حواشي تاريخي تيم ملي به بهانه تقابل يزداني-كنعاني
از خصومت شخصي دهداري و رنجبر
تا باند كريمي و مهدويكيا عليه دايي
علي ولياللهي
هميشه اطراف تيم ملي فوتبال ايران شايعاتي در مورد اختلاف چند بازيكن با يكديگر مطرح بوده است. حافظه تاريخي و شهودي هواداران با شنيدن درگيري در رختكن تيم ملي به سرعت ياد اتفاقات جام جهاني ۲۰۰۶ ميافتد. آن زمان ميگفتند علي كريمي و مهدي مهدويكيا با علي دايي به مشكل خوردند. دايي بعدها در يك برنامه تلويزيوني گفت: «توي چشمهاي من نگاه ميكردند ولي پاس نميدادند.» درگيريهاي بعدي كريمي و دايي هم كه هنوز نقل محافل است.
قبلتر از آن در سال ۲۰۰۴ و جام ملتهاي آسيا داستان سيلي رحمان رضايي به علي بداوي وسط بازي با بحرين مقابل دوربينهاي تلويزيوني رخ داد. آنطوركه بداوي بعدها تعريف كرد. رحمان رضايي هميشه وقتي خودش سوتي ميداده سر ديگران داد ميكشيده و همين باعث شده بود بداوي از دست مدافع لژيونر آن سالهاي فوتبال ايران كلافه شود. در مقدماتي جام جهاني ۲۰۰۲ و در منامه نيز جو رختكن تيم ملي ملتهب بود. چند سال بعد رييس وقت فدراسيون فوتبال درگيري در آن اردو قبل از باخت تاريخي مقابل بحرين را تاييد كرد.
نمونههاي ديگري هم هست. اينكه ميگويند نكونام باعث خط خوردن چند بازيكن در سالهاي اول حضور كيروش در تيم ملي شد. يا درگيري دايي و مايليكهن در انتخابي جام جهاني ۹۸ يا برخورد فيزيكي دايي و عابدزاده در فرانسه و پيش از بازي با امريكا. به اين فهرست ميتوان خصومت هميشه مسكوت نيما نكيسا و احمدرضا عابدزاده را هم اضافه كرد. همين اواخر دروازهبان تيم ملي در جام جهاني ۹۸ مقابل يوگسلاوي وجود اختلاف با عابدزاده را تاييد كرد.
از تيم ملي قبل از انقلاب هم داستان اختلافات مرحوم محمد رنجبر و مرحوم پرويز دهداري باقي مانده. در دورهاي اين دو نفر در كادر فني تيم ملي بودند اما اختلافات آنها آنقدر زياد شد كه دهداري را وادار به كنارهگيري كرد. يكي از نزديكان آن زمان تيم ملي بعدها پيش خبرنگار روزنامه اعتماد دليل درگيري اين دو نفر را افشا كرد ولي قول گرفت كه جايي منتشر نشود. در اين رابطه ميتوان در همين حد گفت كه دهداري و رنجبر دوستهاي صميمي بودند و اختلاف فوتبالي هم نداشتند و مشكل آنها به بيرون از زمين مربوط ميشد ولي هميشه به روي هم لبخند ميزدند و ظاهر را حفظ ميكردند.
مجموعه اختلافات در تيم ملي مثل همه تيمهاي فوتبال باشگاهي و ملي در همه جاي دنيا وجود داشته و نقطه مشترك همه اينها يك مساله بوده: «تلاش براي حفظ ظاهر» يا به عبارت ديگر «حفظ حرمتها». اگر علي دايي و كريمي بعدها آشكارا به هم حمله كردند زماني بود كه ديگر در تيم ملي بازي نميكردند. حتي وقتي برانكو با اصرار كريمي و مهدويكيا دايي را در بازي مقابل پرتغال در جام جهاني نيمكتنشين كرد حرفي از اختلاف زده نشد و گفتند دايي مصدوم است. هنوز كه هنوز است كسي نميداند رنجبر و دهداري سر چي با هم به مشكل برخوردند. حتي بداوي و رحمان رضايي كه رسما با هم درگير شدند بعد از آن اتفاق از آشتي گفتند و كار به رسانهها و حرف زدن عليه يكديگر نكشيد. نيما نكيسا همين امروز هم حاضر نيست در مورد اختلاف با عابدزاده حرف بزند و مدام از كلمه «بگذريم» استفاده ميكند.
با چنين سابقهاي است كه درگيري عيان سياوش يزداني و حسين كنعانيزادگان دو بازيكن فعلي تيم ملي فوتبال ايران عجيب به نظر ميرسد. داستان يك خطي اين درگيري برميگردد به همان وويس معروف و اتوبوس تيم ملي. به اينكه كنعانيزادگان سياوش يزداني را به صورت تلويحي مقصر پخش وويس قلمداد كرد و در نهايت روز سهشنبه بعد از بازي استقلال و پيكان مدافع آبيها حسابي از خجالت همتيمياش در تيم ملي درآمد و در نهايت گفت: «او با آبرو و شرف من بازي كرده و هرگز او را نميبخشم.»
كسي به ياد نميآورد كه تا پيش از اين بازيكنان تيم ملي در زمان همبازي بودن اينچنين آشكارا به هم حمله كرده باشند. بعد از انتشار اين خبر خيلي از هواداران تيم ملي يك صدا اعلام كردند اسكوچيچ بايد هر دو نفر را از تيم ملي خط بزند.
با اتفاقي كه رخ داده به نظر ميرسد حداقل كنار گذاشته شدن يكي از اين دو بازيكن قطعا رخ خواهد داد و اگر اسكوچيچ كمي محكم برخورد كند ميتواند بيخيال هر دو نفر بشود. گرچه حتي اگر اين اتفاق هم رخ بدهد بعيد است چنين تنشي روي رختكن تيم ملي تاثير نگذارد. بالاخره اين بازيكنان دوستاني در تيم ملي دارند و آن دوستان هم حتي اگر بخواهند كمي هواي رفيقشان را داشته باشند به معناي از دست رفتن تمركز و ايجاد چند دستگي در تيم ملي است. شايد حالا همه بفهمند چرا بسياري از كارشناسان و رسانهها اصرار داشتند خيلي زودتر به تخلفات بازيكن خاطي تيم ملي رسيدگي شود. آنها ميخواستند جلوي گمانهزنيها و داستانپردازيها گرفته شود تا چنين روزي از راه نرسد كه دو مدافع تيم ملي مقابل هم قرار بگيرند؛ دو بازيكني كه شايد در صورت لزوم مجبور شوند كنار هم بازي كنند.