درباره كتاب تجاريسازي و مصرفگرايي نوشته ميثم سفرچي
تهران نوليبرال
محسن آزموده
«ماجرا از چه قرار است؟ تهران در دو دهه گذشته دايما نابرابرتر، لوكستر و البته به مراتب غيرانسانيتر شده، از طرفي برجها و مراكز تجاري سر بر ميآورند، پروژههاي زيرساختي براي تامين دسترسي اين فضاها به راه ميافتند، شهرداري دايما در حال كلنگزني و افتتاح ابرپروژهها بود و از طرف ديگر هوا آلودهتر، ترافيك شديدتر، كيفيت زندگي پايينتر و... چطور ميشود اين وضعيت را توضيح داد؟»
كتاب «تجاريسازي و مصرفگرايي» با عنوان فرعي «تحول فضا و فرهنگ شهري در تهران» نوشته ميثم سفرچي كوششي ارزنده براي پاسخ به اين پرسش است. اين كتاب در 336 صفحه با قطع وزيري به تازگي به همت نشر ني، در شمارگان 1100 نسخه به قيمت 86 هزار تومان منتشر شده است.
جامعهشناس دغدغهمند
نويسنده كتاب ميثم سفرچي (1399-1361) جامعهشناس جواني است كه با ناباوري و اندوه، اسفندماه 1399 بر اثر ابتلا به بيماري درگذشت. فعال اجتماعي كوشايي كه گذشته از تحقيقات و پژوهشهاي علمي درباره موضوعات حساس و مسالهانگيزي چون قتلهاي سريالي پاكدشت (موضوع رساله كارشناسي ارشد) و پديده پاشايي، در عرصه عمل نيز بسيار فعال بود و به معناي دقيق، نظر و عمل را باهم ميآميخت. براي مثال در جريان تحقيق درباره نابرابري شديد در استان سيستانوبلوچستان و ارايه گزارشهايي روشنگرانه در اين زمينه، با دوستانش به نوسازي مدرسهاي در چابهار پرداخت. كتاب حاضر درواقع رساله دكتراي دكتر سفرچي در گروه جامعهشناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران است كه پس از يادداشت كوتاه شكوفه اكبري، از يك پيشگفتار و هفت فصل با اين عناوين تشكيل شده است: 1. مقدمه 2. نوليبراليسم و شهر 3. مسيرهاي نوليبرالسازي در جهان 4. مديريت شهري و تحول فضاهاي تجاري تهران 5. مركز خريد به مثابه فضاي اجتماعي 6. مصرف گرايي به مثابه سبك زندگي و
7. به سوي يك چارچوب تحليلي براي فهم تحولات تهران.
كالاييسازي شهر
«تهران شهري با حداقل فضاهاي عمومي است» و به تعبير يان گل، شهري غيرانساني، شهري كه پروژههاي آن و البته مسير توسعه آن «چيزي غير از رفاه مردم است.» اين مدعاي اصلي سفرچي در كتاب حاضر است كه در آن ميكوشد توضيحي عالمانه براي آن ارايه كند و بدين منظور به حوزههاي خاصي از علوم اجتماعي، مطالعات شهري، مطالعات فرهنگي و اقتصاد سياسي رجوع كرده است، با تاكيد خاص بر مراكز خريد و مگامالهايي كه روز به روز و بهرغم مشكلات اقتصادي و معيشتي روزافزون در گوشه و كنار شهر سر بر ميآورند. كتاب ميكوشد نشان دهد كه چه اتفاقي در عرصه سياستگذاري شهري و بهطور كلان در حوزه اقتصاد سياسي جامعه ايران در حال وقوع است و اين اقدامات، براساس كدام رويكردها به جامعه بهوقوع ميپيوندد و چه پيامدهايي در زندگي اجتماعي و فردي افراد دارد. به نوشته خود سفرچي او در اين كتاب «از بحث فضاي عمومي شهري به سمت اقتصاد سياسي شهر و توضيح نسبت سرمايه، جذب مازاد و سياست و مديريت شهري كشيده ميشود.» سفرچي كه به اذعان كتاب حاضر و مقالاتش، آشنايي عميق و گستردهاي با مطالعات مدرن شهري دارد، مقدمه كتاب را با اشاره به «چرخش بنيادين» مباحث مربوط به شهر از دهه 1980 ميلادي آغاز ميكند، چرخش از پارادايمهاي مديريتگرايي و مصرف كالاهاي عمومي و تمركز بر توزيع خدمات عمومي به سمت كسب سرمايه و كالاييسازي شهر و ظهور شهر نوليبرال. از نظر او تهران هم خصوصا در دو دهه گذشته به اين مدل جهاني نزديك شده و در آن پول و كسب سود بيشتر مبناي مناسبات است و پيوندهاي اجتماعي در آن سست شده. يكي از پيامدهاي اين چرخش، ظهور انسان مصرفگرايي است كه هرروز در دايره مناسبات اجتماعي، خود را محدود و محدودتر مييابد. يكي از خطوط اين تحول، تجاريشدن، كاهش عموميت و محدودشدن فعاليتها در فضاهاي عمومي است. «اگر در گذشته خيابان محل تجمع، فعاليت مدني و اجتماعي و البته تعامل و وقتگذراني عموم مردم بود؛ امروز با پيدايش فضاهاي شبهعمومي مثل پاساژها، مراكز خريد، مالها و فضاهاي فراغتي ديگر، خيابان كاركردهاي فضاهاي عمومي را از دست داده و شهر به كالاي مصرفي تبديل شده است. نويسنده در ادامه مقدمه تاكيد ميكند كه براي بررسي ابعاد و زمينههاي اين مصرفگرايي مجموعههاي تجاري تهران در دوره شهرداري محمدباقر قاليباف را مدنظر دارد، زيرا «اگرچه رشد فضاهاي تجاري از دور مديريت غلامحسين كرباسچي بر شهرداري تهران آغاز شده بود» اما در دوره شهرداري قاليباف به شكوفايي رسيد.» او همچنين در مقدمه به منابع و دادهها پرداخته و روش خود را به اختصار توضيح ميدهد. سپس رويكرد نظري ديويد هاروي و خوانش او از ماركس و لفور مساله كتاب و پيگيري پاسخها را صورتبندي ميكند. هاروي با تفكيك سه معنا از فضا يعني فضاي مطلق (زمان و فضاي اشيا)، فضاي نسبي (فضاي فرآيندها و حركت) و فضا رابطهاي (فضاي پديدههاي غيرمادي اما عيني)، مفهوم ديالكتيك فضا را مطرح ميكند. «از نظر هاروي تنش ديالكتيكي ميان اين سه مفهوم از فضاست كه امكان شناخت درست فضا را ممكن ميسازد.» با اين توصيف كتاب ميكوشد نشان بدهد كه فضاهاي خريد و بهطور كلي فضاهاي شهري جديد در تهران، برمبناي ديالكتيك و مناسبات كدام نيروها و به چه شكل و در چه زمينهاي، شكل گرفتهاند.
سرمايهداري با حال
فصل دوم كتاب با عنوان نوليبراليسم و شهر، به پيوند نظريه انتقادي و نظريه شهري اختصاص دارد و پس از توضيح مفاهيم كليدي مثل نوليبراليسم و اقتصاد سياسي و حكمراني و نفع و سوژه و شهرهاي نوليبرال، چهار عنصر اصلي سياستهاي نوليبرالي در عرصه شهري را چنين معرفي ميكند: 1. كوچكسازي 2. خصوصيسازي 3. مقرراتزدايي 4. جهانيسازي. مفهوم «سرمايهداري با حال» يكي ديگر از مفاهيم مهم و روشنگري است كه در اين فصل معرفي شده. به نوشته سفرچي، «اين مفهوم تلاشي است براي توضيح محبوبيت آشكاري كه مبناي مشروعيت سرمايهداري نوليبرالي است؛ محبوبيتي كه ميتوان آن را حتي در ميان كساني ديد كه به واسطه اين نظام نابرابر و استثماري دچار محروميت شدهاند.» بهطور خلاصه اين فصل، معرفي كاملي از چارچوب تحليلي نقد نوليبراليسم در حوزه مطالعات شهري ارايه ميكند، ضمن آنكه از محدوديتهاي تعريفي، توصيفي، تحليلي و هنجاري اين رويكرد نظري غافل نيست. از نظر سفرچي، نقد نوليبراليسم، در عدم توجه به اين محدوديتها، ميتواند به ايدئولوژي جديدي در كنار ايدئولوژي بازار تبديل شود و به جاي توضيح وضعيت، مخاطب را گمراه سازد.
شهر به مثابه برند
نويسنده در فصل سوم با عنوان مسيرهاي نوليبرالسازي در جهان، به شباهتها و تفاوتهاي اين مسير در چهار منطقه ميپردازد: 1. نيويورك 2. آسياي جنوب شرقي 3. خاورميانه و 4. ايران. او نشان ميدهد كه اهداف نوليبرالسازي، در مكان- زمانهاي مختلف، براساس شرايط و امكانات متفاوتي امكانپذير است. او براي مثال نشان ميدهد كه در تجربه كشورهاي عربي، اين مسير از خلال اتحاد نوليبراليسم و دولتهاي نومحافظهكار و نواقتدارگراي عربي صورت گرفته و اين سه الگو در آنها مشترك است: 1. فقدان آشكار يا بياهميت بودن پروژه ايدئولوژيك دولت 2. اتكاي انحصاري به نظام نوپدرسالار يا حاميپرور حكمراني 3. توانايي جذب نخبگان يا حتي ساختن آنها. از ديد او در اكثر كشورهاي عربي مثل مصر، لبنان، مراكش، «اعمال سياستهاي نوليبرالي و عضويت در سازمانهاي بينالمللي، مثل سازمان تجارت جهاني، منجر به تضعيف سياستهاي اشتغال دولتي، از دست رفتن مزيتهاي صنايع داخلي به واسطه رقابت سياستهاي ضد نيروي كار» شده و «با تضعيف اتحاديههاي كارگري و كنترل بيشتر دولت بر تعارضات نيروي كار از تضادهاي اجتماعي هم سياستزدايي شده و مسائل مربوط به حقوق كار و بيكاري به حوزه خصوصي رانده شده است.»
دوبي، يكي از جالبتوجهترين تجربههاست. جهانيترين شهر خاورميانه كه به تعبير نويسنده، نه يك شهر كه يك برند است: «به مثابه رويايي جهاني مصرف طبقه مرفه و سبك زندگي مجلل فروخته ميشود.» اين شهر- برند همچنين كليد فهم پيوند سنت و نوليبراليسم و بياهميت بودن دموكراسي در نظامي است كه از تركيب اين دو ساخته ميشود. شهري استعماري، نژادپرست و طبقاتي كه بويي از دموكراسي نبرده است، به تعبير ديويس يك «بهشت شيطاني» كه از دهه 1980 و 1990 به كانون پولشويي در خاورميانه بدل شده و همزمان نقش پناهگاهي امن را براي مهمترين گانگسترها و تروريستهاي منطقه بازي كرد. «دوبي هاب مالي شبهنظاميان القاعده است»، «شلوغترين ترمينال تجاري جهان» كه به تعبير ديويس حياتش را ترس ميگيرد.
اقتصاد سياسي
در مقابل مطالعات فرهنگي
بخش پاياني اين فصل، به بررسي مطالعات شهري معاصر در ايران اختصاص دارد و مقالات و آثار نويسندگاني چون كاوه حساني (1999) در مورد توسعه شهر تهران در دوره كرباسچي، مارينا فورتي (2008) با عنوان ارگ جديد: واحهاي كاليفرنيايي در ميان بيابان ايراني، آرنگ كشاورزيان (2010) در بحث توسعه مناطق آزاد مورد بحث قرار ميگيرد. سفرچي در بخشي ديگر از همين فصل، كار دو تن از پژوهشگران مهم ايراني در حوزه مطالعات شهري يعني عباس كاظمي و آصف بيات مورد نقد قرار ميگيرد. سفرچي كتاب اثرگذار كاظمي با عنوان «پرسهزني و زندگي روزمره ايراني» (1388) را «محافظهكارانه» و دلمشغول مفاهيم و نظريهها و فارغ از اقتصاد سياسي و شكلهاي غيرفرهنگي نظريه انتقادي ميخواند و مقاله او با عنوان «مالي شدن شهر؛ از بقاليها تا مگامالها» (1394) را در همين چارچوب ارزيابي ميكند. به باور سفرچي آصف بيات نيز در كتاب زندگي همچون سياست (1390) تصويري رمانتيك از زندگي روزمره و مصرف به مثابه مقاومت ارايه ميكند. از ديد او، خاورميانه بيات ايرانيزه است، ضمن آنكه تصويري كه بيات از ايران ارايه كرده، چندان واقعي نيست. سفرچي نشان ميدهد كه در مقابل هژموني مطالعات فرهنگي و مفهوم مقاومت كه بر پژوهشهاي پيشين حاكم بود، در كار پژوهشگراني چون سهيل توانا و همكارانش و شيرين حسيني، نخستين بارقههاي مطالعاتي را مشاهده ميكند كه سياستهاي توسعهاي نوليبرالي در شهر تهران را- مشخصا در حوزه مالسازي- نقد كردهاند. توانا و چاوشيان در مقاله فضاي پرسهزني در شمال تهران (1394)، نشان ميدهند كه فضاي پرسهزني در شمال تهران طبقاتي و تحت سلطه ارزشهاي بازاري است. توانا و همكارانش شفيعي و صديقي، در پژوهش ديگري درباره فضاي پرسهزني در خيابان گلسار رشت (1394) همين رويكرد را دارند و كماكان در چارچوب مطالعات فرهنگي باقي ميمانند، اما شيرين حسيني در پاياننامهاش با عنوان چند فريم از تهران: يك پژوهش مردمنگاران (1395) تصوير تهران در سه دوره قاجار، پهلوي و معاصر را پيگيري ميكند و براي تصويرپردازي از تهران معاصر، سراغ سرمايهگذاران و مشاوران مجتمعهاي تجاري (مشخصا كوروش) رفته و از خلال مصاحبه با ايشان كوشيده ذهنيتشان در رابطه با شهر را آشكار سازد. براي مثال در مصاحبه با شهردار وقت منطقه 5 تهران در سال 1394چنين آمده است: «مديريت جهادي يك سبك مديريت هست، ساختوسازها ذيل يكسري برنامهها و تفكرات فني ايجاد ميشود. اگر شما در ذهنتون از مديريت جهادي، معني تفكر صرفا انقلابي كه با مظاهر مدرنيته يك مخالفت ريشهاي و عميق و ذاتي داره كه حتي بهش فكر نميكنه، اين دو تا را نبايد مقابل هم قرار داد. يك دنيا بحث داره يك جاهايي باهم تلاقي ميكنند ولي اينكه مديريت جهادي ما نبايد ساختمان شيك بسازيم اين يك برداشت خيلي سطحي است. خيلي سطحي است.» (ص 151-150) به نظر سفرچي اين جملات شهردار، شاهدي آشكار بر رويكرد حاكم بر نظام سياسي- اقتصادي در جهت تلفيق خوانشي از سنت با نوليبراليسم است، «گفتماني كه با توسعه نوليبرالي شهر تعارضي ندارد و با توسل به مفاهيمي مثل پيشرفت و رفاه مردم، انباشت از طريق تجاريسازي و مصرفگرايي را توجيه ميكند. روشن است كه در اين تركيب دموكراسي محلي از اعراب ندارد و با تبديل شدن شهروندان به مشتري و تقليل آزادي به آزادي مصرف جايي براي منازعات سياسي ناشي از دموكراسيخواهي باقي نميماند.»
برنامهريزي شهري و پيامدهايش
فصل چهارم تحول اقتصادي شهرداري تهران و نسبت آن با سياستها و برنامههاي شهري در حوزه فروش، تراكم، صدور پروانه ساخت و نهايتا تاثير اين تغييرات را بر توسعه فضاهاي تجاري بررسي ميكند. نويسنده با بررسي تغييرات بودجه شهرداري در 12 سال اخير، تاريخچه مختصري از منابع مالي شهرداريها در ايران ارايه ميكند و پس از بحث درباره طرح جامع و روند توسعه شهر و بررسي تخلف ساختماني مازاد تراكم، روند صدور پروانه در شهرداري تهران را تحليل ميكند و «نشان ميدهد كه سياستهاي مربوط به استقلال شهرداريها از دولت كه بعد از اجراي طرح تعديل اقتصادي در اوايل دهه 1370 بر مديريت كلانشهرها حاكم شد چگونه اقتصاد شهر و آرايش فضايي شهر را تغيير داد. در اين دوره از يك طرف شاهد تورم بودجه شهرداري براي اجراي طرحهاي عظيم توسعهاي و از طرف ديگر شاهد رشد فروش تراكم، رشد درآمد ناشي از جريمه تخلفات ساختماني و شايد مهمتر از همه رشد غولآساي مجوزهاي صادره براي احداث فضاي تجاري هستيم.» نويسنده در فصلهاي پنجم و ششم كتاب، به مراكز خريد به عنوان پديدههايي اجتماعي و مهمترين اثر آنها در زندگي اجتماعي يعني رواج مصرفگرايي به مثابه سبك زندگي ميپردازد. در فصل ششم نگرشهاي مثبت و منفي شهروندان به مالها از خلال مصاحبه با ايشان دستهبندي ميشود. در ميان نگاههاي مثبت به «مقولاتي چون پيشرفت، دادن حق انتخاب، تجربه آزادي و امنيت و در ميان نگاههاي منفي به مقولاتي چون نقش روابط قدرت و رانت در اخذ مجوزهاي ساختوساز، ناديده گرفتن مردم در فرآيند تصويب طرحها و دادن مجوزهاي قانوني به آنها، قدرت بالاي مالكان و مديران مالها در تعيين اجاره و شرايط كار فروشگاهها، نابرابري طبقاتي در توزيع فضايي اين مراكز، قيمت بالاتر اجناس در مالها، اغوا شدن براي خريد بيشتر در مال و تناقض سياستهاي فرهنگي رسمي با توسعه اين فضاها برميخوريم. در اين فصل همچنين پنج پيامد توسعه مالها از نظر مشتريان چنين معرفي ميشوند: 1. پيامدهاي شهري مثل افزايش ترافيك، مشكل پاركينگ، مختل شدن زندگي در محله .... 2. افزايش مصرفگرايي 3. تغيير الگوي گذران فراغت
4. تغيير روابط اجتماعي و 5. افزايش نابرابري و طرد.
پيشروي نوليبراليسم
فصل پاياني كتاب با گزين گويهاي روشنگر از اردبرينك درباره توسعه مالها در ايران و نقش نهادهاي شبهدولتي در اين زمينه آغاز ميشود. سفرچي در اين فصل براي نشان دادن پيشروي نوليبراليسم در تهران، برخي تفاوتهاي نظام مديريت شهري در ايران با ساير نقاط جهان را برجسته ميسازد، مواردي چون اختيارات كم شهرداري به عنوان يك نهاد صرفا خدماتي و غيرمستقل، ساختار متمركز حكمراني، توسعهگرايي دولتي، نفت و خوانش خاص از سنت از ديگر عواملي است كه شكل نوليبراليسم در ايران را متفاوت ميكند. از ديد سفرچي تهران به مثابه يك فضاي مصنوع، تمامي تضادها، تنشها و البته همدستيها و اتحادها ميان نيروهاي مختلف و به ظاهر مخالف سياسي و اجتماعي را منعكس ميكند. همزيستي نوع خاصي از سنتگرايي با نوليبراليسم، چارچوب اصلي اين رويكرد است. تنش شديد ميان اين خوانش از سنت با فردگرايي يكي از مهمترين ويژگيهاي نوليبراليسم ايراني است، امري كه سبب شده تصميمگيران در ايران ضمن حركت در مسير نوليبرالسازي شهر، پيامدهاي فرهنگي آن را محدود كنند.
تجاريسازي و مصرفگرايي كتابي مسالهمند، مستدل و سرشار از اطلاعات، با رويكرد نظري روشن و دقيق است، گامي پيشرو در مطالعات شهري و بهطور كلي علوم اجتماعي در ايران از پژوهشگري دغدغهمند و باسواد. ميثم سفرچي، جامعهشناس فقيد ايراني در اين كتاب ارزشمند از سطح مشاهدات و ظواهر آنچه در شهر در جريان است، ژرفتر ميشود و مفصلبندي نيروهاي شكلدهنده شهر را عيان ميسازد. او نشان ميدهد كه چرا و چگونه تهران به شهري نابرابرتر، آلودهتر و زشتتر بدل شده و چه مناسباتي از نيروها، در تثبيت و تحكيم و بسط وضعيت كنوني نقش دارند. يادش گرامي و راهش مستدام باد. با اميد.
هاروي با تفكيك سه معنا از فضا يعني فضاي مطلق (زمان و فضاي اشيا)، فضاي نسبي (فضاي فرآيندها و حركت) و فضا رابطهاي (فضاي پديدههاي غيرمادي اما عيني)، مفهوم ديالكتيك فضا را مطرح ميكند. از نظر هاروي تنش ديالكتيكي ميان اين سه مفهوم از فضاست كه امكان شناخت درست فضا را ممكن ميسازد.
به باور سفرچي آصف بيات نيز در كتاب زندگي همچون سياست (1390) تصويري رمانتيك از زندگي روزمره و مصرف به مثابه مقاومت ارايه ميكند. از ديد او، خاورميانه بيات ايرانيزه است، ضمن آنكه تصويري كه بيات از ايران ارايه كرده، چندان واقعي نيست.
ميثم سفرچي، جامعهشناس فقيد ايراني در اين كتاب ارزشمند از سطح مشاهدات و ظواهر آنچه در شهر در جريان است، ژرفتر ميشود و مفصلبندي نيروهاي شكلدهنده شهر را عيان ميسازد. او نشان ميدهد كه چرا و چگونه تهران به شهري نابرابرتر، آلودهتر و زشتتر بدل شده و چه مناسباتي از نيروها، در تثبيت و تحكيم و بسط وضعيت كنوني نقش دارند.