• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5135 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۷ بهمن

گفت‌وگو با بهداد بابايي به مناسبت انتشار آلبوم «راه‌جنون»

مشكاتيان هنوز براي من «اصل موسيقي» است

سيمين سليماني

«راه جنون» عنوان تازه‌ترين اثر موسيقايي منتشر‌شده از بهداد بابايي است؛ اين آلبوم از هشت آهنگ بي‌كلام تشكيل شده است كه در آن دونوازي سه‌تار و تمبك و همچنين تك‌نوازي سه‌تار را مي‌شنويم. بهداد بابايي نوازنده سه‌تار و نويد افقه نوازنده تمبك در اين آلبوم هنرنمايي كرده‌اند البته پيش از اين نيز بابايي و افقه همكاري‌هاي زيادي را با يكديگر تجربه كرده‌اند؛ در آلبوم «جوي نقره مهتاب» نيز بهداد بابايي و نويد افقه تجربه دونوازي سه‌تار و تمبك خود را پيش روي مخاطبان خود قرار داده بودند. بابايي در توضيح آلبوم راه جنون آورده است: «قطعات اين مجموعه به جز «رنگ فرح» محصول روح بي‌قرار و ذهن آشفته‌ام در اواسط زمستان 96 و بهار 97 هستند. راه جنون در تابستان 97 به همراه آوازها -كه اغلب آنها بداهه و برداشتي از رديفند- ضبط شد.» بهداد بابايي از كودكي آموزش سه‌تار را نزد دايي خود پرويز مشكاتيان آغاز كرد؛ او هنوز هم هنر خود را مرهون مشكاتيان مي‌داند و معتقد است بيشترين تاثير را از معاشراتي كه با او داشته، گرفته است و حتي عامل علاقه خود را به موسيقي، مديون حضور مداوم در محضر پرويز مشكاتيان مي‌داند. آلبوم‌هاي «راه جنون» و «جوي نقره مهتاب» از جمله آلبوم‌هاي مستقل بابايي به شمار مي‌روند. «بداهه‌خواني و بداهه‌نوازي» با ايرج بسطامي، «وطن من» با اجراي گروه عارف به سرپرستي پرويز مشكاتيان و خوانندگي ايرج بسطامي، «لحظه ديدار» و «كنج صبوري» به آهنگسازي پرويز مشكاتيان، «در خيال» با خوانندگي محمدرضا شجريان و آهنگسازي مجيد درخشاني، از جمله آثاري هستند كه در آن بهداد بابايي با ساز خود در آنها همكاري داشته است. آلبوم «راه جنون»، آذرماه سال جاري توسط انتشارات رهگذر هفت اقليم وارد بازار موسيقي شد. به اين بهانه با بهداد بابايي رديف‌دان و نوازنده سه‌تار گفت‌وگو داشتيم كه در ادامه خواهيد خواند.

   آلبوم «راه جنون» با فاصله زيادي از آلبوم قبلي شما منتشر شد. دليل آن چه بود. لطفا قدري درباره آن و فرآيند توليد و انتشار آن از ايده تا انجام بگوييد. 
بنده اساسا در انتشار و ارايه اثر فردي، كم‌كار هستم و هرگز در ارايه كارهاي مستقل كوشا و پيگير نبوده‌ام. اثر «راه جنون» نيز به اصرار دوستان نزديكم، 8 يا 9 سال بعد از انتشار آلبوم «جوي نقره مهتاب» ضبط شد و 12 سال پس از آن منتشر شد. ضبط اين كار نسبتا سريع به انجام رسيد و دراختيار دوستان تهيه‌كننده قرار گرفت ولي انتشار آن به دليل مقارن شدن با شيوع ويروس كرونا با تاخير صورت پذيرفت. در واقع بنده در زمان تحويل اثر به تهيه‌كننده، آن را فروخته بودم و شرايط و زمان انتشار آن دراختيار ايشان بود و به صلاحديد و سياست‌هاي كاري تهيه‌كننده بستگي داشت.
  در توضيح اين آلبوم گفته‌ايد كه «اغلب قطعات بداهه و برداشتي از رديف هستند»؛ منظورتان از اين گزاره دقيقا چيست؟
بله، منظورم ترك‌هاي آوازي بوده نه قطعات ضربي. رديف موسيقي ايراني، ميراث گرانبهاي استادان موسيقي اين سرزمين است كه در خلال تاريخ و در بلنداي زمان صيقل خورده و معيار، ايراني بودن لحن موسيقي است. حتي گوشه‌هايي كه وارداتي محسوب مي‌شوند و از ديگر اقليم‌ها وارد رديف موسيقي شده‌اند، چنان تحت سيطره ذهن نبوغ‌آميز و ذوق سليم استادان سلف، عطر ايراني پذيرفته و در درون رديف، معماري و نهادينه شده‌اند كه تنها نام آنها دست‌نخورده باقي مانده و محتوا به كل تغيير كرده و با مختصات و لحن موسيقي كاملا ايراني منطبق شده‌اند. بنابراين چنان كه عرض كردم رديف موسيقي، معيار و ضامن ايراني بودن موسيقي است و از سوي ديگر رديف داراي خاصيتي است كه امكان حركت تكنيكي و عاطفي نوازنده را از او سلب نمي‌كند و براي نوازنده مجال جولان با بيان شخصي را نيز فراهم مي‌آورد.
  اين «مجال جولان» كه مي‌فرماييد چطور نمود پيدا مي‌كند؟
ببينيد، به عنوان مثال در آثار استادان بلندآوازه و معاصر موسيقي ايراني اين جولان را مي‌بينم كه با بيان شخصي اجراهاي متعدد از دستگاه يا آوازي دارند كه در همه آنها تك به تك قابل رصد است اما هريك با ديگري متفاوت است و بنده نيز با تأسي و پيروي از اين استادان در اجراهايم رديف را مدنظر داشته‌ام اما وجه بداهه را نيز در‌نظر گرفته‌ام و البته از اين پس نيز خواهم گرفت. 
  در آلبوم راه جنون با آقاي افقه همكاري داشته‌ايد كه البته اين اولين همكاري شما با ايشان نيست. بارها اين هم‌نوازي و همكاري در تجربه‌هاي هنري شما ديده شده است. به عنوان يك هنرمند چه شاخص‌هايي را براي يك همكاري پايدار در‌نظر مي‌گيريد؟
افتخار آشنايي و دوستي من با جناب نويد افقه به سال‌هاي 70 و 71 برمي‌گردد و در اين سال‌ها هم‌نوازي‌هاي بي‌شماري باهم داشته‌ايم. بين ما دوستي از جنس همدلي و همزباني برقرار است؛ علاوه بر آن جناب افقه در تكنيك نوازندگي تمبك سرآمد هستند و توان فوق‌العاده و درك ريتم ايشان هر نوازنده نوجو و تكنيك‌محوري را به همكاري با ايشان تشويق و متمايل مي‌كند. نويد افقه با تكيه بر تكنيك و ذوق سرشارش براي ملودي‌هاي يك ملودي‌پرداز، طرح‌هاي متعدد مي‌زند و به ملودي‌پرداز يا آهنگساز قدرت انتخاب مي‌دهد و همه اينها از عواملي هستند كه من را در اين همكاري‌ها برمي‌انگيزاند. 
  بسيار شنيده‌ايم كه آلبوم‌هاي بي‌كلام، كمتر مورد اقبال عمومي قرار مي‌گيرند و جامعه و مخاطبان بيشتر به آثار با كلام گرايش دارند و از آن آثار استقبال مي‌كنند. به عنوان كسي كه به‌طور حرفه‌اي در اين زمينه فعاليت هنري دارد، آيا چنين باوري را قبول داريد؟
بله، همين‌طور است. البته در همه جاي جهان آثار با كلام به خصوص آثاري كه خواننده آنها فرد شناخته‌شده‌اي است، مورد اقبالِ به مراتب بيشتر از موسيقي بي‌كلام قرار مي‌گيرند.
  با اين حال شما آثار بي‌كلام در كارنامه هنري خود داريد. علاوه بر «راه جنون» مثلا پيش از اين آلبوم «جوي نقره مهتاب» را نيز وارد بازار موسيقي كرده بوديد. اقبال از اين آثار چگونه بود؟
خدا را شكر استقبال از اين آثار به نسبت تيراژ آثار بي‌كلام بد نبوده است؛ همين آلبوم راه جنون طي سه هفته ابتداي انتشار در سايت بيپ تونز مقام نخست در فروش را داشت و بنده از اين بابت مفتخر و مديون عزيزاني هستم كه كار را قابل دانسته‌اند.
  مي‌خواهم درباره كپي‌‌رايت هم صحبت كنيم. البته مي‌دانم مساله‌اي نخ‌‌نماست كه با وجود حرف‌هاي زياد پيرامون آن، هيچ اقدامي 
در راستاي بهبود وضعيت حقوق مادي و معنوي هنرمندان صورت نگرفته. شما كه سال‌ها در زمينه هنر موسيقي كار كرده‌ايد، اين معضل را كه تمام هنرمندان با آن دست به گريبان هستند، چگونه مي‌بينيد؟

مساله كپي‌رايت مساله‌اي است چندجانبه كه از سويي به نهادهاي مختلف همچون دولت، صداوسيما و سيستم قضايي مربوط مي‌شود و از سويي به مردم. به‌رغم اينكه برخي فكر مي‌كنند كپي‌رايت در قانون تعريف نشده است بايد بگويم كه اتفاقا براي اين مساله قانون داريم ولي متاسفانه اين قانون در عمل اجرا نمي‌شود. در واقع اين قوانين آن‌طوركه بايد به صورت جدي موردتوجه قرار نمي‌گيرند و به نظر نمي‌رسد كه دستگاه‌هاي قضايي و اجرايي در اين امر اراده قوي داشته باشند. در عين حال به لحاظ شمارگان، بخش قابل اعتنايي از مردم از ماجراي كپي‌رايت بي‌خبر هستند و آثار هنري را از هر جايي كپي مي‌كنند. خود صداوسيما هم عملا ناقض قوانين كپي‌رايت است. اينها همه دست به دست هم مي‌دهند كه لطمه عظيمي بر پيكره هنر و چرخه توليد آثار هنري وارد آيد.
  به گام‌هاي ابتدايي شما در زمينه موسيقي برگرديم. آن‌طوركه مي‌دانم، آقاي مشكاتيان در شكل‌گيري علاقه شما به موسيقي نقش مهمي داشته‌اند. درست است؟
طبيعتا نسبت خويشاوندي با استادِ هميشگي‌ام «پرويز مشكاتيان» و مراوده و نشست و برخاست با او، از كودكي تا زمان از دست دادنش تاثير بسزايي در زندگي، شؤونات، رفتارها و آغشتگي به موسيقي در من داشته است. من در واقع استاد مشكاتيان را اصل موسيقي مي‌ديدم و در حال حاضر نيز مي‌بينم و اصلا بايد بگويم كه او از كودكي عامل علاقه من به موسيقي بود و به خاطر پرويز مشكاتيان بود كه اين علاقه به موسيقي در من شكل گرفت. بايد بگويم نزد او بيشترين آموزش را ديدم و زندگي هنري اكنونِ خود را مديون پرويز مشكاتيان هستم. اگر او نمي‌بود، چه بسا گذار من به سمت و سوي ديگري مي‌رفت و شايد در بهترين حالت يك شنونده موسيقي كلاسيك ايراني مي‌شدم. از اين منظر مي‌توانم بگويم هرچه دارم از اوست.
  شما پژوهش تطبيقي در رديف‌هاي موسيقي اصيل ايران را نيز در كارنامه داريد. از كار علمي و پژوهشي در زمينه موسيقي در كنار كار خلاقه موسيقي بگوييد.
بله، انرژي و زمان بسياري را در خلال اين سال‌ها به اين امر مهم اختصاص داده‌ام و در حال حاضر مشغول كار روي رديف مهدي خان صلحي هستم كه بايد اين رديف كه تنها رديف كامل و مرجع براي سه تار هست، به صورت كاربردي نُت‌نويسي و اجرا به صورت سي‌دي شود و طي قراردادي كه با انجمن موسيقي دارم، محصول نهايي براي انتشار به اين نهاد موسيقايي واگذار خواهد شد كه به نظرم منبع فوق‌العاده‌اي خواهد بود.
  آقاي مشكاتيان ادبيات فارسي و موسيقي ايراني را درهم تنيده مي‌دانستند. شما چطور فكر مي‌كنيد؟ خصوصا كه رشته دانشگاهي شما هم ادبيات فارسي است. به نظر شما چرا گفته مي‌شود در فرهنگ ما اين دو رشته تا اين اندازه به هم پيوند خورده‌اند؟
اساسا بخش عظيمي از خنياي ايراني با شعر و كلام بزرگان و پرچمداران عرصه ادبيات آميخته است. آواز كه يكي از اركان سترگ موسيقي ماست، يك‌سر مبتني بر اشعار مفاخر ادبيات اين سرزمين است و خوانندگان ايراني پيوسته تلاش داشتند تا موسيقي آوازي را طوري انتخاب كنند كه درخور فضاي شعر باشد و در تصنيف‌سازي نيز شعر نقش محوري داشته و دارد. ماجراي شعر و موسيقي در ميهن ما چنان درهم آميخته شده است كه مقالات و كتب متعددي در مورد تلفيق شعر و موسيقي تاليف شده است. اما در مورد استاد مشكاتيان و اِشراف ايشان بر شعر بايد بگويم استاد، مطالعات گسترده‌اي در ارتباط با ادبيات كهن و معاصر اين سرزمين داشتند همچنين نشست و برخاست با استادان ادبيات و شاعران مسلط و مسلم معاصر موجب آن شده بود كه ايشان به درك عميقي از شعر و اوزان عروضي در ادبيات برسند كه محصول درك ايشان از شعر و ذوق ورزي‌شان در موسيقي شاهكارهايي است كه آفريد و مورد ستايش همگان بوده و خواهد بود. 
  شما جداي از آقاي مشكاتيان، با اساتيد و هنرمندان بنام ديگري هم در عرصه موسيقي همكاري داشته‌ايد؛ از جمله آقايان شجريان، عليزاده و... كدام همكاري براي شما بيش از همه خاطره‌سازتر و خاص‌تر بوده است؟ 
آشنايي با بزرگان عرصه موسيقي و خنياي ايراني و همكاري با ايشان از افتخارات هنري بنده محسوب مي‌شوند و حلاوت هركدام را به مذاق جان چشيدم؛ ولي پررنگ‌ترين آنها ماجراي ضبط ساز و آواز بيات ترك در آلبوم «در خيال» بود كه در سن 18سالگي‌ام روي داد؛ يك شب استاد آواز ايران، زنده‌ياد جناب استاد شجريان به خانه پدري بنده تشريف آورده بودند و آنجا از من خواستند تا ساز بنوازم و بعد از نواختن ساز نيز بنده را مورد تشويق قرار داده و گفتند بايد قبايي برايت بدوزم. حدود يك هفته از آن شب گذشت كه با من تماس گرفتند و قرار استوديو گذاشتيم؛ خب، اين براي من خاطره بسيار خوب و شيريني شد كه از همان 18 سالگي همچنان برايم حلاوت خاصي دارد.


ببينيد، به عنوان مثال در آثار استادان بلندآوازه و معاصر موسيقي ايراني اين جولان را مي‌بينم كه با بيان شخصي اجراهاي متعدد از دستگاه يا آوازي دارند كه در همه آنها تك به تك قابل رصد است؛ اما هر يك با ديگري متفاوت است و بنده نيز با تأسي و پيروي از اين استادان در اجراهايم رديف را مدنظر داشته‌ام اما وجه بداهه را نيز درنظر گرفته‌ام و البته از اين پس نيز خواهم گرفت.

استاد مشكاتيان را اصل موسيقي مي‌ديدم و در حال حاضر نيز مي‌بينم و اصلا بايد بگويم كه او از كودكي عامل علاقه من به موسيقي بود و به خاطر پرويز مشكاتيان بود كه اين علاقه به موسيقي در من شكل گرفت. بايد بگويم نزد او بيشترين آموزش را ديدم و زندگي هنري اكنونِ خود را مديون پرويز مشكاتيان هستم. اگر او نمي‌بود، چه بسا گذار من به سمت و سوي ديگري مي‌رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون