• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5128 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۹ دي

نامه‌اي به تو، نه براي تو

اين يادداشت تلاش خواهد كرد به اين سوال پاسخ دهد كه از منظر حقوق كپي‌رايت چه كسي حق انتشار نامه‌هاي خصوصي را دارد؟ مخاطبين نامه‌ها يا وراث نويسندگان آن؟
ارزش والاي ادبي و كيفيت ممتاز هنري آثار هرچند ممكن است موجب جذب بيشتر مخاطبين گردد اما اين ويژگي‌ها در كسب حمايت كپي‌رايت دخالتي ندارد و تمامي آثار ادبي و هنري با هر ميزان از كيفيت هنري در صورت داشتن اصالت مورد حمايت قانون‌گذار است. تمامي نظام‌هاي حقوقي در كشورهاي مختلف با احراز شرط اصالت از اثر حمايت مي‌كنند. دارا بودن اصالت در آثار ادبي و هنري به اين معني است كه اثر از فكر و تخيل خالق سرچشمه گرفته باشد و كپي از آثار قبلي نباشد. اغلب نامه‌هاي شخصي افراد داراي چنين خصوصيتي مي‌باشند و درنتيجه حائز شرط اصالت هستند. به عبارت ديگر مي‌توان نامه‌هاي شخصي را «اثر» مورد حمايت در مفهوم قانون كپي‌رايت دانست و نويسندگان آن را «پديدآورنده» اثر و صاحب حق كپي‌رايت دانست. در چنين وضعيتي، ‌گيرنده نامه صرفا مالك فيزيك نامه: جوهر، كاغذ، تمبر پستي، پاكت و مانند آن است و نسبت به حقوق پديدآورندگي اثر هيچ حقي ندارد همان‌گونه كه خريدار يك كتاب فقط مالك اوراق و كاغذهايي است كه محتوي كتاب روي آن درج شده و البته نظام حقوق اموال از او نسبت به آن نسخه فيزيكي حمايت مي‌كند ليكن او از حمايت‌ها و حقوق انحصاري ناشي از كپي‌رايت مانند حق تكثير، انتشار، ترجمه، اقتباس، تهيه نسخه ديجيتالي و صوتي اثر بهره‌اي نخواهد برد و اين حقوق متعلق به پديدآورنده مي‌باشد. 
با توجه به توضيحات فوق، حق ابراهيم گلستان به عنوان‌ گيرنده نامه‌هاي فروغ فرخزاد تنها مالكيت فيزيك نامه‌ها است و او يا هر شخص ديگري بدون اجازه ورثه فروغ حق انتشار نامه‌ها را ندارد. هرچند حقوق مادي اثر پس از 50 سال از فوت خالق منقضي مي‌گردد ليكن تصميم بر انتشار يا عدم انتشار اثر منتشر نشده كه از حقوق معنوي پديدآورنده است براي هميشه متعلق به او يا ورثه قانوني وي مي‌باشد كه در اين مثال علي‌رغم مضي مدت 50 سال از مرگ فروغ و انقضاي حقوق مادي كپي‌رايتي آثار او ليكن حقوق معنوي آثار او همچنان باقي است. 
در برخي كشورها مانند ايالات متحده امريكا براي حفظ حقوق عامه در دسترسي به آثار منتشر نشده و جلوگيري از ايجاد محدوديت جامعه در دسترسي آزاد به اطلاعات و به منظور پيشبرد دانش و هنر استثنايي را در اين خصوص مقرر نموده‌اند. اين استثنا، استفاده‌ منصفانه، به دنبال محكوميت قضايي نويسنده كتاب زندگينامه جي.دي سالينجر در 1987 به وجود آمد. ايان هميلتون در اين كتاب از اطلاعات مندرج در نامه‌هاي خصوصي سالينجر استفاده كرده بود كه با شكايت سالينجر مواجه شد. به موجب اصلاحيه قانون كپي‌رايت در سال 1992، استفاده منصفانه شامل آثار منتشر نشده نيز گرديد. بنابراين اگر كسي براي اهدافي مانند نقد، تفسير، پژوهش و آموزش از نامه خصوصي شخص مشهوري با حفظ ديگر فاكتورهاي استفاده منصفانه همچون ماهيت اثر اوليه و مقدار و ميزان مواد گرفته شده استفاده كند، مي‌تواند در صورت شكايت نويسنده نامه يا ورثه او به دفاع استفاده منصفانه استناد كند. براي اثبات دفاع استفاده منصفانه در پرونده مربوط به انتشار نامه‌هاي خصوصي، خوانده دعوا اول بايد ثابت كند كه ماهيت نامه بيشتر مربوط به امور واقعي و خبرهاي روز است تا خلاقيت و تخيل نويسنده. در مرحله دوم بايد هدفش از اين استفاده، پژوهش و تحقيق تاريخي، سياسي و اجتماعي در مورد دوره‌اي كه نويسنده نامه مي‌زيسته يا در مورد شخصيت خود خالق نامه‌ها باشد. اين هدف همچنين مي‌تواند مقابله با دسترسي عموم به نوشته‌هاي فاخر باشد كه وجود و انتشار آن موثر در پيشبرد مسير علم و ادبيات و هنر خواهد بود. سوم آنكه ميزان استفاده به صورت كمي و كيفي بايد تا ميزان برآورده كردن هدف گردآورنده نامه‌ها باشد نه بيشتر (بنابراين معمولا انتشار كل متن نامه ضرورتي ندارد) و آخر آنكه به بازار اثر لطمه وارد نيايد. اگر وراث نويسنده نامه‌ها قصد اين را داشتند كه نامه‌ها و خاطرات مورث خود را چاپ كنند يا حق استفاده از نامه‌هاي خصوصي او را به يك زندگينامه‌نويس بدهند، با انتشار نامه‌ها توسط‌ گيرنده، اين حق از آن سلب و بازار بالقوه آنان از بين مي‌رود. 
در حقوق ايران مواد 7 و 8 قانون حمايت مولفان، مصنفان و هنرمندان مصوب 1348 تكليف را به صراحت معين كرده و تنها نقل از اثرهاي انتشار يافته كه مورد حمايت قانون است را مجاز دانسته است. بنابراين مطابق قانون ايران انتشار نامه خصوصي منتشر نشده حتي در فرض استفاده منصفانه نيز ممكن نيست و انتشار اوليه آن بدون اجازه ورثه در هيچ شرايطي مجاز نمي‌باشد. درخصوص مثال‌هاي پيش‌گفته، شايد بتوانيم انتشار نامه‌هاي صادق هدايت را به جهت آنكه در بيشتر نامه‌ها به مسائل اجتماعي و سياسي روز اشاره شده و مواضع سياسي و شخصيت اجتماعي نويسنده را نشان مي‌دهد تا حدي منطبق با استفاده منصفانه بدانيم ليكن انتشار نامه‌هاي عاشقانه فروغ فرخزاد و غلامحسين ساعدي كه وجه شخصي، احساسي و خصوصي آن بسيار پررنگ است و بيشتر به ارضاي حس كنجكاوي در مورد خلوت انسان‌هاي سرشناس كمك مي‌كند نه آن‌گونه كه برخي از اين گردآورندگان ادعا دارند يعني پژوهش شخصيت‌شناسي در مورد اين افراد. ارضاي همين حس كنجكاوي است كه باعث جذب خوانندگان اين كتب مي‌گردد. اين امر تا حدي است كه به عنوان مثال انتشار كتاب «طاهره، طاهره عزيزم» توسط خواهرزاده طاهره كوزه‌گراني حتي دوستان نزديك غلامحسين ساعدي را كه از وجود چنين معشوقي بي‌اطلاع بوده‌اند، شگفت‌زده مي‌كند و اذعان مي‌دارند كه چنين وجهي از شخصيت ساعدي را هرگز نمي‌شناخته‌اند. انتشار نامه‌هاي فروغ فرخزاد كه در شعر و انتخاب نحوه زندگي بي‌پروا و بي‌توجه به قضاوت ديگران بوده نيز به نظر نمي‌رسد كمكي در شناخت شعر و شخصيت اجتماعي او ارايه دهد و نمي‌تواند از مصاديق استفاده منصفانه تلقي گردد.
1- به نقل از سايت فرارو كد خبر 445475
٭ شيرين شريف‌زاده

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون