بوسه امير بر دستان احمدرضا، خوبترين حادثه عصر پنجشنبه
مثل خون در رگهاي عقاب!
اميد مافي| بيستوچهارسال پس از آنكه يك عقاب تيزرو با ابهت و هيمنهاي بيتكرار در ملبورن باراني سند حضور تيم ملي ايران را در جام جهاني فرانسه منگولهدار كرد، اينبار عقابي از همان جنس و همان تبار و همان خون بيآنكه صداي پاي مهاجمان عراقي را بشنود تيم ملي مدل ۲۰۲۲ را بيدغدغه به جام جهاننما رساند.
بيستوچهار سال پيش كه هري كيول معروف محو پروازهاي بلند عقاب آريايي شد و قافيه را به احمدرضا باخت، هيچكس تصور نميكرد روزي روزگاري در زمستان استخوان سوزآزادي، عابدزاده ثاني شكارچيان تشنهاي چون بشار رسن و احمد فرحان را در دالان تشويش نگه دارد و نقشي انكارناپذير در رسيدن زودهنگام قطار تيم ملي به ايستگاه جام جهاني ايفا كند.
زمان همچون برق و باد گذشت و پسري كه موفق شد جا پاي پدر تسخيرناپذيرش بگذارد بياعتنا به شبپرهها امنيت را براي قفس توري ايران به ارمغان آورد. همو كه پس از رساندن تيم ملي به جام جهاننما عاشقانه به سمت پدر دويد و دستان پر مهرش را غرق در بوسه كرد تا ماه خيس و تركخورده پهناي صورتش را بپوشاند و فوتبال روي زيباي خود را نشان سينهچاكانش دهد.
اگر عقابِ پدر در دوران بازيگري مجالي براي بالگشايي در سنگر تيمهاي اروپايي پيدا نكرد در عوض عقاب كوچك خيلي زود مسير فرنگ را پشت سر گذاشت و با كلينشيتهاي خود درون دروازه ماريتيمو و پومفرادينا آرامش را براي يارانش به ارمغان آورد. او آنقدر در بازيهاي باشگاهي كمنقص ظاهر شد كه دراگان اسكوچيچ در انتخابي سخت راي به حضورش درون آشيانه تيم ملي داد تا عليرضا بيرانوند به ناگزير نديم نيمكت جهنمي شود.
حالا امير عابدزاده با اعتماد ستودني بيگانه كروات مرد شماره يك دروازه تيم ملي است. اگر تعداد بازيهاي ملي پسر محجوب احمدرضا هنوز دو رقمي نشده، در عوض عابدزاده بزرگ با ۷۹ بازي ملي يكي از سنگربانان مثمرثمر فوتبال ما در همه اين سالها بوده است. اگر پدر از اصفهان كليد زد و با تام در فوتبال ايران چهره شد پسر در برنتفورد چشمها را خيره كرد تا از همان اوان جواني ثابت كند بخت و اختر خود را زير آسمان ديگري جستوجو ميكند.
يك عقاب ۵۵ ساله و يك عقاب ۲۸ ساله در قامت پدر و پسر در دو مقطع تاريخي دروازه ايران را بيمه كردند تا سر بر شانه ماه و ستارهها بگذارند و شاخههاي تكيده را با سرانگشتان چسبناك خود تكان دهند.
تصوير بوسه زدن امير بر دستان احمدرضا پس از صعود تيم ملي به جام جهاني قطر همچون خون تازه در رگهاي دو عقاب، قابي تاريخي براي فوتبال تهي از عاطفه ما ساخت. جايي كه نگاه پسر از حادثه عشقتر شد و آغوش پدر به گرمترين و امنترين جا براي پسري كه همچون بزرگترش استاد پايان دادن به سكانسهاي هولانگيز و دهشتناك است، بدل گرديد.
حالا وقت آن رسيده احمدرضا فوت آخر كوزهگري را در گوش دردانهاش نجوا كند تا در اثناي جام جهاني امير بتواند نفسهاي لرزانش را پشت فريادهايش مخفي كند و در نقش يك راهبر مردان تيم ملي را به هجوم و انتحار ترغيب كند.
قلعهچي عتيقه اما محبوب با ۱۹۰ سانتيمتر قد اگر راز و رمز مانايي در چارچوبها را زير گوش پسري با ۱۸۶ سانتيمتر قد بگويد به حتم در گرماگرم جام جهاني اتفاقات خوبي رخ خواهد داد و عقاب جوان با كهكشان نگاهش مهاجمان نامدار را ميخكوب خواهد كرد و لابد اين هم از بازيهاي شيرين روزگار است كه دو دهه پس از طلوع پسر بالابلند آبادان درون آشيانه تيم ملي، حالا نوبت به يادگارش رسيده تا به دروازهبان خاطرهساز جام جهاني ۲۰۲۲ بدل شود و آنقدر بدرخشد كه پدر روي سكوهاي شرجي ورزشگاههاي دوحه به عشق فرزندش با ستارهها و نسيم سخن بگويد و به داشتن ناردانهاي كه مشعل آفتاب را در دستانش جاي داده افتخار كند.
چه زمستان بشكفد و چه تابستان ظفر بيابد آن دو نفر با سيوهاي به يادماندني و تماشاگرپسند به حكم تقدير سر از اعماق تاريخ درآورده و به روشنايي ژرفناكي خو گرفتهاند. اي روزگار!