ايران بايد از گروه خود در جامجهاني صعود كند؟
از برانكو تا اسكوچيچ، از سادهلوحي تا واقعگرايي
بهرام سرگوسرایی
يك: مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان. تيم ملي فوتبال ايران موفق شد صعودي نسبتا آسان به مسابقات را با هدايت برانكو ايوانكوويچ تجربه كند. ايران با ستارههاي بزرگي نظير علي دايي، علي كريمي، مهدي مهدويكيا، فريدون زندي، جواد نكونام، آندو تيموريان و چند چهره شاخص ديگر در فاصله يك هفته مانده به پايان مسابقات با برتري مقابل بحرين در آزادي كار را تمام كرد و بليت آلمان را در جيب گذاشت. تيم ايران از ۶ بازي دور گروهي با ۴ برد، يك تساوي و يك شكست مسافر جامجهاني شد.
دو: از همان زمان حرف و حديثهاي زيادي در مورد شانس صعود تيم ملي به دور دوم مسابقات مطرح شد. كارشناسان خيلي ساده در تلويزيون و رسانهها ميگفتند با اين نسل صعود به مرحله حذفي جامجهاني دور از دسترس نيست. فضاي بينهايت مثبتي پيرامون تيم ملي شكل گرفته بود. آنقدر از شايستگي صعود تيم ملي از گروه در جام جهاني گفتند كه ديگر كمتر كسي باورش ميشد ايران ممكن است مثل دو دوره قبلي در مرحله گروهي حذف شود. همه از برانكو انتظار كار بزرگ را داشتند.
سه: صداوسيما به عنوان ياز دوازدهم وارد ميدان شد. به عنوان حامي اصلي تيم ملي. يكي از اصليترين جريانات موثر بر بالا بردن انتظارات از تيم ملي برنامههاي تلويزيون در آن زمان بود. وقتي گروهبندي جامجهاني آمد و تيم ملي با پرتغال، مكزيك و آنگولا همگروه شد شروع به تحليل كردند كه نحوه صعود به چه صورت است. برخي كارشناسان خيلي ساده ميگفتند بالا رفتن از اين گروه كاري ندارد چون ما چند تا لژيونر داريم! سالها بعد محمد دادكان رييس وقت فدراسيون فوتبال در مورد اينكه چرا در آن زمان در مورد موفقيت احتمالي تيم ملي بزرگنمايي صورت ميگرفت و شما واكنشي نشان نميداديد به «اعتماد» گفت: «ما اغراق نكرديم. سازمان تربيتبدني كرد. ميگفت ما حداقل يك برد ميآوريم و حداكثر دو تا برد با يك مساوي. اين جوي بود كه سازمان تربيتبدني و بخشي از رسانهها شروع كردند. ميخواستند زمينه را آماده كنند كه تا باختيم آقاي دادكان و برانكو بروند. آن آدمهاي خبيثي كه در وزارت ورزش بودند اين جو را در جامعه درست كردند. كه ما چرا مكزيك را نبريم؟ آنگولا را چرا نبريم؟ با پرتغال هم يا مساوي كنيم يا ببازيم و با شش يا هفت امتياز برويم بالا.»
چهار: تيم ملي در آلمان نتوانست انتظارات را برآورده كند. انتظاراتي كه بحق نبود. سطح فوتبال پرتغال و مكزيك چنان تفاوتي با فوتبال ما داشت كه همان ۶۰ دقيقه ابتدايي بازي مقابل مكزيك را هم بايد جزو شاهكارهاي برانكو در نظر بگيريم. با جملات احساسي عادل فردوسيپور در پايان بازي با پرتغال كه گفت: «خداحافظ جامجهاني و شايد خداحافظ برانكو» جوري كه انگار اين ايران بود كه بايد پرتغال را حذف ميكرد، جو وحشتناك عليه دادكان و برانكو به راه افتاد. مردم فوتبالزده شده بودند. برانكو كه بعد از بازي با آنگولا حتي به ايران برنگشت و حكم اخراج دادكان در غياب خودش در تهران صادر شد. اتفاقي كه فوتبال ايران را به سمت تعليق و مشكلات بعد از آن سوق داد.
پنج: فضاي اطراف تيم ملي بينهايت شبيه به پيش از شروع جامجهاني ۲۰۰۶ شده است. تقريبا كارشناسي نيست كه از توانايي ما براي صعود به جمع ۱۶ تيم پاياني جام جهاني نگويد. همه اينها بدون در نظر گرفتن يك نكته كليدي مطرح ميشود. ايران چرا بايد از گروه خود در جام جهاني صعود كند؟ چون مهدي طارمي در پورتوي پرتغال درخشيده؟ چون سردار آزمون بهترين بازيكن ليگ روسيه شده و الان به لوركوزن رفته؟ چون فوتبال ايران بيش از ۲۰ لژيونر دارد كه ۹۰ درصد آنها در تيمهايي گمنام يا تيمهاي باشگاهي عربي بازي ميكنند؟ كارشناسان به جاي شمردن اينها بايد بگويند زيرساختهاي فوتبال ايران در چهار سال گذشته چقدر رشد داشته؟ ليگ باشگاهي ايران چند چهره جديد رو كرده؟ چند تيم حرفهاي شدند؟ ساختار فوتبال ايران در مجموع چقدر بهينه شده است؟ وقتي پاسخ تمام اين سوالات منفي است، اميد واهي دادن براي صعود از گروه در جام جهاني چه معنايي دارد؟
شش: با در نظر گرفتن حسن نيت تمام كساني كه جو مثبت براي تيم ملي به راه مياندازند، امروز و در فاصله يك ساله تا شروع جامجهاني نياز است كه اين هشدار صادر شود. تيم ايران وضعيت بسيار خوبي دارد و اگر شانس همراهش باشد و بتواند در سيد دو قرعهكشي جامجهاني قرار بگيرد و آقاي كافويي از راه نرسد و بدترين قرعه را براي ايران انتخاب نكند، ميتواند از گروه صعود كند. دست به دست هم دادن همه عوامل، درصد وقوعش را بسيار پايين ميآورد. شايد بهتر باشد از همين امروز نگاه واقعگرايانه به تيم ملي جانشين نگاه خوشبينانه و بعضا سادهلوحانه شود. نگاه واقعبينانه يعني فوتبال ايران بايد براي پيشرفت و شكستن سد صعود از دور گروهي برنامهريزي كند و پتانسيل آن را هم دارد. اما نگاه سادهلوحانه اين است كه صعود از گروه خوراك بر و بچههاي تيم ملي است و اگر احيانا اين اتفاق نيفتد يعني فاجعه بزرگ براي فوتبال ايران.