ادامه از صفحه اول
نزول يك رسانه
متاسفانه صداوسيما طي دهههاي اخير از جايگاه رسانه ملي به جايگاه يك رسانه جناحي نزول كرده است. صداوسيما به شكل تصويري روزنامه كيهان بدل شده است. همانطوركه روزنامه كيهان خود را تريبون يك نگاه خاص سياسي ميداند، صداوسيما هم شكل غيرمكتوب يك چنين رسانهاي است. به هيچ عنوان نميتوان رويكردها و جهتگيريهاي جناحي اين رسانه را منكر شد. همين رويكرد جناحي است كه باعث شده، طيف وسيعي از ايرانيان به جاي صداوسيما اخبار را از طريق رسانههاي ماهوارهاي و... دنبال كنند. وضعيتي كه بدون ترديد منشا آسيبهاي فراواني به گفتمان انقلاب اسلامي بوده است و بايد به آن پايان داده شود.
چرا مرگ ترمز بريده؟
شايد نتوان آمار دقيقي از وضعيت و كيفيت خودروهاي از رده خارج شده، فرسوده و اسقاطي كه همچنان مورد استفاده مردم قرار ميگيرد دسترسي پيدا كرد و خريد و فروش اينگونه خودروها، اما بيگمان با تردد در محورهاي مختلف شهري و روستاي يعني راههاي اصلي و فرعي اين استان درخواهيم يافت كه حجم بسيار بالايي از رفت و آمد در مسيرها به وسيله همين خودروهاي فرسود انجام ميگيرد و در كل باتوجه به وضعيت نامطلوب اقتصادي منطقه در اينجا بيشتر ملاك فقط گذران زندگي و تامين معيشت به وسيله جابهجايي مسافر و حمل و نقل بار است تا اهميت دادن به كيفيت خودروها يا متاسفانه دغدغه حفاظت از جان.
روي ديگر غمبار و پنهان اين مخاطرات جادهاي تردد در مسيرهاي خطرآفرين روستايي فاقد استانداردهاي اوليه و راههاي فرعي صعبالعبور كوهستاني و خاكي است كه همواره مرگهاي تراژديكي در دل پيچ و خم انبوه اين راهها رقم ميخورد.
به استناد همين گزارش اداره كل راهداري از 13هزار كيلومتر راههاي موجود در بلوچستان بيش از 11 هزار كيلومتر راههاي روستايي و فرعي هستند كه همواره به دليل غيراستاندارد بودن و ايمني پايين و ناكافي با كمترين بارندگي تردد در اين مسيرها تا هفتهها يا امكانپذير نخواهد بود يا اينكه با سختي انجام خواهد شد.
بايد درنظر داشت كه از سويي طي سالهاي گذشته روند احداث يا ايمنسازي و اصلاح جادههاي مرگبار اين استان به دليل تخصيص ناچيز بودجه و اعتبارات و اولويتگذاريهاي غيراصولي روندي لاكپشتي داشته اما از سوي ديگر در بارندگيهاي سيلآساي سال 98 و دي ماه امسال همان راههاي غيراستاندارد روستايي و فرعي موجود كه تردد را براي روستاييان و عشاير امكانپذير ميكرد يا به شدت تخريب شده و ازبين رفتهاند يا اينكه تردد به سختي در حال انجام است يا نيز مسدود هستند.
به هر روي نبايد فراموش كرد در مناطقي چون سيستان و بلوچستان كه اكثريت شهروندان و ساكنين آن از وضعيت ضعيف و نامطلوب اقتصادي رنج ميبرند و در چنين شرايطي مردم بيشتر غم نان دارند تا جان، دولتها براي فائق آمدن بر خسارتهاي جبرانناپذير جاني ناشي از تردد در جادههاي ناايمن و صعبالعبور در وهله نخست پا پيش بگذارند و اصلاح و ايمنسازي راهها را در اولويت برنامههاي خود قرار دهند و سپس فرهنگسازي و آموزش لازم و بازدارنده در اين خصوص مدنظر قرار گيرد در غير اين صورت مرگ همچنان ترمز خواهد بريد در اين استان كمتر توسعهيافته.
ريشه ظهور برنج 100هزار توماني
به طبقه محروم هبوط كردهاند. براساس آمارهاي مستند در سالهاي ابتدايي دهه 90 خورشيدي تعداد فقراي كشور حدود 2الي 2ميليون و 500هزار نفر بود، اما براساس اظهارات رسمي مقامات مسوول، امروز بيش از 60ميليون ايراني نيازمند دريافت يارانههاي نقدي و بستههاي حمايتي هستند. اين نشان ميدهد كه قلمروي خط فقر در كشور گسترش پيدا كرده و بسياري از حقوقبگيران به آن پيوستهاند. اين شرايط ماحصل تحريمهاي ابتدايي دهه 90 و سالهاي پاياني دهه 90 است. واقع آن است افراد و جرياناتي كه اثرات مخرب تحريمها بر اقتصاد و معيشت كشور را منكر ميشوند يا از اصل موضوع غافلند يا اينكه در حال فريب افكار عمومي هستند.
4) صنايع ايران نيازمند بهروزآوري است و اين نوسازي از طريق انتقال تجهيرات و ماشين آلات و همچنين جذب سرمايههاي خارحي امكان پذير است كه در شرايط تحريمي، تحصيل يك چنين مواردي ممكن نيست. در كنار اين موارد عدم الحاق به كنوانسيونهاي بينالمللي مانند fatf و... نقل و انقالات مالي را نيز براي كشور دشوار ساخته است. نميتوان منكر شد كه اقتصاد ايران با درآمدهاي نفتي اداره ميشود، زماني كه صادرات نفتي تحريم شود، طبيعي است كه كشور شرايط غيرعادي پيدا ميكند. انتظارات تورمي افزايش پيدا ميكند و تكانههاي نوساني بازارهاي كشور (از جمله بازار اقلام اساسي مردم) را دربر ميگيرد. بار اين شرايط وخيم را مردمي ميپردازند كه از آنها ذيل عنوان جمعيت حقوق بگير ياد ميشود. در دهههاي گذشته كل جمعيت فقير ايران در يك الي دو دهك پاييني جامعه دستهبندي ميشدند، اما امروز بر اساس اعلام مسوولان حدود 7دهك از ايرانيان، فقير و نيازمند حمايتهاي يارانهاي هستند تا بتوانند امور خود را ساماندهي كنند. سال 97 كشور با 45ميليارد دلار اداره ميشد، اما امروز تنها 10ميليارد دلار منابع ارزي وجود دارد. طبيعي است كه اين كاهش منابع خود را در افزايش نوسانات بازارها نمايان ميكند.