خاطرات سفر و حضر (160)
اسماعيل كهرم
به گفته يكي از دوستان بنده به مدت 7 سال اسير نيكوتين بودم. از سال اول دانشگاه تا يك سال بعد از سربازي! كار زيادي روي اين گونه اسارت انجام شده و بسياري معتقدند كه اين اعتياد از همه نوع ديگر خطرناكتر و رهايي از آن مشكلتر است. شخص معتاد همه احساسهاي متعارف مانند چشايي و بويايي را نيز از دست ميدهد و به دستگاههاي تنفس و هاضمه نيز لطمه فراوان ميرساند. شنيدهام كه سيگار امالفساد است و موجب گسترش انواع ديگر اعتياد به مواد خطرناكتر هم ميشود. جايي خواندم كه به اطراف محل زندگي خود نگاه كنيم، محلهايي كه ميتوان از آنها سيگار تهيه كرد به مراتب بيش از محلهايي هستند كه در آنها ميتوان نان خريد!
هيچ آدم سيگاري نيست كه ميل نداشته باشد سيگار را همين فردا ترك كند. البته اين كار سادهاي نيست زيرا سيگار را همه جا ميتوان خريد و همه جا ميتوان مصرف كرد! چينيها ميگويند يك سفر هزاران كيلومتري با يك قدم ساده شروع ميشود. در مورد ترك سيگار، اين قدم ساده اوليه، خواستن است. وقتي كه مبادرت به ترك سيگار كردم رفقاي نزديك من باور نداشتند چون هيچگاه بنده را بدون سيگار نديده بودند. هرگز. يكي از دوستان تعريف ميكرد كه صبح من را بيدار كرد و قبل از گفتن سلام، دستم را بردم زير بالش در جستوجوي پاكت سيگار. پس از سالها اكنون فكر ميكنم اين مهمترين كاري است كه براي سلامتم انجام دادم. ترك سيگار من موجب شد خيلي از دوستان، لااقل چند روزي دست از كشيدن سيگار بردارند. پس از چهل سال، اخيرا مطلع شدم كه برادرم كه از من هم بيشتر اسير نيكوتين بوده، ترك كرده، چه خوب.