گفتمان انقلاب اسلامي
محمود فاضلي
انقلاب اسلامي ايران و امام خميني دو پديده جداييناپذيرند و تحليل انقلاب بدون شناخت شخصيت ايشان ممكن نيست، از اين رو تحليل گفتمان انقلاب اسلامي مستلزم شناخت صحيح از انديشهها، ديدگاهها و گفتمان ايشان در تمامي ابعاد جامعه چه در سطوح فردي يا در سطحي كلان، سراسر جامعه يا امت اسلامي را شامل ميشود. ايشان از معدود شخصيتهاي مذهبي، اجتماعي و سياسي معاصر است كه با رويكرد عملگرايانه و تاكيد بر شرايط ذهني و عيني جامعه ديدگاهها و انديشههاي خويش را عرضه كرد. در راستاي مبارزه و رويارويي با اصل نظام شاهنشاهي نهتنها حكومت پهلوي را مورد هجوم قرار داد و نظام سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي آن را به چالش كشاند، بلكه سردمداران استعماري حكومت شاه را نيز مورد اعتراض قرار داد، چراكه نظام شاهنشاهي پهلوي را دست نشانده استعمارگران و مجري اهداف سلطهطلبانه و دخالت استعمارگران در امور كشور را از عوامل اصلي فلاكت و بدبختي ايران ميدانستند.
شاخصه اصلي گفتمان ايشان را بايد در پذيرش حكومت اسلامي دانست كه همه جهتگيريهاي فكري و ذهني و كنشها و رفتارهاي فردي و اجتماعي معطوف به يك هدف والا و مقدس يعني حكومت اسلامي است. نوعي اسلام سياسي كه در جهان اسلام از اهميت بالايي برخوردار بوده و عرصه جهاني را نيز تحت تاثير قرار ميداد. سه عامل كه نقش رهبري ايشان را در پيروزي انقلاب اهميت بخشيد نخست ماهيت نظامي سياسي بود. خاندان پهلوي نظامي موروثي و متمركز بود كه توسط شاه و كارگزاران منتخب او اداره ميشد. ايشان به خوبي از حساسيتهاي مردم مطلع بود، به زبان آنها سخن ميگفت و همين امر موجب همراهي تزلزلناپذير ميليونها ايراني شد كه آمادگي داشتند جان و مال خويش را در اختيار اين نهضت قرار دهند.
عامل دوم، شخصيت و به ويژه زندگي ساده ايشان و خودداري از سازش با ظالم و شياطين است. در كشوري كه پيش از پيروزي انقلاب بيشتر سياستمدارانش در آسايش و رفاه بهسر ميبردند، ايشان زندگي سادهاي داشتند و مانند توده مردم رفاه مادي چنداني نداشتند. در جامعهاي كه رهبران سياسي آن اصلاحناپذير بودند، هرگونه سازش را حتي هنگامي كه لازم بود، رد ميكردند. سومين عامل، هوشياري ايشان به ويژه در رهبري طيف گستردهاي از نيروهاي سياسي و اجتماعي است.
موضوعاتي همچون «امتيازات داده شده به غرب، پيوند پنهاني و غيرمستقيم با اسراييل، هزينههاي هنگفت تسليحاتي، فساد رايج در ميان مقامات عاليرتبه دولتي، ركود و نابساماني در بخش كشاورزي، افزايش هزينههاي زندگي، كمبود مسكن و گسترش روزافزون حلبيآبادها، شكاف فزاينده ميان فقرا و ثروتمندان، سركوب روزنامهها و احزاب سياسي و ايجاد دولت ديوان سالار» عامل نارضايتي عموم مردم و همه جناحهاي مخالف بود. وعدههاي ايشان بهويژه موضوعات مردم باورانه و ضد امپرياليستي، پشتيباني طيف گستردهاي از نيرويهاي سياسي را جلب كرد. ايشان ضمن محكوم كردن رژيم، بر آزادي كشور از تسلط بيگانه و آزادي احزاب سياسي تاكيد داشتند. حقوق همه اقليتهاي ديني را تضمين و عدالت اجتماعي را براي همگان بهويژه بازاريان، روشنفكران، دهقانان و مستضعفان به ارمغان آورد. ايشان با شناخت كامل از انبوه نارضايتيهاي عمومي، گروههاي گوناگون اجتماعي را با خود همراه كرد. ايشان نهتنها دشمن قسم خورده ديكتاتوري، بلكه حافظ مالكيت خصوصي و ارزشهاي سنتي بود. ايشان رهبري مردمي، علاقهمند به برقراري عدالت اجتماعي، توزيع ثروت و انتقال قدرت از ثروتمندان به فقرا بود. ستون فقرات نهضت ايشان را اعضاي طبقه متوسط سنتي بهويژه بازاريان، روحانيون، روشنفكران، دانشجويان و فرهنگيان تشكيل ميدادند.
در حالي كه رژيم پهلوي گروههاي سياسي را سركوب ميكرد و مانع از تشكيل احزاب سياسي شده بود اما هنوز بر بازار، مساجد، وعاظ و سخنرانان اين مساجد مسلط نشده بود. رژيم با مخالفان غيرمذهبي از جمله جبهه ملي و نهضت آزادي گفتوگو نكرد، جنبش انقلابي مردم به سيل خروشاني تبديل شد كه نهتنها شاه بلكه هر سياستمدار حاضر به كنار آمدن با او را تهديد ميكرد. ايشان معتقد بود در يك جامعه اسلامي زنان هم مانند مردان حق راي دارند و از حقوق مساوي با مردان برخوردارند. در گفتمان ايشان، مردم و حكومت اسلامي جدا از يكديگر نيستند و حاكميت مردم بر سرنوشت خويش از ضرورتهاي نظام جمهوري اسلامي است، لذا شوراها به عنوان يكي از روشنترين نمودهاي جلوه حاكميت مردم توسط امام در ايران اسلامي بنيان نهاده شد. از نخستين عرصههاي توليدي ادبيات سياسي كه ايشان از سالهاي آغازين انقلاب آغاز كردند تاكيد بر مردم و مشروعيت نظام سياسي برگرفته از قدرت مردمي و مشاركت سياسي آحاد ملت بود.