد گام ضروري و مهمي را با حضور رهبران منطقه و براي اولينبار منهاي نمايندگان شركاي غربي بر دارد اما بيترديد موفقيت ماكرون در مسير جديد در خاورميانه مستلزم گذشت زمان بيشتري است.
موانع فراروي رييسجمهور فرانسه
در دستيابي به اهداف اين كشور در خاورميانه
رييسجمهور فرانسه در طول چهار سال حكومت خود بر اين كشور با موانع و چالشهاي داخلي و خارجي سخت و پيچيدهاي روبهرو گرديد. وي در داخل فرانسه با بحرانهايي همچون جليقه زردها، كندي روند اصلاحات اقتصادي در برخي صنايع، امور مالياتي و اصلاح نظام بازنشستگي، تقويت راستهاي افراطي و در عرصه سياست خارجي نيز با مشكلاتي نظير مذاكرات برگزيت، افزايش واگرايي در بين اعضاي اتحاديه اروپا و افزايش سرعت تحولات در عرصه بينالملل به خصوص خاورميانه از ظهور داعش در عراق و سوريه گرفته تا خروج امريكا از برجام و سازمانها و پيمانهاي بينالمللي، بدتر شدن اوضاع اقتصادي لبنان، به بنبست رسيدن مذاكرات فلسطين با اسراييل روبهرو بود، بهطوريكه اين چالشها باعث گرديدند فرانسه طي چهار سال گذشته بهرغم پيروي كامل از سياستهاي امريكاي ترامپ در قبال تحولات خاورميانه نتواند كارنامه موفقي در برخورد با بحرانهاي خاورميانه ارايه كند. يكي از دلايل مهم اين ناموفقيت ماهيت تاخيري و روند كند تغيير و بهروز رساني سياست خارجي فرانسه در قبال اين بحرانها بود. در واقع ميتوان گفت خطمشي رييسجمهور فرانسه طي اين سالها به خصوص سه سال اول رياستجمهوري در برخورد با بحرانهاي سوريه، عراق، لبنان و يمن تلاش براي به خدمت گرفتن سياست بينالملل جهت رفع چالشهاي اقتصادي اين كشور از طريق همسويي كامل با برخي كشورهاي عربي (عربستان و امارات) و اسراييل بود غافل از اينكه تاريخ مصرف چنين رويكردي با توجه به تغييرات در نگاه كاخ سفيد به بحرانهاي خاورميانه، فقدان ظرفيت و توانمندي مستقل فرانسه در مواجهه مستقيم با بحرانها و نهايتا اشتباه اين كشور در عدم تعامل با ايران براي حل بحرانها به پايان رسيده است.
فرانسه و بحرانهاي سوريه، عراق، لبنان و يمن
فرانسه از زمان آغاز بحران سوريه، از كشورهايي بود كه روي سقوط فوري بشار اسد حساب باز كرده بود بهطوريكه در اقدامي شتابزده سفارت خود را در اين كشور تعطيل كرد و در سالهاي ابتدايي بحران تمامي تلاش خود را براي همراه نمودن امريكا با عمليات نظامي عليه سوريه و سقوط دولت اسد بهكار گرفت. اين رويكرد به دلايلي همچون عدم موفقيت ماكرون در كسب رضايت امريكا براي حمله سوريه، افزايش حملات تروريستي در پاريس از سوي داعش و بروز شكاف در بين ائتلاف نيروهاي مخالف اسد به تدريج با گذشت سالها از جنگ سوريه به شكست انجاميد بهطوريكه بخش اقليتي از راست ميانه، راست افراطي و گروههايي از چپ راديكال در اين كشور عليه اين رويكرد با تشديد و مغلوبه شدن جنگ به نفع بشار اسد موضع گرفتند. كارنامه ناموفق و شتابزده ماكرون در سوريه طي چهار سال گذشته نتيجهاي جزو كاهش نفوذ و جايگاه سنتي فرانسه در سوريه نداشت و در حال حاضر نيز از نقاط ضعف كارنامه ماكرون در رقابتهاي انتخاباتي رياستجمهوري فرانسه محسوب ميشود انتخاباتي كه قرار است در ماه آوريل 2022 برگزار شود و ماكرون تلاش ميكند فاصله خود را با ساير رقبا افزايش دهد. در قبال بحران يمن ميتوان گفت اهميت محور مواصلات دريايي خليج عدن تا درياي مديترانه براي فرانسه سبب شد تا اين كشور اروپايي نسبت به جنگ يمن بيتفاوت نماند و با اقدام به فروش حجم عظيمي از تسليحات نظامي به عربستان و امارات، تداوم جنگ را پيريزي كند. در واقع فرانسه در مدت چهار سال گذشته بهرغم اينكه از ائتلاف عربي در ماههاي اوليه جنگ خارج شد اما در ادامه، رويكرد دوگانهاي (تاكيد بر راهحل ديپلماسي و فروش تسليحات) را در برخورد با بحران يمن اتخاذ نمود كه انتقادات زيادي را از سوي محافل حقوقبشري عليه سياست ماكرون درقبال اين بحران در پي داشته است اما بهرغم افزايش انتقادات، ماكرون حاضر نبود منافع تجاري حاصل از فروش تسليحات به عربستان و امارات را به قيمت دفاع از مقوله حقوق بشر در بحران يمن از دست بدهد. درخصوص عراق، فرانسه با وجود امتناع از مشاركت در ائتلاف نظامي بينالمللي به رهبري ايالات متحده براي سرنگوني صدام در سال 2003، يكي از اولين كشورهايي بود كه نظام سياسي جديد در عراق را بهرسميت شناخت. اقدامات فرانسه در عراق طي چهار سال گذشته قبل از شكست داعش بيش از اينكه در چارچوب روابط دوجانبه باشد بيشتر در قالب مشاركت در ائتلاف به رهبري امريكا بود. در اين مقطع مقامات فرانسوي با هدف دوري از تبعات فعاليت گروههاي تروريستي بر امنيت داخلي اين كشور و وضعيت ناپايدار و بيثباتي در عراق ناشي از افزايش فعاليت داعش ترجيح ميدادند در سايه حضور نيروهاي امريكاييها فعاليت كنند اما بعد از شكست داعش و بازگشت نسبي ثبات در اين كشور و مهمتر از همه خلأ ناشي از خروج نيروهاي امريكايي از عراق، البته با چراغ سبز امريكا، تصميم گرفتند نقش جديدي را براي خود در اين كشور تعريف نمايند، به ويژه اينكه معتقدند عراق آمادگي پذيرش آنها را دارد و پايگاهي براي ايجاد مناسبات سياسي و اقتصادي با كشورهاي منطقه دراختيار آنها قرار خواهد داد. اهداف فرانسه از حضور در عراق را ميتوان از جمله، ايجاد سكوي پرتاب براي گسترش نفوذ خود در خاورميانه، ايجاد تعادل در نفوذ ايران در عراق و افزايش قدرت رقابت با تركيه دانست. در شرايط حاضر فرانسه در تكاپو براي تعريف جديدي از حوزه نفوذ خود در عراق است. در اين خصوص ابتكار نشست بغداد و دعوت از ج.ا.ا نيز تاييدي بر اين امر است. در قبال تحولات لبنان، به عنوان حوزه نفوذ سنتي اين كشور پس از سوريه، فرانسه به رهبري ماكرون طي چهار سال گذشته نتوانسته كارنامه موفقي را به دليل عدم ظرفيت اقتصادي و نظامي و استقلال كافي در تصميمگيري ارايه كند. متغيرهايي همچون فشار گروهها و تشكلات داخلي و برخي قدرتهاي خارجي به ماكرون براي حركت در جهت منافع امريكا، كشورهاي عربي خليجفارس و رژيم صهيونيستي در لبنان با هدف محدود كردن نفوذ ايران در اين كشور و از طرف ديگر عدم امكان ناديده گرفتن واقعيتهاي ميداني نظير قدرت حزبالله به عنوان يكي از احزاب مردمي و مهم، نقش ايران در تامين امنيت لبنان، تبعات بحران سوريه بر لبنان و نهايتا عدم اجماع احزاب و تشكلات داخلي اين كشور در مورد ابتكارات فرانسه باعث شد ماكرون تجربه تلخي را طي اين چهار سال در حل بحران لبنان به خصوص آخرين ابتكار وي (طرح نجات لبنان مبتني بر اصلاح نظام اقتصادي اين كشور) پشت سر بگذارند. در حال حاضر نيز رييسجمهور فرانسه با عبرت از عدم استقبال از اجراي طرح اصلاحات در سفرش به لبنان و عدم موفقيت در تداوم رويكرد فشار و تحريم عليه برخي مقامات لبناني تلاش ميكند راهحل مرضيالطرفين (رضايت همه احزاب و تشكلات داخلي) را با هدف جلوگيري از بدتر شدن شرايط اقتصادي اين كشور و درنهايت بهرهبرداري از آن در رقابتهاي انتخاباتي رياستجمهوري فرانسه پيدا كند. در جمعبندي ميتوان گفت تحولات جديد و حتي پيشبيني نشده در صحنه نظام بينالملل به خصوص خاورميانه طي چهار سال گذشته نشان داد در صورت عدم تغيير در رويكرد فرانسه به تحولات منطقه برخاسته از نيازهاي اقتصادي اين كشور و ادامه رويكرد يكسويه براي حل بحرانها، مقامات فرانسوي همچنان با روند كاهش نفوذ و قدرت اين كشور در منطقه روبهرو خواهند شد، روندي كه در صورت ادامه ميتواند بر تعاملات اقتصادي فرانسه با كشورهاي منطقه تاثير بگذارد.