چه خوش بيمهرباني از دو سر بي!
فياض زاهد
سرانجام سفر رييسجمهور رييسي به روسيه انجام شد. اين سفر نشانگر جايگاه روسيه در سياست خارجي و داخلي ايران است. روسيه كشوري پهناور با قدرت نظامي غيرقابل انكار است. پهناورترين كشور جهان و داراي منابع زيرزميني فراوان و ارزشمندي است. هرچند از نظر تكنولوژي در حوزه سيويل، كشور قابل اتكايي نيست، اما داراي زرادخانه هستهاي و قدرت نظامي كمنظيري است. اين كشور عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل است و پس از فروپاشي شوروي مجددا پرستيژ و اهميت خود را در مناسبات جهاني يافته است. تاريخ و جغرافيا سرنوشت ما را به هم گره زده است، يعني آنكه نميتوان به واقعيت عرصه سياسي در اين باره چشم بست. روابط خصمانه و غيرقابل اعتماد ميان ايران و غرب سبب نزديكي بيشتر اين دو كشور به همديگر نيز شده است. هر دو از منظر مواجهه با مدرنيته نگرش يكساني دارند. روسيه در دل تحولات دوران مدرن اروپا قرار نداشته است. سلطه هفتاد ساله ايدئولوژي ماركسيستي، اردوگاهي را شكل داده كه هرچند با فروپاشي ديوار برلين و سقوط خرس سرخ، كماهميت شده بود، اما همچنان تمايز معناداري با جهان غرب را رقم زده است. اين اقتدار در دوران پوتين افزون گشته است. در حد فاصل سقوط امپراتوري تا برآمدن افسر سابق كا گ ب، روسيه دوران دردناكي را سپري كرده است. آنها از سوي غرب به شدت تحقير شدند. برآمدن پوتين اين حسن را داشت كه اعتماد به نفس روسيه بازگردد. چهرههاي منفور شده چون استالين محبوب شوند و پوتين تصويري نوين از تزاريسم متحول شده را بازنمايي كند. او تلاش كرد تا هرچه بيشتر خود را وارث رومانونفها نشان دهد. آنها حتي در پاسداشت آن ميراث برباد داده نيز امساك نكردند. اين امر روحيه ملي و حس سرخوردگي را ترميم كرد. روسيه بيش از هر زمان ديگري سعي كرد تا نماد آن دوران باشد. از پرچم گرفته تا ميل سيري ناپذيرش براي غلبه بر نفوذ غرب در وراي ديوار سرخ. در اين ميان امريكا و غرب از هيچ امري براي محدود كردن روسيه دريغ نكردند. انحلال بلوك شرق و پيمان ورشو غرب را به خطا انداخت. اشتباهي در محاسبه كه تاوان آن را گرجستان و قزاقستان، ارمنستان و اوكراين پرداخت كردند. ايران نيز زخم خورده غرب به رهبري امريكا بود. عليرغم تلاشهاي نارسا، هيچگاه از ديوار بياعتمادي كاسته نشد. طرفه آنكه ايران خداپرست و حكومتي ديندار به جاي آنكه به كشورهاي اهل كتاب نزديك شود، به دايره كشورهاي كمونيست يا سابقا كمونيست پيوست. اين امر ريشه در درك مشترك و منافع يكسان متصور بود. عمده روساي جمهور ايران به روسيه سفر كردهاند. اما اينكه اين كشور را به عنوان اولين مقصد سفر خود برگزيده باشند، محل ترديد است. شايد از دولت اصولگرا انتظار ميرفت سفر اول رييسي به يك كشور اسلامي باشد! اما احتمال دارد نقش روسيه در مذاكرات برجام و مدخليتي كه در اين دور از مذاكرات دارد سبب اين تصميم شده باشد. از سويي ميتوان اين سفر را حركتي نمادين متصور شد، در حالي كه رسانههاي تندرو حسن روحاني و دستگاه ديپلماسياش را غربگرا توصيف ميكرد، وي خواسته باشد اهميت جايگاه روسيه و روابط فيمابين را به رخ كشد. اما تا اينجاي كار، حاشيههاي سفر از اصل هدف چنين اقدامي افزون شده است. شايد يك علتش، حساسيت بيش از پيش افكار عمومي به روسيه در مناسبات با ايران باشد. نميخواهم پيشداوري كنم، اما شايد ميشد كاري كرد كه چنين هم نشود. ما نميتوانيم روسيه را ناديده بگيريم. در منازعهاي كه ميان ايران و غرب وجود دارد، ناچار از يارگيري هستيم. اين اقدامي منطقي است. اما اين امكان هم وجود داشت كه از تمام ظرفيتهاي اين رابطه بهرهمند شد. مثلا پروتكل سفر و نحوه ملاقات روساي دو كشور، فقدان پرچم ايران و فاصله بعيد ميان دو شخصيت در علمي كه بدان جسچر (زبان بدن) ميناميم، حس نامطلوبي را به ايرانيان منتقل كرد. شايد در اين ميان لازم بود، تشريفات رياستجمهوري و تيم رسانهاي ايشان بهتر عمل ميكرد. تركيبي از بدسليقگي، نابلدي و ذوقزدگي از اهميت اين سفر كاست. يك احتمال هم هست كه آنها به واكسني كه مقامات ايراني تزريق كردهاند بياعتماد بودهاند! وگرنه معنا ندارد پوتين، نفتالي بنت را در آغوش گيرد يا با اردوغان به گونهاي ديگر ملاقات كند و با رييسجمهور ايران فاصله معناداري را به تصوير كشد! آيا ميتوان اينگونه تصور كرد كه با اين فاصله ميخواهد به برخي متحدان ديگر خود پيامي بفرستد؟ بياييد بدبينيها را به كناري نهيم؛ ما هنوز از محتواي مذاكرات و توافقات به عمل آمده بيخبريم. شايد اينجا قاعده تئوري پنجره شكسته رخ نداده باشد و نگراني افكار عمومي محلي از اعراب نداشته باشد. براساس آن تئوري ميدانيم كه از يك پنجره شكسته در عمارتي ميتوان ترتيبات و نگرش بر اداره آن ساختمان را حدس زد. چيزي شبيه، رنگ رخساره خبر ميدهد از سر ضمير.
من در نوشته قبلي كه ميدانم رييسجمهور آن را مطالعه كرده، توصيه كرده بودم كاش ايران نشانههايي از گفتوگوي مستقيم با امريكا بروز ميداد. اين امر بيترديد بر كيفيت مذاكرات اثرگذار بود. روسيه و هر كشور ديگر بايد بدانند كه آنها تنها بازيگران مورد علاقه ايران نيستند. حتي اگر ذاتا نيز چنين باشد. آن وجه از كنش سياسي امكان كسب امتيازات بيشتري را فراهم ميكرد. از سويي رقم اعتبار اختصاص داده شده از سوي وزير محترم اقتصاد از سوي روسيه كه بالغ بر 5 ميليارد دلار است، هماني است كه دولت روسيه قبلا قولش را به دولت قبلي ايران داده بود و به دلايلي هم شرايط جذب آن فراهم نشد. مشكل تحريمها و عدم پيوستن ايران به FATF حتي دست بانكهاي كشورهاي دوست را هم در پوست گردو ميگذارد. چنانچه ايران بخواهد از مزاياي توافق بهره ببرد، چارهاي ندارد تا در يك جلسه 20 دقيقهاي ديگر در مجمع تشخيص مصلحت نظام اين قدم را بردارد. شواهد نشان ميدهد كه دولت يكدست براي انجام اين مهم با هيچ محدوديتي روبهرو نيست. اين امر ميتواند به دولت رييسي براي انجام اقدامات مفيد ديگر مدد رساند. جناب رييسي با طينتي خوب در تلاش براي رفع مشكلات است. اگر او ميتواند پنجره را بگشايد، بايد به او كمك كرد. مهم آن است كه كار درست انجام شود. اينكه چه كسي آن را انجام ميدهد حرف ديگري است. در پايان فرض را بر آن ميگذاريم كه ايران در حالي كه روسيه درگير بحران اوكراين است، توانسته باشد سهم خود را از اين سفر به دست آورده باشد. نگراني در آنجاست كه به تعبير باباطاهر عريان، علاقه و تمايل ما به روسيه يكسويه باشد. آنجا كه ميگويد: كه يكسر مهرباني دردسر بي!!