جای خالی برنامهریزی منسجم
فرناز حیدری
یوزپلنگ آسیایی، گربهسانی مشهور و به شدت در معرض خطر انقراض است. در سال 1996 دو کارشناس کمیسیون بقای گونهها، یکی از زیرمجموعههای اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، اعلام کردند که این زیرگونه تنها در کشور ایران باقی مانده است. طی دهههای اخیر، تعداد یوزها کاهشی قابل ملاحظه داشت؛ اگر در سال ۱۳۵۳ بنا بر گزارش خوشبینانه یک کارشناس حیاتوحش ایرانی بیشتر از ۲۰۰ یوز آسیایی در ایران زیست میکردند، این آمار در دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ به 100 الی 50 فرد کاهش پیدا کرد و امروز برآورد دقیقی از جمعیت اندک باقیمانده در دست نیست. کارشناسان در مورد یوز بر یک مورد خاص، اتفاقنظر دارند و آن هم این است که بهرغم هر آماری که از جمعیت یوز آسیایی داده شود، شکی نیست که وضعیت این زیرگونه بحرانی است. برای حفاظت موثر باید بر مدیریت فعال و یکپارچه در همه زیستگاهها آن هم با دیدگاه و هدفی واحد تاکید کرد؛ حال آنکه در حال حاضر جای خالی دیدگاه و هدفی واحد در زیستگاههای مختلف یوز احساس میشود. این روزها همه چشمها فقط به زیستگاههای شمالی دوخته شده و در مقابل زیستگاههای جنوبی یوز مدتهاست که به ورطه فراموشی سپرده شدهاند چنانچه وقتی یوز نری هم بعد سالها در استان یزد مشاهده میشود، هیچ عکسالعملی را جز چند خبر پراکنده در پی ندارد گویی همه منتظر نشستهاند که یوزهای یزد هم برای همیشه از صفحه گیتی محو شوند. پس عجیب نیست که نمیتوان از تاثیرگذاری حفاظت با اطمینان سخن گفت.
نزدیک دو سال است که پروژه تکثیر یوزها از تهران به استان سمنان منتقل شده اما بعد از گذشت دو سال باز هم خبری از زادآوری یوزهای در اسارت نیست. برخی همچنان چشم امید به تکثیر یوزها در اسارت دارند و معتقدند که تعلل منجر به انقراض میشود. این در حالی است که موسسه تحقیقاتی اسمیتسونین، این احتمال را برای یوزهای آفریقایی بیش از یک جفت، بالای ۱۰ درصد و برای بیشتر از ۱۰ جفت، بالای ۳۰ درصد تخمین زده است. لیلی خلعتبری و همکارانش در مقالهای که در مجله زیستشناسی حفاظت (2021) چاپ شده، ضمن اشاره به «خطرات ترویج مدیریت برونزیستگاهی برای حفاظت گونهها در طبیعت» مینویسند: «اگرچه موافقیم که در موارد خاص، مدیریت برون زیستگاهی میتواند چتر ایمنی مهمی برای جلوگیری از انقراض گونهها در طبیعت باشد، اما این نوع مدیریت نوشدارو نیست. اثرات منفی حفاظتی ممکن است ضمن ایجاد جمعیت برون زیستگاهی به وجود بیایند و عوامل زیستشناختی مختص هر گونه بر اینکه آیا مدیریت برون زیستگاهی و سرانجام معرفی مجدد به طبیعت یا تقویت جمعیت مناسب است یا نه، اثر میگذارند.»
لازم به ذکر است که سوالات بیشماری همچنان پیشرو است؛ از جمله اینکه آیا با تنها 4 یوز در اسارت میتوان تکثیر در اسارت داشت؟ مروری بر صحبتهای متخصصان ژنتیک حفاظت نشان میدهد که برای پایهگذاری یک جمعیت در اسارت 20 تا 30 فرد مولد با پیشینه ژنتیکی مشخص مورد نیاز است اما آیا این هدف قابل دستیابی است؟ آن هم در برههای که معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست تعداد یوزپلنگهای شمارش شده را تنها 12 فرد اعلام کرده است.
درست است که برخی برنامههای تکثیر با کمتر از تعداد 20 یا 30 فرد و با پیشینههای ژنتیکی نامشخص هم آغاز به کار کردهاند، اما به هر صورت نسبت اندک افراد بنیانگذاری که موفق به تولیدمثل میشوند و ملاحظات اقتصادی ایجاب میکند که جمعیت با حداکثر تعداد بنیانگذار آغاز شود، چراکه اگر بنا را بر یک جمعیت در اسارت پایا بگذاریم، این بدان معناست که حتی جمعیت تمامی یوزهای آزاد هم کفاف نمیدهد پس همچنان این ابهام هست که اتکا به یوزهایی که هنوز در اسارت زادآوری نکردهاند، چقدر میتواند منطقی باشد؟
امروز تنها نقطه اتکا برای یوزهای آسیایی، مشارکت مجموع کارشناسان صاحبنظر است تا شاید مگر با تعیین اهداف کوتاه و بلندمدت مشخص بتوان قدمهای درستتری برداشت، چراکه بدون یک برنامه منسجم و ارزیابی موثر، نهتنها نمیتوان به حفاظت از یوز امیدوار بود، بلکه باید انتظار داشت که مشاهدات اتفاقی و پراکنده گاه و بیگاه هم بیشتر از گذشته گمراهکننده باشند.
کارشناس ارشد مهندسی محیطزیست