«اعتماد» در واپسين روزهاي ششمين ماه روي كار آمدن دولت سيزدهم، از حال و روز حاميان دولت گزارش ميدهد
يأس جوانان اصولگرا از عملكرد پدرخواندهها
هفته گذشته، برخي اصولگرايان در شبكههاي اجتماعي برخلاف ديدگاهي كه پيشتر شاهد بوديم، از اين نوشتند كه شايد «مذاكره مستقيم با امريكا» بتواند حافظ منافع ملي مردم ايران باشد. همان راهبردي كه تا 6 ماه پيش توسط اصلاحطلبان و به خصوص دولت روحاني پيگيري ميشد و اصولگرايان مخالفت ميكردند و طيف تندروتر اين جريان سياسي با ادبياتي راديكال اين گزينه را مصداق «معامله با قاتل حاجقاسم» ميخواندند و به هيچوجه زير بار آن نميرفتند. در اين اوضاع حسين اميرعبداللهيان وزير امور خارجه و برخي شخصيتهاي موثر جريان اصولگرا در مصاحبهها و اظهارنظرهايي كه در شبكههاي اجتماعي داشتند، از مزايا و ضرورت مذاكره با امريكا صحبت ميكردند تا جايي كه علي مطهري، نايبرييس پيشين مجلس در توييتر نوشت: «اينكه مقامات كشور بالاخره به ضرورت مذاكره مستقيم با امريكا رسيدند و مصالح مردم را بر ژست انقلابيگري ترجيح دادند، يك پديده مبارك است؛ آنچه باقي ميماند، اين است كه مسوول خسارتهاي مالي و جاني وارده به ملت بر اثر اين تاخير چه كساني هستند؟»
دلواپسان ديپلماسي دولت انقلابي
اما همزمان با طرح اين انتقادات، گروهي از اصولگرايان به تندي از حاميان مذاكره انتقاد كرده و حتي خواستار برخورد مجلس انقلابي با مديران وزارت خارجه شدند و روزنامه كيهان در سرمقاله خود به بعضي از اين مخالفتها واكنش نشان داد و نوشت: «اكنون اين پرسش از آقايان اميرعبداللهيان و شمخاني در ميان است كه چرا و با كدام تحليل منطقي و قابل قبول از احتمال مذاكره مستقيم با امريكا سخن ميگوييد؟! و كدام بخش از صورتمساله نامشخص است كه روشن شدن آن به مذاكره، آنهم مذاكره مستقيم با امريكا نياز دارد؟! تحريمهاي برجامي و تحريمهاي ديگر نظير تحريمهاي آيسا، سيسادا، ويزا، كاتسا و... مشخص است. بنابراين مذاكره مستقيم براي چيست و چه ضرورتي دارد؟! ممكن است بفرماييد كه بايد نظر امريكا نيز گرفته شود كه بايد گفت مگر جناب اميرعبداللهيان نميفرمايند كه «طرف امريكايي تاكنون به صورتNon paper (نوشته غيررسمي) پيشنهادات خود را در موضوعات فني به ايران ارايه كرده است؟» بنابراين نظر امريكا را داريد؛ مذاكره مستقيم براي چيست؟!»
اما اظهارنظرهاي اصولگرايان در شبكههاي اجتماعي، حوزههاي علميه و مساجد و به بيان ديگر، وقتي كف جامعه اصولگرايي را ملاك قرار دهيم، درخواهيم يافت كه نارضايتي از اين رويكرد ضد ديپلماسي و مذاكره به شدت بالاست. يكي از همين جوانان اصولگرا در صفحه اينستاگرام خود نوشته كه ما در همه سالهايي كه دولت روحاني بر سر كار بود، با اين باور رشد كرديم كه مذاكره خيانت به كشور است و حالا دولتي روي كار آمده كه همان راه و مرام را دنبال ميكند. همچنين يكي از اين كاربران در حساب كاربرياش در توييتر با بازنشر برخي صحبتهاي رهبر انقلاب نوشت كه «تلخي قصه» آن بخشي است كه «اين عبرت نگرفتن و ضديت با امر رهبري نه از سمت اصلاحطلبان»، بلكه «اين روزها از سمت افراد مثلا انقلابي» تكرار ميشود؛ «برجامي كه رهبري فرمود خسارت محض بود، حالا شده دستمايهاي براي بيان ايده مذاكره مجدد با امريكا و توافق جديد!» اين كاربر منتسب به طيف موسوم به ارزشي همچنين از آب شدن يخ مسوولان و مقاماتي نوشت و ادامه داد: «حالا زمزمههاي مذاكره نه با اروپا؛ كه اينبار با خود امريكا مطرح ميشه؛ يك روز اين زمزمهها از دهان ظريف بيرون ميومد و امروز...؟!» اين كاربر همچنين نوشت: «پاسخ انقلابيها به ظريف اين بود كه غلط ميكنيد با قاتل حاج قاسم و خلاف امر رهبري مذاكره كنيد اما حالا كه جناحِ بهاصطلاح خودي در حال تكرار همان جملات است، پدركشتگي با امريكا و منع رهبري فراموش شده و دفاع از كيان دولت انقلابي به خطوط قرمز رهبري ارجحيت پيدا كرده و سازمانها به جاي نقد در حال توجيه داستان هستند.» همچنين كاربر ديگري هم نوشته است: «ما راي نداديم به رييسي كه همون غلطهاي دوره روحاني با برچسب «انقلابي» تكرار بشه! مذاكره مستقيم با امريكا زير تحريم، خلافِ نهي صريح امامين انقلابه و تحميل مجددش به رهبري؛ يعني تكرار حماقت دولت قبل!»
زنان در ورزشگاه؛ بدنه اصولگرايان ناراضي!
اين دوپارگي در جناح راست كه در اعتراضها و نارضايتيهايي همچون آنچه پيشتر مورد اشاره قرار گرفت، فقط به مذاكره با امريكا محدود نبود و بسياري از اصولگرايان همچنين در روزهاي گذشته به حضور زنان در ورزشگاه هم اعتراض كردند و اين در حالي بود كه ميشد نارضايتي از عملكرد دولت و مجلس انقلابي و برخي بزرگان اصولگرا را نيز لابهلاي اعتراضشان روايت كرد. وليالله لوني، رييس مجمع عمومي جامعه مدرسين در نامه به ابراهيم رييسي نوشت كه با توجه به استقامتي كه از حضرتعالي در دفاع از ارزشها سراغ داريم، انتظار اين است ضمن جلوگيري از اجرايي شدن اين تصميم، بخشهاي مختلف دولت را از هرگونه اقدام حاشيهساز و برخلاف اولويتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي كشور منع و برحذر داريد. نكته جالبي كه در اين رابطه حايز اهميت بود، اين بود كه بسياري از كاربران ارزشي كه در موجسازيهاي فضاي مجازي معمولا بهطور همراه و هماهنگ پاي كار ميآيند، به شدت به اين نامه انتقاد كردند تا جايي كه يكي از كاربران شاخص ارزشي كه در بسياري از توفانهاي توييتري، هدايت لشكرهاي سايبري را برعهده دارد، نوشته است: «نامه براي معيشت؟ براي بورس؟ براي فرهنگ؟ براي اقتصاد؟ براي آخوندهاي فاسد؟ خير؛ هيچكدام! حوزه علميه قم نامه نوشته كه آقاي رييسي جلوي ورود زنان به ورزشگاه رو بگيرد!!!»
عقبنشيني و باز هم عقبنشيني
عقبنشيني دولت رييسي از مواضعي كه پيشتر در مخالفت با حضور زنان در ورزشگاه و مذاكره با امريكا از اين جريان به ياد داريم، درحالي رقم خورده كه بعضي اصولگرايان معتقدند ابراهيم رييسي در زمان بررسي پروندههاي مفاسد اقتصادي هم پس از مقطعي، به نحوي سرعت را كم كرد و حتي در مواردي عقب نشست. به نظر ميرسد همانطور كه بدنه اصلاحطلب جامعه به خاطر عدم پيگيري وعدههايي مثل رفع حصر، بهبود وضعيت زنان و رفع تحريمها به مرور از دولت حسن روحاني نااميد شد، جامعه اصولگرايي غيرسازماندهي شده نيز همان مسير را طي ميكند و هنوز 6 ماه از آغاز به كار اين دولت نگذشته، از آنجا كه از برخي تصميمات و مواضع دولت رييسي ناراضي است، موضعي انتقادي اتخاذ ميكند. انتقاداتي كه ميتوان آنها را در لايههاي سياسيتر اين جريان هم ديد. بدينترتيب اگر جوانان مشاركتي-تحكيمي و... در جناح اصلاحات به عنوان احزاب راديكالتر بهخاطر باور به آرمانهاي جدي اصلاحطلبانه از بعضي احزاب فاصله گرفتند و حتي به انتخابات و ليستهاي انتخاباتي اين احزاب هم نگاه نكردند، برخي طيفهاي جوانان اصولگرا از جمله طيف عدالتخواه به نحوي همان مسير را طي ميكنند و شايد بتوان اعتراض آنها به حكم خلع لباس صدرالساداتي را در همين زمينه بررسي كرد. يكي از اين جوانان با مقايسه رفتار پناهيان و صدرالساداتي مينويسد: «صدرالساداتي منتقد وضع موجود بوده و بسياري از مواقع هم منتقد راديكال بوده، انتقادهاي او در مواردي كه كم هم نبوده، دقيق نبوده ولي تمايز اصلي او با ديگر روحانيت، اين بود كه او وابسته به ساختار نيست و ضعف و قوت او ساختار را دربرنميگيرد.» كاربر ديگري هم با موضعي به نسبت مشابه در دفاع از صدرالساداتي مينويسد: «براي اينكه نشان دهد بهروز است و خود را جوانپسند جا بزند، سگبازي نكرد. با عدالتخواهان ارتباط داشت. كفش پوشيد و راه افتاد گوشه و كنار شهر؛ دنبال حل مشكلات مردم و بازتاب آن در رسانهها.»
دولت انقلابي؛ 6 ماه پس از تشكيل!
دولت ابراهيم رييسي تا چند روز ديگر 6 ماهه خواهد شد و اين درحالي است كه يك هفته پس از پايان 6 ماهگي دولت انقلابي، دومين سالگرد انتخاباتي از راه ميرسد كه زمينهساز تشكيل مجلس انقلابي شد. با اين حال اما به نظر ميرسد در شرايطي كه حاكميت يكدست و مقامات برآمده از يك جريان سياسي هستند، حاميان كف خياباني و بدنه اين جريان سياسي بيش از هميشه از ناكارآمدي و پشت كردن بزرگان اصولگرا به وعدهها ناراضياند. البته برخي تحليلگران معتقدند توافق با كشورهاي دنيا و كاهش قيمت دلار و تورم، گروههاي ديگري را به طرفداران دولت و حاميان رييسي خواهد افزود. اما از دست دادن بدنه هميشه همراه اصولگرايي كه در بسيج و حوزههاي علميه حضوري پررنگ داشتند، پايههاي جريان اصولگرا را با تهديدي جدي مواجه كرده است.