نگاهي به «ويار زيتون» مجموعه شعر صابر سعديپور
طعم تازه مرگ
محمد صابري
موريس بلانشو ميگويد: «گفتار من در اين لحظه هشدار ميدهد كه مرگ در اين دنيا اتفاقي است كه يكباره، همين كه حرف ميزنم، بين من و هستي ظاهر ميشود. بدون مرگ همهچيز پوچ و بيمعني است.» در فلسفه آميخته به طعم مرگ و نيستي پايدار و زندگي ناپايدار بلانشو، انديشه متضمن نوعي راستي است كه هر دغلي را ناكار ميكند. انديشه گاهي بر خطاست اما پشت اين فريب ميشود امري واقعي را دريافت. وقتي انديشه پديدار ميشود ديگر نه خاطرهاي وجود دارد نه وحشت و دلشورهاي؛ نه نداي ديروز و نه طرحي براي فردا. با اين رويكرد بايد سراغ مجموعه شعر «ويار زيتون» رفت. شعرهايي با طعم مرگ و طراوت زندگي. دنيايي فرازميني و نگاهي ابرانساني. با آنكه در سطرسطر مجموعه بوي نيهليسمي پوچانگارانه مشام مخاطب را ميآزارد اما اين خود متضمن نوعي اشراق و جاودانگي است. شاعر با همه تضادها و كشمكشهاي درونياش به افقي دوردست چشم دوخته كه انسان معاصر را به انتظاري شيرين و اميدي بزرگ رهنمون شود: «هر خط عمر رفتهاي است/ چه ترمزي كشدار باشد/ چه بر صورت زني.../ آنطورها هم كه ميگويند/ زندگي ارزش مردن ندارد.» بسامد حساميزي رنگها با مرگ حلاوتي نو به ارمغان ميآورد و آدمي را به كنشهايي ژرفانديش وا ميدارد. معنا در «ويار زيتون» بر فرم و ساختار و بلاغت غلبهاي محسوس دارد اما اين به آن معني نيست كه شاعر از آنها غافل مانده است. «با هر ماسكي هم كه باشيد/ مرگ شما را خواهد شناخت/ و هر روز با مردهاي تازه/ گورها را خواهد ترساند.» از منظر نظريههاي ادبي ميتوان «ويار زيتون» را مجموعهاي آيرونيك دانست؛ هر سطر مضموني دارد با دو معنا و هر معنا در ابژهاي خاكستري پنهان است. دغدغههاي شاعر گاهي رنگ خون به خود ميگيرد و در جايي به رنگ سبز وطن نماد ايستادگي و شرافت و پايداري. ببينيد: «فرمانده/ تو كه فاصلهات با خدا/ كمتر از رگ گردن است/ به او بگو/ به مصيبتهايش كمي مرخصي بدهد/ خسته شدهاند/ از بس كه آمدهاند و رفتهاند» شايد شاعر بهشدت با تي.اس. اليوت همعقيده است كه بايد مضمونهاي مد نظر شعر در نهانخانهاي استتارشده باقي بمانند و آرايشهاي جنگي با ظرافت و دقت طراحي شوند. «ويار زيتون» در حجم كمي گردآوري شده اما گفتنيهاي بسيار ميطلبد براي كشف و اين خود از برجستگي و وزن ادبي - فلسفياي وراي تعريفهاي ارايهشده خبر ميدهد. مجموعه «ويار زيتون» صابر سعديپور را نشر فصل پنجم راهي بازار كتاب كرده است.