كتابخانه
هرمنوتیک زندگی
پل ریکور، فیلسوف و ادیب برجسته فرانسوی بود که با ترکیب شرحهای پدیدارشناختی با تفاسیر هرمنوتیک شناخته شدهاست. ریکور در کنار هانس گئورگگادامر به عنوان برجستهترین متخصصان هرمنوتیک در قرن معاصر شناخته میشوند. امانوئل مکرون ريیس جمهور فعلی فرانسه، از دستیاران و شاگردان ریکور بود. ریکور از مهمترین متفکران انتقادی قرن بیستم است. «نظریه خوانش» یا هرمنوتیک او مرزهای خوانش آثار ادبی را فرسنگها پشت سر گذاشته و بهشکل نظریهای برای خوانش «زندگی» درآمده است. درنتیجه این امر، آثاری چون فلسفه اراده، قاعده استعاره، زمان و روایت و خویشتن همچون دیگری بر گستره وسیعی از رشتههای گوناگون، از نقد ادبی و فلسفه گرفته تا دین، تاریخ، مطالعات حقوقی و سیاست، اثر گذاشتهاند. کارل سیمز، مدیر برنامه مشترک زبان انگلیسی - فلسفه در دانشگاه لیورپول، در شرح جذاب خود، اثرگذارترین اندیشههای ریکور را میکاود و بر مفاهیمی چون خیر و شر، روانکاوی، هرمنوتیک، استعاره، روایت، اخلاق، سیاست و عدالت انگشت میگذارد. او این اندیشهها را بهدقت در زمینه و بسترشان قرار میدهد، بر تاثیر مستمر آنها درنگ و در این مسیر، گرایشهای مهم اندیشه معاصر را معرفی میکند. مولف در سراسر کتاب ما را برای خوانش خاص خود از آثار ریکور آماده میسازد و حاصل کارش کتابی است راهنما که آثار اصلی ریکور را بهنحو مبسوط شرح میدهد. «پل ریکور» نوشته کارل سیمز با ترجمه محمدحسین خسروی توسط انتشارات کرگدن منتشر شده است.
متن مقدس به مثابه اثری هنری
«رویا، استعاره و زبان دین»،به توصیف، شرح و ارزیابی نظریه رویایی بودن تجربههای دینی و وحیانی اختصاص دارد؛ نظریهای که میتوانیم آن را نظریه وحی در فلسفه اسلامی بدانیم. این نظریه سه مدعا یا ضلع اصلی دارد: تجربههای دینی و وحیانی از سنخ رویابینیاند و با همان سازوکار وقوع رویاها اتفاق میافتند؛ آنچه در این تجربهها به ادراک درمیآید به زبان خاص رویاست و ماهیتی ویژه و متفاوت با تجربههای ادراکی معمول ما دارد و اگر این تجربه به زبان درآید و به متن تبدیل شود زبانی ویژه خواهد داشت؛ برای فهم و تفسیر صحیح ادراکات رویایی و متون حاصل از آنها باید به تعبیر و تاویل این رویاها و متون حاصل از آنها پرداخت. «رویا، استعاره و زبان دین» با عنوان فرعی «متن دینی چون متن هنری» نوشته امیر مازیار توسط انتشارات کرگدن منتشر شده است.
نگاهی دیگر به انقلاب اسلامی
مهران کامروا در اثر پژوهشی خود تحت عنوان «انقلاب ایران»، پرسشی صریح و روشن را مطرح میکند مبنی بر اینکه: چرا در سال 1357 در ایران انقلاب شد؟ سوالی که تاکنون از زوایای مختلف تاریخی، سیاسی، روانشناختی، جامعهشناختی، فرهنگی، اقتصادی و ... به آن پرداخته شده است. نویسنده این کتاب اما کوشیده است با اتخاذ رویکرد نظری متفاوت و بهتبع آن جمعآوری و تحلیل دادهها، پژوهش خود را از دیگر پژوهشهای مرتبط متمایز کند.
بهلحاظ نظری، این پژوهش مبتنی بر دیدگاه ترکیبی بدیعی است. محقق کوشیده است از راه تلفیق نظریههای جامعهشناختی انقلاب (نظریه ارزش - نظام چالمرز جانسون) با نظریههای روانشناختی (نظریه روانشناسی تودهها تد گِر و جیمز دیویس) و نظریههای سیاسی (نظریههای تدا اسکاچپول، ساموئل هانتینگتون، جرالد گرین و چارلز تیلی) نشان دهد بررسی علل یک انقلاب نیازمند رویکردی چندرشتهای است، بهویژه رویکردی که با تاکید بر جزيیات، به بررسی سیاست (دولت) و شرایط فرهنگی -اجتماعی (جامعه) پیش از انقلاب بپردازد. به باور نویسنده، تمایز مفهومی میان «دولت » و «جامعه» و بررسی تحولات شکلگرفته در این دو قلمرو - مسالهای که بیشتر نظریههای انقلاب آن را نادیده انگاشتهاند - برای فهم صحیح و کامل علل انقلاب اهمیتی اساسی دارد.