گزارش «اعتماد» از مناقشه هنرمندان با خانه موسيقي بر سر عملكرد اين نهاد
اي در همهجا، كجاست پس خانه تو؟*
سيمين سليماني
خانه موسيقي ايران اخيرا باز هم مورد انتقاد برخي هنرمندان قرار گرفته و نامهاي نيز خطاب به اين خانه نوشته شده و به امضاي هنرمندان موسيقي كه منتقد عملكرد اين خانه هستند، رسيده است.
خانهاي كه خود را تشكيلات صنفي، غيردولتي و غيرسياسي كليه هنرمندان دستاندركار موسيقي در رشتههاي مختلف تعريف ميكند «كه به انگيزه حفظ، گسترش، اعتلا، اشاعه و معرفي موسيقي و موسيقيدانان ايراني برمبناي اصول فرهنگي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران تاسيس شده است.» امضاكنندگان نامه اخير به اين خانه اما از عملكرد اين نهاد ناراضي هستند و آن را مطابق با چنين تعريفي نميدانند. آنها به جنبههاي مهمي از عملكرد اين خانه از جمله در زمينه انتخابات، ارايه گزارش شفاف از عملكرد و... انتقاد دارند.
در بخشي از نامه آمده است: «امضاكنندگان اين نامه همچنين بنا به رسالت اجتماعي و مدني خويش و در جهت بهبود وضعيت هنر موسيقي و تمامي هنرمندان و دستاندركاران آن بهخصوص در اين برهه خطير بر خود لازم ميدانند براي چندمينبار مشفقانه خانه موسيقي ايران را به بازگشت به عملكرد صنفي و مدني خود، شفافيت بيشتر و تعامل گسترده با اعضاي صنف خود از هر ژانر و سليقه و ديدگاهي فراخوانده و اميدوار باشد با پايان دادن به مرزبنديهاي خودي و غيرخودي معمول آن نهاد، همه اهالي موسيقي را محرم بداند، سخنان، مشكلات و دغدغههاي آنان را بشنود و در اين دوران نابسامان و تاريك بنا بر مسووليت ذاتي خود همراه و در كنارشان باشد.»
آنها همچنين در چهار بند خواستار «ارايه برنامه هياتمديره و مديرعامل خانه براي چهار سال پيشرو»، «الزام هياتمديره و مديرعامل خانه به ايجاد شفافيت با ارايه گزارشهاي مستند عملكردي و مالي به صورت منظم و مستمر»، «الزام مسوولان خانه در جهت پاسخگويي به شبهات و انتقادات موجود در جامعه نسبت به گذشته و حال اين نهاد» و «ايجاد امكان ارايه نظر در سايت و شبكههاي اجتماعي خانه موسيقي ايران» شدهاند.
«اعتماد» از ابتداي كار براي رعايت بيطرفي در روايت گزارش، هر دو سوي اين مناقشه (خانه موسيقي و منتقدانش) را به شركت در اين گفتوگو دعوت كرد؛ از ميان منتقدان با سه نفر گفتوگو كرديم اما با وجود تلاشهاي مستمر در طول هفته، براي گفتوگو با نمايندهاي از خانه موسيقي به نتيجه نرسيديم. پس از ارتباط با آقاي حميدرضا عاطفي در مقام دبيرخانه، ايشان ما را به سخنگوي خانه موسيقي ارجاع داد؛ اما آقاي پيرنياكان هم با وجود پيگيريهاي بسيار زيادي كه داشتيم، پاسخشان درنهايت (نقل به مضمون) اين بود: در نشستي كه قرار است هفته اول بهمن برگزار شود، پاسخ پرسشهايتان را بگيريد! اين است اگر گزارش حاضر بدون گزينه از هياتمديره خانه موسيقي در ميان مصاحبه شوندگان تنظيم شده است.
شكاف خانه موسيقي با هنرمندان بايد پر شود
صادق چراغي، آهنگساز و پژوهشگر و يكي از منتقدان به عملكرد خانه موسيقي، ساماندهي بيمه اهالي موسيقي را يكي از مشكلات اساسي اين بخش ميداند و معتقد است سازوكاري مانند صندوق اعتباري هنر به راحتي ميتوانست اينگونه كارها را سامان دهد و هيچ نيازي نبود اينگونه كارها را به خانه موسيقي بسپارند.
او درباره انتقادش به عدم ارايه گزارش شفاف از سوي خانه موسيقي به اعضا به «اعتماد» ميگويد: «همكاران ما در خانه موسيقي ميتوانند كارهايي فراتر از كارهاي اداري و معمولي را به سرانجام برسانند و از ديدگاهها و كاردانيهاي خود براي پيشبرد كارهاي موسيقي كشور ياري بگيرند. ميتوانند كارهاي اثرگذاري انجام بدهند كه بيسرانجام ماندنش سالهاست امان هنرمندان را بريده. درخواست گزارش كار از خانه موسيقي، براي اين است كه بدانيم براي اين كارهاي زمينمانده -كه روي كار تكتك موزيسينها اثرگذاري دارد- چه گامهايي برداشته شده؛ مسائلي مثل كپيرايت و بسياري از اينگونه دردسرها و... دشواريهايي كه در جايجاي اين جهان پهناور براي آنها راهكارهايي درست انديشيده و به كار گرفته شده و ما هنوز در پيدا كردن راهكار براي آنها اندر خم يك كوچه ايم.»
اين آهنگساز و پژوهشگر ميگويد: «خانه موسيقي يك نشريه داخلي دارد كه در آن بايد كارهاي خانه موسيقي پژواك را داشته باشد؛ نه اينكه بررسي شيوه مضراب زدن آقا حسين قلي يا مسائل تاريخ موسيقي در آن اولويت داشته باشد. مردم اگر سرگذشت موسيقي را بخواهند بدانند، كتابهايي هست كه به آن مراجعه ميكنند؛ وظيفه رسانه و نشريه داخلي خانه موسيقي، پيگيري هزار و يك كار وامانده است. چراغي كه تهيهكنندگي برنامه راديويي «ايل بانگ» راديو فرهنگ را برعهده دارد، از پرداختن به رخدادهاي موسيقيايي در آن برنامه ميگويد: «تاكنون بيش از 400 برنامه توليد و پخش شده. در آن برنامه با هنرمندان اثرگذار و كنشگر همسخن ميشوم. كساني كه چه در توليد كارهاي موسيقايي، چه در قالب كتاب و چه اجرا، هنرمنداني مولفند و همه رنج و دشواري توليد كار را به تن ميخرند. از پرسشهايي كه در آن برنامه از اين هنرمندان ميپرسم اين است كه «ارتباط شما با خانه موسيقي چگونه است؟» بيشتر آنها ميگويند كه هيچ وابستگي و آمدوشدي با كانون ندارند. اين يك مشكل بزرگ است. هنرمنداني كه در زمينه موسيقي اينهمه تكاپو دارند، چرا بايد در خانه موسيقي كوچكترين رفتوآمدي نداشته باشند؟ وقتي از آنها راهكارشان را براي از ميان برداشتن شكاف ميان خودشان و خانه ميپرسم، ميگويند همواره مطالبه داشتهاند اما نه خانه و نه هيچ نهاد ديگري هيچگونه پيشبيني براي اين كمبودها نداشته و اين سبب بيانگيزگيشان براي آمدوشد به خانه موسيقي شده است.
او با بيان اينكه «من از گروه تنظيمكنندگان نامه اخير نيستم و تنها آن را امضا كردهام»، ميافزايد: «ما و منتقداني كه اين نامه را خطاب به خانه موسيقي امضا كردهايم، سخنمان اين است كه كارها را بايد پيش برد. درجا زدن، خستگي، رخوت، سستي و بي انگيزگي در اين روزگار اوضاع را تنها بدتر ميكند. يكي از انديشمندان اين روزگار با برشمردن آمار شهدا و آمار جايگاه هاي مديريتي، به اين نتيجه رسيده بود كه هر صندلي مديريتي در ايران كنوني، وامدار نزديك به 70 شهيد و جانباخته است. سخن ما با همكارانمان در خانه موسيقي اين است كه اگر انگيزه كار و دردسر را نداريد گردانندگي كارها را به افرادي بسپاريد كه انگيزه كاراتري دارند. ما اعضاي خانواده موسيقي هستيم كه بايد انگيزه داشته باشيم. بايد همديگر را ببينيم و خانه موسيقي ميتواند اين انگيزه را بسازد. منتقدان ميگويند خانه اگر خانه باشد و برنامه داشته باشد، ميتواند اين انگيزه را در دل و جان هنرمندان موسيقي برپا كند. اينكه ما گروه خودي و گروه غيرخودي درست كنيم و همه نيرويمان را به كار بگيريم كه گروه خودي و غيرخودي را پايش كنيم كه امتياز بدهيم يا خرده بگيريم، تنها اوضاع را بدتر كرده ايم. خانواده بزرگ موسيقي دربرگيرنده افراد بسياري است با تواناييهاي گوناگون كه مي توانند كارهاي بسيار بزرگ و ويژه اي انجام دهند. خانه موسيقي بايد مديران كارآمد و هوشمندي داشته باشد تا اين همه كارايي و ويژگي را به كار بگيرد. از سوي ديگر اگر دستاندركاران خانه، منافع فردي را بر منافع صنفي برتري دهند و هنر و فرهنگ را فداي منافع فردي كنند به نااميديها و رنجها دامن ميزنند. كساني كه در فهم شرايط كوتاهي ميكنند، بايد چشم به راه داوري بيرحم زمانه درباره خود باشند. بايد به آنهايي كه انگيزه دارند ميدان داد، دستكم يك سال ميتوان اين روند را آزمود و به ديگران جايگاه داد.» چراغي درباره انتخابات خانه موسيقي هم عنوان ميكند: «رويه برگزاري همهپرسي نيز كمبودهاي بسياري با خود داشت و منتقدان سخنشان اين است كه اگر خانه موسيقي ميگويد چند هزار تن عضو دارد، چرا انتخابات بايد ميان تنها 200 تا 300 نفر انجام شود. فراگير شدن كرونا دستاويزي شد تا بسياري از مردم و كشورها، به ياريگرفتن از اينترنت بيشتر باور پيدا كنند. مانند نسخه ديجيتال و كاربري آن در وزارت بهداشت. بسياري در برابر اجرايي شدن آن ايستادگي داشتند ولي به هر روي قانوني كه چندين سال معطل مانده بود، اجرايي شد. براي انجام درست انتخابات هم راهكارهاي بسيار خوبي پيشبيني شده و خوشبختانه در ايران مراكز دانش بنيان، گامهاي خوبي براي انجامپذير بودن آن برداشتهاند. به سادگي ميشد از مراكزي كه در اين زمينه كار ميكنند ياري گرفت و همهپرسياي درست را سامان داد. ديدگاه و راي همه اين چند هزار فردي كه عضو هستند بايد ديده شود. اينها سياهيلشكر نيستند و ميتوانند با همياري و همفكري خود به گشايش در كارها ياريرسان باشند ولي با فراخوان دويست تن كه در تهرانند و انجام همهپرسي، شما به داوري بنشينيد كه اين چگونه همهپرسياي مي تواند باشد و آيا مي شود به چنين همهپرسياي و پيشرفت كارها اميد بست؟ اميدوارم كه بشود!»
موسيقي نواحي در خانه موسيقي چه جايگاهي دارد؟
محسن شريفيان، نوازنده و فعال موسيقي فولكلور هم ميگويد كه نامه را از منظر يك فعال حوزه موسيقي نواحي بررسي كرده است. او ميافزايد: «قبل از اين نيز با رييس خانه موسيقي درباره موضوع مهمي صحبت كرده بودم و بعدها نيز با يك نامه آن را خاطرنشان كردم. با اين حال پاسخي دريافت نكردم. موضوعي كه درباره آن صحبت كرده بودم اين بود كه «موسيقي نواحي ايران، چه جايگاهي در خانه موسيقي دارد؟» و حداقل انتظار بنده به عنوان يكي از فعالان اين حوزه كه جايگاه مشخصي دارد تنها يك پاسخ ساده بود؛ درحاليكه پاسخي داده نشد. من اين سوال را حتي بهطور شخصي از بعضي دوستانم در خانه موسيقي هم پرسيدهام اما باز هم پاسخي نگرفتم. بين افرادي كه به عنوان دستاندركار انتخاب شدهاند، هيچگاه عضوي كه واقعا از موسيقي نواحي ايران باشد، نداشتهايم. به خاطر ندارم كه نامي از نوازندگان موسيقي نواحي ايران بياورند. اين درست نيست كه فكر كنيم وقتي از موسيقي رديف ايراني يا موسيقي سنتي ايراني حرف ميزنيم، منظور موسيقي نواحي ايران است! اينطور نيست. چه كسي دغدغهها و خواستههاي اهالي موسيقي نواحي را در خانه موسيقي پيگيري ميكند؟» اين نوازنده و فعال موسيقي فولكلور معتقد است كه سيستم خانه موسيقي ايران، مانند بسياري از نهادهاي ديگر در كشور هيچگاه پاسخگو نبوده و نيست! او ميگويد: «اين رفتار بايد اصلاح شود و حتي اگر ما نيز اشتباه ميكنيم بايد پاسخ بدهند و دليل بياورند كه چرا اشتباه ميگوييم. نه اينكه با سكوتشان زمينهساز اعتراض جمعي شوند. بايد در كانونهاي موسيقي جايگاه مشخصي براي هنرمندان موسيقي نواحي در نظر گرفته شود. در واقع بايد با عملكردشان و پرداختن به موسيقي نواحي به خودشان به عنوان خانه موسيقي ايران رسميت دهند. چون موسيقي ايران فراتر از چيزي است كه در حال حاضر با آن روبهرو هستيم.»
قرار بود خانه ما را دور هم جمع كند
سورج ياسايي، نوازنده و مدرس موسيقي ميگويد: «با نگاهي به گذشته خانه موسيقي و دلايل شكلگيري آن كه در اساسنامه اوليه و فرمايشهاي بزرگواراني كه به عنوان هيات موسس سنگ بناي خانه را گذاشتند، ميتوان دريافت كه قرار بود خانه موسيقي مكاني باشد براي حمايت از اهالي موسيقي كه از پراكندگي اهالي موسيقي جلوگيري كند و مامني باشد براي تكتك اعضا. قرار بود در شرايط خاص مانند آنچه امروز به واسطه پاندمي كرونا از يكسو و مديريت مديران فرهنگي از سوي ديگر بر اهالي موسيقي ميرود، خانه موسيقي با اتكا به حضور قابلتوجه اعضا نقش صنفي خود را به درستي بازي كند و سياستگذاران حكومتي را براي حمايت از جامعه موسيقي مجاب كند. قرار بود اعضاي خانه موسيقي با نگاهها و تفكرات متفاوت و بعضا مخالف در كنار يكديگر و در عين اختلافات موجود، منافع مشترك را فصل مشتركي براي پيگيري مطالبات كليت خانواده موسيقي قرار دهند اما آنچه امروز پس از سالها تلاش جمع قابل توجهي از موسسان و همراهان ارزشمندي كه از ابتدا در كنار خانه موسيقي بودند، شاهد آن هستيم، ريزش روزافزون اعضا و كوچكتر شدن جمع خانوادهاي است كه روزگاري به پشتوانهاش خانه موسيقي شكل گرفت.»
ياسايي موفقيت خانه موسيقي را در گرو نزديكي آن به اهالي موسيقي ميداند: «ساختاري مانند خانه موسيقي اگر ميخواهد قوام و دوامي داشته باشد بايد به جامعه موسيقي و بدنه آن نزديك باشد. تمايل و همراهي با مديران و ساختارهاي حكومتي به هر قيمت، نه تنها براي مديران خانه موسيقي بلكه براي هيچ تشكل صنفي و مردمي ديگري، باعث افتخار نيست. برگزاري انتخابات كمفروغ خانه در چند ماه گذشته و عدم تمايل اعضاي تاثيرگذار به مشاركت در اين رويداد، دقيقا نتيجه بيتوجهي به انتقادات هنرمندان منتقدي است كه بارها رسيدن به وضعيت امروز را متذكر شده بودند. هرچند شرايط اين روزهاي كشور و به تبع آن وضعيت اهالي موسيقي هيچ نقطه اميدي را در افق فرداي هنر و موسيقي روشن نگه نداشته اما جمعي از هنرمندان و برنامهريزان موسيقي در راستاي وظيفه اجتماعي خويش، تلاش كردند بار ديگر به مديران خانه موسيقي گوشزد كنند كه مقام و منزلت از دست رفته خانه موسيقي را با بازگشت به سمت هنرمندان، بازيابند.»
* عنوان گزارش مصرعي
از يك رباعي قيصر امينپور است
صادق چراغي: خانه موسيقي يك نشريه داخلي دارد كه در آن بايد كارهاي خانه موسيقي پژواك داشته باشد؛ نه اينكه بررسي شيوه مضراب زدن آقا حسين قلي يا مسائل تاريخ موسيقي در آن اولويت داشته باشد. مردم اگر سرگذشت موسيقي را بخواهند بدانند، كتابهايي هست كه به آن مراجعه ميكنند؛ وظيفه رسانه و نشريه داخلي خانه موسيقي، پيگيري هزار و يك كار وامانده است.
محسن شريفيان: «موسيقي نواحي ايران، چه جايگاهي در خانه موسيقي دارد؟» حداقل انتظار من به تنها يك پاسخ ساده بود كه داده نشد. من اين سوال را حتي بهطور شخصي از بعضي دوستانم در خانه موسيقي هم پرسيدهام اما باز هم پاسخي نگرفتم. بين افرادي كه به عنوان دستاندركار انتخاب شدهاند، هيچگاه عضوي كه واقعا از موسيقي نواحي ايران باشد، نداشتهايم.
سورج ياسايي: قرار بود خانه موسيقي مكاني باشد براي حمايت از اهالي موسيقي كه از پراكندگي اهالي موسيقي جلوگيري كند و مامني باشد براي تكتك اعضا. قرار بود در شرايط خاص مانند آنچه امروز به واسطه پاندمي كرونا از يكسو و مديريت مديران فرهنگي از سوي ديگر بر اهالي موسيقي ميرود، نقش صنفي خود را به درستي بازي كند.