درباره قاتل اهوازي
علي مطهري
فاجعه دردناك سر بريدن زن هفده ساله توسط همسرش و با آن سر دور افتخار در اهواز زدن شايسته بررسي بيشتر است تا از تكرار آن در آينده جلوگيري شود. چند نكته قابل ذكر است:
۱- در فقه اسلام شروط ازدواج دختر و پسر يا مرد و زن را عقل و بلوغ و رشد ذكر كردهاند و ميگويند طرفين بايد عاقل و بالغ و رشيد باشند. از مشكلات جامعه ما اين است كه به شرط سوم يعني رشيد بودن توجه لازم نميشود. رشيد براي ازدواج، انساني است كه فلسفه و هدف ازدواج را ميداند و در اين زمينه به رشد فكري لازم رسيده است و ازدواج را مهمترين مرحله زندگي تلقي ميكند. رفتار مقتول اين حادثه كه در ۱۳ سالگي ازدواج كرده است نشان ميدهد كه او در زمان ازدواج از رشد فكري و اجتماعي لازم برخوردار نبوده و رشيد نبوده است و دادگاهي كه براي او گواهي رشد صادر كرده به خطا رفته است.
۲- پدر غزل و پدر همسرش كه او را از تركيه به ايران آوردند خارج از احتياط عمل كردهاند و در حالي كه ميدانستند سجاد، همسر غزل مترصد انتقام و در حال انفجار است تمهيدات لازم را براي عدم دسترسي او به غزل فراهم نكردند و گويي خودشان با سجاد همكار بودهاند تا به خيال خود اين لكه ننگ را از دامن خويش پاك كنند.
۳- رفتار مردم در اين ميان بسيار تاثيرگذار است. اينكه دائم نزديكان و همكاران سجاد او را به بيغيرتي متهم كنند و آتش درون او را شعلهور سازند بهطوري كه وي از حال عادي خارج شود، يك رفتار ناصحانه و خيرخواهانه و در جهت حل مشكل نيست بلكه در راستاي خلق يك جنايت بزرگ است.
بدتر از اين، ايستادن و تماشا كردن اين جنايت و مانع نشدن است.
۴- سجاد بايد سن و سال غزل را در نظر ميگرفته و توجه ميكرده است كه او در سيزده سالگي و قبل از آنكه وارد اجتماع شود و گرگهاي كمين كرده اجتماع را بشناسد وارد زندگي خانوادگي شده و بسان برهاي فريب يكي از اين گرگها را خورده و بعدا هم پشيمان شده است. حداكثر اين بوده است كه او را طلاق بدهد. مردي خدمت پيغمبر اكرم(ص) رسيد و گفت: همسرم با مردان ديگر ارتباط دارد. پيامبر(ص) فرمود: او را طلاق بده. گفت: او را دوست دارم. رسول خدا فرمود: پس نگهش دار و نفرمود برو او را بكش. اصولا خداوند خواسته است گناهان جنسي مستور بماند و جملهاي به اين مضمون در حديث هست كه خدا ميخواهد زنا با كمتر از چهار شاهد عادل، آن هم با آن كيفيت شهادت، مستور بماند. غرض اينكه اينطور نيست كه به راحتي بتوان زني را مهدورالدم اعلام كرد. البته غيرت مرد نسبت به همسرش و بلكه نسبت به همه زنان يك امر پسنديده است و صفتي است كه دست خلقت در جنس مرد و بلكه در جنس نر در همه حيوانات براي حفظ سلامت نسل قرار داده است ولي اين غيرت بايد در جاي خود به كار رود.
۵- وظيفه مدعيالعموم در اين حادثه سنگين است. ممكن است افرادي بگويند در اين ماجرا زني به قتل رسيده و قاتل و مقتول و اولياي دم خويشاوند نزديك هستند، بنابراين ممكن است اولياي دم رضايت بدهند و با پرداخت ديه مساله حل شود، بنابراين مساله مهمي نبوده است. ولي اينطور نيست. در اينجا حق اجتماع نقش اول را دارد. مردي كه جنايتي با اين كيفيت مرتكب شده و ايجاد رعب در جامعه كرده است بهطوري كه دهها روز ذهن جامعه به آن مشغول بوده است يك قتل معمولي انجام نداده بلكه وجدان و عواطف جامعه را جريحهدار و آرامش رواني افراد را مخدوش كرده و ترس و رعب را بر جامعه حاكم نموده است. مدعيالعموم بايد در دفاع از حق اجتماع، مجازات در خور تعيين كند و البته اين مجازات بايد در اسرع وقت اجرا شود، زيرا فلسفه مجازات، يكي تسكين خاطر جنايت ديدگان است كه در اينجا غير از خويشان مقتول شامل ساير افراد جامعه نيز ميشود، و ديگر عبرت ديگران تا كسي چنين جنايتي را تكرار نكند. اگر مجازات قاتل چند سال ديگر انجام شود، مانند اكثر اينگونه پروندهها، فلسفه و هدف مجازات تامين نميشود.