ادامه از صفحه اول
نقطه قوت اصلاحات
از ادامه حضور در برنامه انصراف داديم تا گردانندگان برنامه نتوانند از حضور ما استفاده ابزاري عليه مطالبات زنان داشته باشند. اما واقع آن است كه گروههاي تماميتخواه چه دوست داشته باشند يا نه، دوره اصلاحات يكي از بزنگاههاي كليدي در تاريخ معاصر كشور است كه در آن يكبار ديگر شعارهاي بنيادين انقلاب فرصت ظهور و بروز پيدا كردند. بر خلاف تمام فضاسازيهاي تخريبي و تهمتهايي كه رسانههاي رسمي عليه اين دوره مطرح ميكند، دولت اصلاحات در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، ديپلماسي و...كارنامه درخشان و تكرار ناشدني از خود به يادگار گذاشته است . بدون ترديد در اين دوره دستاوردهاي ارزندهاي در حوزه زنان نيز ثبت شد كه زمينه بهبود شاخصهاي رشد زنان طي سالهاي آتي فراهم شد. اين گامهاي بلند برآمده از شرايط سياسي وقت، مشاركتهاي گسترده مردم، انديشههاي بلند شخص سيد محمد خاتمي، همراهي فعالان سياسي اصلاحطلب و انديشمندان و حضور كثير بانوان در انتخابات شكل گرفت. در واقع، حضور جمعيت زنان در انتخابات سال 76 به اندازهاي برجسته شد كه برخي اعلام كردند اين زنان و دختران ايراني بودند كه خاتمي را در جايگاه فرد پيروز انتخابات 76 نشاندند. اما بخشي از مهمترين دستاوردهاي حوزه زنان در دوره اصلاحات را ميتوان ذيل موارد ذيل دستهبندي كرد:
نخست) ارتقاي ساختار و توسعه تشكيلات امور زنان: به عبارت سادهتر، دفتر امور زنان كه قبل از اصلاحات حداكثر 20پست سازماني داشت به مركز امور مشاركت زنان با 60پست سازماني ارتقا پيدا كرد.
دوم) ايجاد رديف بودجه: قبل از دولت اصلاحات اساسا رديف بودجهاي براي امور زنان وجود نداشت. بعد از اين دوره بودجه زنان طي 8سال 360برابر افزايش پيدا كرد. گمان نميكنم، هيچ نهاد و ساختاري در تاريخ بودجهريزي در اين بازه زماني با يك چنين افزايش بودجهاي مواجه شده باشد.
سوم) براي نخستينبار، مسوول اين مركز (مشاور رييسجمهور) عضو هيات دولت و عضو شوراهاي عالي اجرايي شد و در نشستهاي رسمي كابينه حضور پيدا كرد. اين مسوول در گلوگاههاي تصميمسازي كشور حضور و از مطالبات زنان حمايت كرد.
چهارم) مسائل زنان به برنامههاي توسعهاي بالادستي كشور وارد شد. بخش قابل توجهي از محتواي برنامه سوم توسعه به مسائل زنان اختصاص پيدا كرد. از سوي ديگر مسائل زنان در سند چشمانداز 2ساله كشور نيز وارد شد.
پنجم) نگرش تازهاي نسبت به امور زنان از منظر تحقيقاتي و پژوهشي شكل گرفت. رشتههاي فراواني در دانشگاه ها (از جمله مطالعات زنان) در دانشگاهها ايجاد شدند، فصلنامه تخصصي، كتابخانه تخصصي، رشتههاي تخصصي و در نهايت توليد دانش در حوزه زنان افزايش پيدا كرد.
ششم و...) برگزاري نخستين كنگره تجليل از بانوان نقشآفرين در انقلاب و دفاع مقدس با حضورشخص رييسجمهوري، توسعه تعاونيهاي روستايي، رشد دانش آموختگي زنان، حضور موثر زنان ايراني در مجامع بينالمللي، ارتقاي شاخصGDI، (شاخص توسعه انساني و اختلافات جنسيتي)، افزايش اميد به زندگي زنان، كاهش مرگ و ميز نوزادان و مادران، طرح تربيت بيش از 300مدير زن و... بخشي از تلاشهايي است كه در دوران اصلاحات و متعاقب آن در دولت تدبير و اميد در حوزه زنان شكل گرفتهاند.
حواشي بازگشايي زايندهرود
تجهيزات كشاورزي يا به دليل متروكه شدن ابنيه اطراف زمينهاي كشت، دزديده شده يا براي سرخ ماندن صورت صاحبان آبرودارش، خرج زندگي روزمره و دوا و درمان و جهيزيه دختران شده است. بيكاري و دهها آسيب ريز و درشت ديگر در شهرهايي كه با زايندهرود زنده بودند موج ميزند تا هر بلايي كه ميشود بر سر اصفهان آمده باشد.
تالاب گاوخوني، مصيبت ديگر اين ديار است. از همين حالا و با فاصله گرفتن گاوخوني از معيارهاي كنوانسيون رامسر، بايد براي ورود آن به جمع تالابهاي در معرض خطر چشم به راه باشيم تا نتيجه بيكاركردي سيستم مديريت آب در فلات مركزي بر همگان عيان شود.
ما از دعواهاي بيهوده بيناستاني خستهايم؛ ريزگردهاي تالابِ خشكيده، تا كيلومترها آنطرفتر آسيبزا بوده و ديگر نميپرسد تو اهل كدام استاني! وقتي با لجاجت بر الگوهاي كشت سنتي و سرمستي در راه توسعه صنايع در اصفهان و استانهاي همجوار پا روي دُمِ طبيعت ميگذاريم، خشم او همه را با خود ميبرد اما بعضيها هنوز هم با نطقهاي بيپايه و اساس و هوچيگريهاي رسانهاي سعي دارند چشمها را بر حقيقت اينروزهاي زايندهرود ببندند.
كاش يكبار براي هميشه از پنهان شدن پشت الفاظ كليشهاي مانند نصف جهان براي توصيف اصفهان دست برميداشتيم تا ببينيم چند سال بيشتر تا نابودي اين موزهشهر كه براي تصميمگيران نه تنها نيمهاي از جهان نيست بلكه نقطه زير پونز است، نداريم! دانشمندان زمينشناسي تخمين زدهاند كه تا چند سال ديگر اصفهان ديگر جايي براي زندگي نيست اما بهجاي آنكه تعادل ميان منابع و مصارف آن ايجاد شده و انديشهاي براي بحران بيآبي پيدا شود، روزبهروز مردم شهرستانها و استانهاي اطراف رغبت بيشتري براي آمدن به اصفهان پيدا ميكنند. اين چند روز هم تمام ميشود و بازهم زايندهرود خشك ميماند... مردم اصفهان ميمانند و ماهيهايي كه كف رودخانه تلف شدهاند، محيط زيستي كه هيچگاه اولويت نبوده و نيست و حقي كه از آن منع ميشوند...