ادامه از صفحه اول
حد كارايي مجازات
اگر نداشته چرا و اگر داشته پس چرا اقدام به اين جنايت كرده است؟ جنايتي حتي كور. مساله اين است كه در برخي شرايط اجتماعي اثرگذاري مجازات به كلي از ميان ميرود. فراموش نكنيم كه ما نبايد هزينه مجازات زندان براي شهروندان متوسط و بالاي جامعه را با اين هزينه براي افراد بيكار و فقير و حاشيهنشين جامعه يكسان فرض كنيم. شايد كسي كه از طبقه متوسط به بالاست هيچگاه به ذهنش خطور نكند كه يك موبايل را در خيابان بربايد و فرار كند، زيرا سودي كه از اين راه به دست ميآورد، در برابر هزينه ناشي از احتمال بازداشت و زندان بسيار ناچيز است. او در صورت بازداشت و محكوميت چيزهايي را از دست ميدهد كه در برابر يك موبايل خيلي سنگين است. ولي همين اقدام براي بسياري از افراد حاشيهاي سودآور است، حتي اگر بازداشت شوند هم چيزي از دست نميدهند، به ويژه اگر يكبار به زندان رفته باشند، پس از آن اصل و برچسب زندان نيز براي آنان فاقد هزينه جدي است. فراموش نكنيم كه مجازات را براي همه يكسان مينويسند، مجازات قتل عمد اعدام است، چه سرمايهدار باشي، چه داراي شغل عالي و چه بيكار و حاشيهنشين، ولي مجازات يكسان براي اين سه نفر، هزينه يكساني ندارد. پس هنگامي كه جامعه دچار شكافهاي عميق اقتصادي و اجتماعي ميشود، اثرگذاري مجازاتها خود به خود كم ميشود، زيرا حساسيت هزينهدهي برخي اقشار نسبت به مجازاتهاي مزبور از ميان ميرود. با افزايش دز مواد مخدر نشئگي و لذت بيشتري به معتاد دست ميدهد، ولي يك جايي ميرسد كه بدن توان و كشش ندارد و فرد با افزايش مواد مصرفي، اُوردز ميكند و ميميرد. مجازات و جرم نيز همين گونه است. اگر رفتارهايي را به عنوان جرم تعريف كنيم كه اكثريت قاطع جامعه آن را جرم نميدانند، مردم واكنش نشان ميدهند و جرم و مجازات را بياعتبار ميكنند، مثل آنچه درباره حدي از پوشش بانوان اكنون مطرح است. همچنين اگر مجازات يك جرم معين را خارج از پذيرش جامعه زياد كنيم، قطعا آن عمل نيز از مفهوم جرم خارج ميشود و تعداد زيادي مرتكب آن ميشوند. راهحل چيست؟ در گام اول التزام به فلسفه جرم و مجازات. جرم و مجازات بايد برآمده از خواست عمومي و اكثريت جامعه باشد. در گام دوم كوشش براي اينكه همه مردم نسبت به مجازات و هزينه ارتكاب آن حساس شوند. به عبارت ديگر اگر بخشي از مردم چيزي براي از دست دادن نداشته باشند، چرا بايد از مجازات بترسند؟ با اين وضعي كه پيش ميرويم، خطر سرقتهاي خُرد بيشتر هم خواهد شد. تا مردم شغل و درآمد و تامين اجتماعي و اميد به آينده نداشته باشند، رفتن به زندان براي آنان هزينهاي محسوب نميشود كه اتفاقا سود هم دارد، زيرا جاي خواب و خورد و خوراك آنان فراهم است. از درمان نسبي هم بهرهمند ميشوند. براي كاهش جرم ذهن خود را از مجازات و افزايش آن دور كنيد، تنها راه بهبود شرايط اقتصادي و حرمت پيدا كردن مردم است، به نحوي كه مجازات براي آنان تبديل به هزينهاي جدي شود.
ازدواج بلاگري
علت اصلي اين گزينشها اعلام شده بود. يكي از مديران و نظريهپردازان اين سازمان از مجريان و برنامهريزان خوشفكر و صادق رسانه ملي بوده و سوابق موثري در امور آسيبهاي رفتاري جوانان دارند. جاي تعجب است كه ايشان بر اجراي چنين حركتي ناظر بوده و اشكالي وارد نكردند.شايد يكنواختي چهره و لحن و جايگاه كارشناسان در اينگونه نشستها در رسانه ملي ضرورت تغييرات اساسي را ايجاب مينمودوگرنه اكثريت حاضرين در اين همايش نه تنها تجربه ازدواج و انجام مراحل نظري آن را براي ديگران نداشتند، بلكه حتي در مورد خودشان نيز از آن فاصله عملي داشتند. خوف اينجانب و همكاران و همفكران از اينگونه حركات ريشهاندازي رفتارهاي دور از منطق و عقلانيت علمي است. در حال حاضر كه در حوزههاي علميه مباحث روانشناختي و شعب علوم انساني سالهاست كه مورد تدريس و تمرين قرار گرفتهاند ميتوان از روحانيون مسلط به مباحث يادشده در كنار اساتيد دانشگاهي و مشاورين روانشناسي بهره گرفته و حركتي جامع و زيربنايي در مسير مهم ازدواج جوانان انجام داد.در كنار صاحبنظران علوم يادشده ميتوان از بلاگر و افراد ديگر در فضاي مجازي بهره گرفت. اميد داريم در مقاطع آتي قبل از هرگونه حركت در مباحث يادشده ضمن نظرخواهي از روحانيون و اساتيد محترم حوزه و دانشگاه بتوان در همافزايي علمي و نظري در مسير اين امر حياتي بهره گرفت.