• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5133 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۵ بهمن

خوانش داستان «طلسم غايب» از مجموعه «عشق‌نامه ايراني» كيهان خانجاني

جست‌وجوي گنجي استعاري

فاطمه سعيدي

داستان خلاقه با هدف رسيدن به «لذت به اضافه درك» نوشته مي‌شود. نويسندگان خلاق تلاش مي‌كنند آگاهي خوانندگان را از زندگي وسيع‌تر كرده و به آن عمق ببخشند. نويسنده داستان «طلسم غايب» از مجموعه داستان «عشق‌نامه ايراني» (نشر چشمه) از عناصر اسطوره‌اي‌ و استعاري در اين اثر بهره مي‌برد.

استعاره، دميدن معنايي جديد در كالبد واژهاي قديم است. نقطه آغاز نگاه جديد به استعاره در حوزه زبانشناسي شناختي رويكردي بود كه جرج ليكاف و مارك‌جانسون مطرح كردند. آنان در كتاب «استعاره‌هايي كه با آنها زندگي مي‌كنيم» (1980) علت به وجودآمدن «استعاره‌هاي مفهومي» را درك بيشتر و آسان‌تر برخي مفاهيم و سامان‌دهي آنها در ذهن عنوان مي‌كنند و تحليل استعاره‌هاي مفهومي در نسل‌هاي مختلف را بازتاب بن‌مايه‌هاي فكري افراد مي‌دانند. همچنين تاكيد دارند كه جايگاه الگوهاي توليدكننده عبارت‌هاي استعاري در انديشه است نه در زبان و استعاره‌ها را «نگاشت»هاي تعميم‌يافته براي برقراري ارتباط ميان حوزه‌هاي مفهومي در نظر مي‌گيرند. «نگاشت اصطلاحي است كه از رياضيات به زبانشناسي وارد شده ‌است و بر تناظرهاي نظام‌مندي دلالت مي‌كند كه ميان برخي حوزه‌هاي مفهومي وجود دارد. (1) 
داستان كوتاه «طلسم غايب» درباره سه مرد است كه در اطراف شهر سده (در استان اصفهان) به دنبال گنج هستند. داستان با اشاره به تاريخ شروع مي‌شود و خلاصه‌اي از آنچه بر اين خاك رفته را از زبان شخصيتي باسواد (سارويه) مي‌شنويم؛ حمله اسكندر، دوره ساساني، حمله اعراب، اسلام آوردن ايراني‌ها و اتفاقاتي كه در شهر سده رخ داد. شخصيت ديگر داستان بچه محله دالبتي (از محله‌هاي قديمي شهر اصفهان) است كه صدايش مي‌زنند «كتيبه» و «از سواد و حرف‌هاي سارويه گيج و مات مي‌‌ماند.» از نظر كتيبه فقط با نقشه و دستگاه كار پيش نمي‌رود، پس سه شخصيت براي رفتن سراغ پيرِ كاربلدِ دعاي زيرخاكي دچار اختلاف مي‌شوند و كشمكش شدت مي‌گيرد. «سارويه گفت شايد پير مي‌دونست هر چقدر روي زمين ناپاكه زيرش پاكه، اگرنه نمي‌ذاشت مفت و مجاني در بري. گفته بودم اي‌هه! تو به همه شك داري، حتي به ازم بهترون.»
صحبت سهم كه مي‌شود پير نصف گنج را طلب مي‌كند و دعوا بالا مي‌گيرد: «كتيبه گفت بايد فكر همه‌چيزو كرد، من يه‌عمره تو اين كارم، نبايد طمع كنيم. گفتم قربون دهنت، پير هم حق داره، توي شب بيل نمي‌زنه ولي جونمون رو شفاعت ميكنه.» اين‌جاست كه درون آدم‌ها برملا مي‌شود. سارويه خطاب به كتيبه مي‌گويد: «مشكل من و امثال من، اين (راوي) و امثال اين نيست، تكليفش معلومه، از بچگي همين‌ها رو تو گوشش خوندن و حالا جفت پاهاش توي بچگيه. مشكل من و امثال من، تو و امثال تو هستيد؛ تكليفت معلوم نيست، يه‌ پا اونور يه پا اينور؛ يه دل دعا، يه دل دستگاه.» 
بر پايه «زبان‌شناسي‌ شناختي» استعاره‌هاي‌ مفهومي علاوه بر شباهت‌هاي عيني از پيش موجود، از تجربيات بشر شكل گرفته است و از طريق تجربه‌هاي زيستي مي‌توانيم مفاهيمي مانند خوب و بد، زندگي و مرگ، عشق و نفرت و... را درك كنيم. عبارت‌هاي استعاري كه بر انديشه زيربنايي رمان يا گفتمان علمي حاكمند يا بر نگرش نسبت به تماميت يك متن تاثير مي‌گذارند، «كلان‌استعاره» ناميده مي‌شوند كه به خرده‌استعاره‌ها انسجام مي‌بخشند.
«اين شهر چندين نام عوض كرده. معروف‌ترين‌شان قبلِ انقلاب، سِدِه بود و بعدِ انقلاب، خميني‌شهر. يك‌طرفش رو سه كوه‌ گرفته، يك‌طرفش رو بيابون. گنج همين‌جاست. با حمله اسكندر، چندنفر تمام طلاي شهر رو آب كردن و توي قالبِ مجسمه كله‌ شير ريختن و چال كردن. حمله چنان ويراني‌اي بار آورد كه اين منطقه تا دوره ساسانيان بي‌آب‌وعلف بود. دستور حفر قنات كه دادن، مردمِ پخش‌شده جمع شدن، ولي هنوز كه هنوزه گنج رو پيدا نكرده‌ن كه نكرده‌ن.»
يكي از نظريه‌هاي مهم استعاره، نظريه‌ بافتي و نظريه‌ تعاملي است. نظريه بافتي، استعاره را فرآيند آفرينشي جديد در زبان مي‌داندكه از طريق ايجاد روابط جديد ميان كلمات به وجود مي‌آيد و در اين فرآيند عناصر واقعيت ذوب مي‌شوند تا تركيب آنان از نو بازسازي شود. در نظريه بافتي براي فرآيند فهم استعاري، مراجعه به بافت (زمينه يا محيط پيراموني كلمه) و قرينه اهميت فراوان دارد. استعاره در نزد پيروان نظريه تعاملي از حوزه كلمه فراتر مي‌رود و از تعامل يا تنش ايجادشده در كانون مجاز و محيط پيراموني آن حاصل مي‌شود. (2) 
«آن‌جا و هرجا كه‌ توي‌ اصفهان‌ زيرخاكي‌ داشت، كف‌ِ دستِ‌ كتيبه‌ بود و تاريخش نوك زبانِ سارو. «توي دوره اسلامي نقش شير مظهر شجاعت باقي‌ موند. شيرهاي سنگي روي سنگ قبرها شايد از دوره‌ي قاجار مونده، مثلا توي امامزاده هارونِ ولايت اصفهان. تا عهد فتحعلي‌شاه، ايران دو بيرق داشت: يكي ذوالفقار، يكي شيروخورشيد. دوره‌ي محمدشاه، ذوالفقار رو دادن دستِ شيري كه بالاش خورشيد بود تا يك بيرق حافظ استقلال باشه.»
پيروان نظريه تعاملي از دو چيز مهم در تركيب استعاري ياد مي‌كنند: يكي «كانون» استعاره و ديگري «چارچوب» استعاره. آنان به اين نتيجه رسيده‌اند كه استعاره بر اثر تعامل يا تنش ميان كانون استعاره و چارچوب آن ايجاد مي‌شود و براي تركيب استعاري دو موضوع متمايز قائلند: موضوع اصلي و موضوع ثانوي مرتبط با موضوع اصلي. اين نظريه را بر موقعيت‌هاي مشترك استوار مي‌دانند و براي تشخيص استعاره ‌تعاملي، خواننده بايد از آنچه «موقعيت‌هاي متشابه مشترك» ناميده مي‌شود شناخت كافي داشته باشد.
استفاده از عناصر اسطوره‌اي را علاوه بر عنوان داستان «طلسم غايب»، در بخش‌هاي مختلف مشاهده مي‌كنيم. در فرهنگ فارسي معين ذيل واژه طلسم آمده است: عمل خارق‌العاده‌اي كه مبدأ آن را قواي فعاله آسمان و قواي منفعله زمين ميدانند. در شاهنامه به چند مورد طلسم اشاره مي‌شود؛ ازجمله زماني كه فريدون به كاخ ضحاك وارد مي‌شود، طلسم ضحاك را باطل مي‌سازد. در هزارويكشب زن ساحرهاي شوهر خود را طلسم مي‌كند، به گونه‌اي كه قسمت پايين بدن به سنگ تبديل مي‌شود، سپس با خواندن ورد و پاشيدن آب روي او طلسم را مي‌شكند. از مهم‌ترين و پركاربردترين راه‌ها براي باطل‌كردن سحر يا دوركردن عفريت‌ها و جادوگران از محيط زندگي، قرآن خواندن يا بر زبان آوردن نام خداست. (3) 
در بخش ديگري از داستان «طلسم غايب» در توصيف خانه پير مي‌خوانيم: «هشتي تاريك و بوي نا ميداد. سه‌چهار زن و يكي دو مرد اين‌گوشه و آن‌گوشه نشسته بودند. روي رف بالاي سر پير دوجين كتاب جلدچرمي بود، كاغذهاي‌شان زرد. يك كف‌ دست آينه هم توي ديوار قاب شده بود.» در اساطير و افسانه‌ها از آيينه (جام، گوي) جادو به عنوان يكي از ابزارهاي جادوگر نام برده مي‌شود كه به دليل خاصيت جادويي، به صاحب خود اين توانايي را مي‌دادند تمامي هفت‌اقليم و گاه دنياهاي ديگر را مشاهده كند و از اسرار غيب آگاه شود. به نظر مي‌رسد قدرت جهان‌نمايي اين آيينه‌ها با آفتاب ارتباط داشته باشد. براي استفاده از آن بايد از پرتوهاي خورشيد (مهر) ياري مي‌جستند. سليمان نبي، جمشيد، كيخسرو و اسكندر جزو كساني بودند كه هركدام آيينه يا جام جهان‌نما داشتند.
يكي ديگر از ويژگي‌هاي اين داستان، استفاده از انواع تضاد است. لارنس پرين در كتاب «ادبيات، ساختار، آهنگ و معنا»(4) به چهار نوع تضاد در داستان اشاره مي‌كند كه همه آنها در داستان «طلسم غايب» ديده مي‌شود. تضاد فكري شخصيت‌ها با يكديگر، تضاد فيزيكي و تقابل شخصيت‌ها با محيط و طبيعت و نيروهاي ناشناخته، تضاد احساسي (تلاش آنان براي غلبه بر بدبيني و تسليم شرايط نشدن) و تضاد اخلاقي (توسل به دعا و طلسم و تلاش براي رسيدن به گنج - امر نامتعارف - و هزينه آن براي فقرا)
استفاده درست از كلمات و استعاره در گفت‌وگوها به درك منطق احساسي شخصيت‌ها و باورپذيري داستان كمك بسيار مي‌كند. شخصيت داستاني وجودي منحصربه‌فرد است كه از طريق گفتار و عمل، خود را به ما معرفي مي‌كند. در داستان «طلسم غايب» طبقه و سطح فكري شخصيت‌ها از طريق گفتار براي ما بازنمايي مي‌شود: سارويه كه تحصيلكرده است در كلامش از كلان‌استعاره بهره مي‌جويد: «هر ايراني بگويد...»، «اين‌همه‌سال زير و روي اين خاك يكي بود...» و كتيبه، مابين دانش و سنت، براي بيان منظورش جملاتي با استعاره ‌تصويري به كار مي‌برد: «هيچ‌وقت خشكي (نداري) زندگي امثال ما دريا (رفاه) نمي‌شه.» و احساس رضايت راوي داستان از جورشدن پول عروسي‌اش برگرفته از استعاره عواطف است. استعاره‌ بافتي موجود در داستان معناي داستان را توسعه مي‌دهد و از طريق مراجعه به بافت و قرينه‌هاي موجود به پيوند ميان دو بافت پي مي‌بريم. 
اما از منظري ديگر، براساس نظريه استعاره ‌تعاملي، استعاره در داستان از حوزه كلمات فراتر مي‌رود و با توجه به آنچه مطابق پيروان نظريه‌ تعاملي موقعيت‌هاي متشابه مشترك ناميده مي‌شود، در داستان با استعاره ‌تعاملي روبروييم.

 منابع: 
1-  ليكاف (1993) با مطرح‌كردن نمونه‌هايي نظير «رابطه ما به آخر رسيده»، «ازدواج ما در دست‌انداز افتاده» نتيجه مي‌گيرد كه اين ساخت‌ها از الگوي مفهومي «عشق سفر است» تبعيت مي‌كند و عاشق متناظر است با مسافر، موانع و خطرات موجود در راه متناظرند با موانعي كه عاشق در راه رسيدن به معشوق بايد پشت ‌سر بگذارد و رابطه عاشقانه متناظر است با سفركردن. ليكاف الگوي ثابت (عشق سفر است) را «نام‌نگاشت» مي‌خواند و «نگاشت» را مجموعه‌اي از تناظرهاي موجود بين دو طرف استعاره مي‌داند. [استعاره‌ وشناخت، آزيتا افراشي]
2- استعاره در نقد ادبي جديد، يوسف ابوالعدوس، ترجمه عليرضا شعبانلو
3- ادبيات‌‌داستاني عامه، حسين يزداني، آسيه‌ ذبيح‌نياعمران، فاطمه پهلوان‌شمسي
4-  ادبيات، ساختار، آهنگ و معنا، لارنس پرين، ترجمه عليرضا فرح‌بخش و زينب حيدري‌مقدم

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون